جمهوریت در انزوا | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۷
کد خبر: ۵۹۴۰۰۳
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۵ - ۲۸ آبان ۱۴۰۲
غلامرضا ظریفیان، معاون وزیرعلوم دولت اصلاحات معتقد است: « اصلاح‌طلبان سخت‌ترین شرایط و دوران خود را سپری می‌کنند. البته اصلاح‌طلبان ازسمت اصلاح‌طلبی سنتی گام را فراتر گذاشته و به سمت نوعی اصلاح‌طلبی تحول‌خواه در حرکت هستند.

جمهوریت در انزوا

امید کوشا: «غلامرضا ظریفیان» استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی در گفت و گو با «همدلی» درباره شرایط سیاسی کشور و آینده تحولات در حوزه انتخابات می‌گوید: «رهبر انقلاب ابتدای امسال مبحثی را درباره انتخابات داشتند و تاکید کردند که انتخابات باید فراگیر و مشارکتی باشد. اما هم عملکرد دولت مستقر و اتفاقاتی که در حوزه قانون انتخابات رخ داد، نشان می‌دهد جریانی که بر کشور حاکم است از مسئله انتخابات فراگیر عبور کرده و حتی برخی جریان‌های اصولگرا عنوان کرده‌اند که این مجلس انقلابی باید انقلابی‌تر باشد و به وضعیت فعلی رضایت نمی‌دهند. این جریان‌ها معتقدند که با پدیده خالص کردن کشور و در بخش‌های مختلف جامعه که به مجلس هم ختم نمی‌شود باید به اهداف خود برسند. این راهبرد اساسی در دستور کار دولت و جریان‌های اصولگراست که به رغم اتفاقات تلخی که سال گذشته افتاد و آسیب جدی که به همبستگی و انسجام اجتماعی وارد شد، همچنان در مسیر ترسیم شده خود حرکت کنند. گرچه تصور می‌شد شاید تغییراتی ایجاد شود و در بحث قانون انتخابات روش‌هایی اتخاذ شود که شیوه‌های غلط گذشته کنار برود و قانون انتخابات، عرصه فراگیری را برای مردم و جریان‌های متکثر ایجاد کند، اما دیدیم که اینگونه نشد و برخی رویه‌های اشتباه، قانونی شد و منافذ حضور را بست. تنها نهاد قانونگذار کشور و عصاره جمهوریت نظام مجلس است اما شاهد بودیم که نهادهای دیگری هم به قانونگذاری مشغول شدند و مجلس از جایگاه تعیین کننده خود به شدت فاصله گرفت.»


کم‌رنگ کنندگان جمهوریت نظام


ظریفیان می‌افزاید: « قبل از تایید صلاحیت‌ها این نکته مطرح شد و مورد نقد قرار گرفت که جریان حاکم، جمهوریت نظام را به شدت کمرنک کرده است و در پی نگاهی است که اسلامیت مدنظر خود را به جایگاه اصلی می‌آورد و حضور مردم را به عنوان فقط حامی حفظ می‌کند، نه عاملی مشروعیت‌زا. حاصل این تفکر هم این شد که بسیاری از کسانی که صلاحیت حضور در مجلس را داشتند، چه کسانی که در مجلس بودند و چه کسانی که در سطح اقشار خواستار حضور بودند، برای ورود به این عرصه دچار ناامیدی شدند. این اتفاق حتی قبل از ردصلاحیت‌ها و ثبت‌نام‌ها رخ داد و بخشی از جامعه قبل از سمت و سوگیری جریان حاکم به نتیجه رسید که بگوید ما نظری برای حضور یا عدم حضور در مرحله اولیه انتخابات نداریم. این نقش خنثی به دلیل این بود که ارزیابی بر اساس واقعیت‌ها و سیاست‌های اتخاذ شده نشان می‌داد هم جایگاه مجلس آسیب دیده است و هم منافذ حضور به طور کلی بسته شده و با این روند برخورد انقباضی در تایید صلاحیت‌ها خواهد شد. درعمل هم دیدیم وزارت کشور و بخش ابتدایی تایید صلاحیت‌ها حتی عده‌ای از اصولگرایان و افراد عادی را رد صلاحیت کردند. این موضوع عامل دیگری شد بر نتیجه‌گیری از اتفاقاتی که در گذشته رخ داد و این تحلیل را قدرت بخشید که در جریان حاکم، اهمیت ویژه‌ای برای حضور پرشور و مشارکت مردم وجود ندارد و این نگاه حضور مردم را به عنوان حامی و زینت بخش می‌خواهد و تلقی می‌کند.»


جمهوریت، ریه نظام برای تنفس


کنگره‌ای که هفته گذشته با حضور اصلاح‌طلبان برگزار شد، در رسانه‌ها مورد تحلیل قرار گرفت؛ چند بحث در مورد کنگره سالانه انجمن‌های اسلامی اساتید دانشگاه وجود داشت. تاکید اصلاح‌طلبان بر بازسازی مدنی و حرکت به سمت نهادهای مردمی برای ایجاد پایه‌های تغییر در اصلاح‌طلبی از جمله مباحثی بود که درسخنان رئیس جبهه اصلاحات و حتی پیام خاتمی به این کنگره وجود داشت، اما شرایط موجود برای اصلاحات و تفکر اصلاح‌طلبی شاید سخت‌ترین وضعیت از ابتدای انقلاب است که هرگونه تحرک برای بهبود شرایط را مسدود می‌کند.


معاون وزیر علوم دولت اصلاحات درباره نقش اصلاح‌طلبان در این شرایط عنوان می‌کند که: «اساس و بنیاد اندیشه اصلاح‌طلبی بر تقویت جمهوریت نظام است، طبیعتا بخش جمهوریت به شدت نحیف شده است و آسیب‌هایی دیده است. در این وضعیت حتی مشکلاتی که قبل از ثبت نام بود، حالا هم بسیار جدی وجود دارد، مگر اینکه تصمیم‌های بسیار مهمی گرفته شود تا به بخش جمهوریت توجه ویژه‌ای داشته باشند و الا فضای تنفس تنگ‌تر خواهد شد. باید به این نکته توجه کنیم که جمهوریت، شش و ریه این نظام است و هر چقدراین فضا آسیب ببیند و ظرفیت‌های تنفس دچار نقص شود اندام‌های دیگر نظام هم دچار مشکل خواهد شد.»


دوران سخت اصلاح‌طلبان


غلامرضا ظریفیان، معاون وزیرعلوم دولت اصلاحات معتقد است: « اصلاح‌طلبان سخت‌ترین شرایط و دوران خود را سپری می‌کنند. البته اصلاح‌طلبان ازسمت اصلاح‌طلبی سنتی گام را فراتر گذاشته و به سمت نوعی اصلاح‌طلبی تحول‌خواه در حرکت هستند. بیانه‌ 15 ماده‌ای آقای خاتمی مبین نوعی پارادایم شیفت و تغییر در نگاه اصلاح طلبان بود که رویه‌ها را عوض خواهد کرد. اما اگر بخواهیم جریان شناسی کنیم تا به شرایط اصلاح‌طلبی امروز برسیم باید اینگونه طرح کنیم که چند جریان هستند که در حال حاضر تکلیف خود را مشخص کرده‌اند. از یکسو جریان برانداز است که از هر تنازع و عقب‌افتادگی و شکافی در کشور حمایت می‌کند و حتی در قضایای اخیر دیدیم که این گروه التماس می‌کردند به آمریکا تا به جای جلوگیری از جنایات غزه، ایران را مورد هدف قرار دهید. این گروه تکلیف مشخصی دارد و به دنبال براندازی است.


جریان حاکم و دولتی هم که وضعیت مشخصی دارند و خواسته‌هایشان بسیار روشن طرح می‌شود. این گروه روی اریکه قدرت هستند و فکر می‌کنند که مسیر را آنگونه که می‌پسندند طی خواهند کرد. این نگاه جامعه را رو به رشد می‌بیند و همه چیز را عالی می‌بیند. در کنار این نگاه آنها هیچ دغدغه‌ای برای آینده ندارند و آسیب‌هایی را که دلسوزان کشور مطرح می‌کنند را اصلا واقعی نمی‌دانند و توجه‌ای نخواهند داشت. اینکه آسیب‌های موجود و لطماتی که به کشور وارد شده آنها را به مردم و جامعه برگرداند دور از ذهن است و آنها همین مسیر را که تا به اینجا رسیده برگزیده‌اند و هیچ تغییر واصلاحی در رویه‌ها و سیاست‌های آنها دیده نمی‌شود. گروه سوم اما صرفنظر از بخش بزرگی که مردم ایران‌دوست هستند و دغدغه ایران و آینده رادارند، اصلاح‌طلبان هستند که با براندازها مرز مشخصی دارند و گرایش اصولی به سوی مردم دارند. اصلاح طلبان با توجه به تجربه تاریخی که از حوادث مختلفی همچون بهار عربی دارند نگاه متفاوتی را در مسائل به نمایش گذاشته‌اند، با هرگونه براندازی مرزبندی دارند. آنها معتقدند از براندازی، جز شورش ، عقب‌افتادگی و ناامیدی بیشتر و نزاع بیرون نمی‌آید. اصلاح‌طلبان حمایت حداکثری مردم و معجزه مردمی که باعث به وجود آمدن این انقلاب شده را در معرض آسیب جدی می‌بینند و راه نجات ایران را توجه به ظرفیت‌های مردمی کشور می‌دانند. اما در مقابل بسیاری از نیروهای توانمند کشور یا در خود فرو رفته اند یا دست به مهاجرت می‌زنند. اصلاح طلبان در این زمینه معتقدند که به لحاظ تجربه‌های جهانی، اعتقادی و تجربه‌های تاریخی راهی جز بازگشت به مردم وجود ندارد. اما وقتی درها بسته می‌شود، کار برای دلسوزان کشور بسیار سخت می‌شود و انچه که رخ می‌دهد در مسیر نگاه‌های براندازانه و آشوب‌های بی حاصل به پیش می‌رود. بنابراین تنها راهی که اصلاح‌طلبان دارند این است که اصلاح‌طلبی سیاست‌محور را به اصلاح‌طلبی جامعه محور معطوف کنند.»


قدرت تکیه به مردم


ظزیفیان تصریح می‌کند: « اصلاح‌طلبان باید بتوانند به سوی مردم بروند، مردمی که امروز با تحولات مختلفی که رخ داده، رشد کرده‌اند تا حاکمان را متقاعد کنند که راهی جز بازگشت به مردم وجود ندارد. این اتفاق با رشدی که در سطح فرهنگی و سیاسی اقشار مختلف همچون کارگران، معلمان و بسیاری دیگر رخ داده قابل وقوع و امکان پذیر است. باید توجه کنیم که تکیه به مردم در دنیای امروز بسیار مهم‌تر شده است. در صحبت‌های آقای ظریف در همین کنگره و اظهارنظرهای چند وقت اخیر او می‌بینید که به عنوان دیپلمات برجسته در عین حال که تلاش می‌کند که نگاهی جناحی نداشته باشد، اما عصاره حرف‌هایش بر توجه به قدرت مردم است. هرکشوری که بخواهد دز دنیای امروز نقشی کلیدی داشته باشد حتما باید به مردم رجوع کند و بدون مردم امکان بروز نیست. گرچه نیروی نظامی و تجهیزات هم مهم است، اما بدون مردم تاثیر بسزایی نخواهد داشت. شما در شوروی سابق هم می‌بینید که با وجود توانمندی‌های نظامی بسیار بالا چون اتکای مردمی محکمی نداشتند به فروپاشی رسیدند.»


چه باید کرد؟


ظریفیان با اشاره به نقش تاریخی اصلاح‌طلبان در این شرایط می‌گوید: «در کنگره اساتید هم بحث بر سر این موضوع بود که ما اصلاح‌طلبان چه کنیم که وظیفه تاریخی خود را نسبت به جامعه و شرایط موجود ادا کنیم، اساسا در حال حاضر چه فهمی از مسائل وجود دارد و مردم را باید چگونه در جریان اوضاع قرار دهیم تا حق تعیین سرنوشت خود را مطالبه کنند. تنها راهی که پیش‌روی اصلاح‌طلبان وجود دارد کمک به هوشمندی و هوشیاری مردم در مسیر تحول است. اصلاح‌طلبی تحول‌خواه به صراحت اعلام می‌کند که مانند گذشته اصراری بر حضور در حاکمیت ندارد، اما راه گفت‌وگو را با حاکمیت را نبسته‌ است. اصلاح‌طلبان از ارائه طریق و حرکت در مسیر بهبود استقبال می‌کنند.»


نقشی که روحانی می‌تواند عهده‌دار شود


در کنگره اساتید دانشگاه درباره نقش حسن روحانی هم مباحثی مورد نظر قرار گرفت و آذر منصوری نقد سیاست‌های روحانی درباره اتفاقات و شرایط سیاسی و آنچه که او از آن به عنوان سکوت او در فضای ایجابی سیاست یاد کرده، مطرح شد. درباره نقش روحانی به عنوان یک میانجی که می‌تواند در مقیاسی متناسب با شرایط موجود رفتاری همچون هاشمی رفسنجانی را به عرصه اجتماعی و سیاسی کشور عرضه کند از غلامرضا ظریفیان می‌پرسم.


او در این‌باره می‌گوید: « آقای روحانی در دوران مسئولیت دیدگاه متفاوتی داشت و با حضور در عرصه انتخابات روحانی دیگری را به معرض دید گذاشت و با کار بزرگی که آقای هاشمی کرد اقبال جدی مردم را به دنبال آورد. بعد از انتخابات روحانی تفاوت‌هایی وجود داشت اما به این مفهوم نبود که آقای روحانی کاملا جایگاه سیاسی خود را دگرگون کرده است. روحانی پیام‌های اجتماعی از تحولات درونی کشور را دریافت کرده بود.


چرا روحانی محافظه‌کار شد؟


ظریفیان گفت: روحانی تلاش کرد عرصه‌هایی را در مسیرهای بن‌بست باز کند، به‌خصوص در عرصه سیاست خارجی و موضوع برجام. اما در دوره دوم برخی واقعیت‌ها ایشان را مجاب کرد آهسته‌تر با محافظه‌کاری بیشتری حرکت کند. از این جهت نیز هم روحانی و هم اصلاح‌طلبان مورد نقد قرار گرفتند.سوال این بود که چرا در مسیر بازگشایی بن‌بست‌ها تعلل شد. بعد از آمدن دولت سیزدهم نیز این انتظار وجود داشت آقای روحانی با توجه به تجاربی که دارد کمک کند به مسیر گفت‌وگو میانجیگری. باید توجه داشته باشیم که میانجی‌ها در کشور ما نقش بسیار موثری دارند. ما هاشمی رفسنجانی را به عنوان یک میانجی بزرگ از دست دادیم و نقش میانجی‌ها نیز به مرور کمرنگ‌تر شد. این یکی ازمشکلات بزرگ کشور است که حتی برخی اصولگرایان هم دیگر نقش میانجیگری ندارند و حاکمیت آنها را کنار زده است. به نظر می‌رسد آقای روحانی به رغم داشتن تجربیات بسیار ارزشمند نقش کمتری در این دوره داشته‌اند. البته ما یک جامعه متکثر و متنوع هستیم نباید فکر کنیم که همه باید مانند هم فکر و عمل کنند. جریان سیاسی نزدیک به روحانی معتقد به اعتدال و توسعه است و تلاش‌های زیادی در مسیر حرکت خود داشت. باید دید که این سیاست انقباضی حتی برای این جریان سیاسی با تجربه راه را بازخواهد گذاشت یا خیر؟ به هر حال اگر این نظریه بتواند راهی را باز کند باید مورد توجه و استقبال قرار بگیرد. البته جریان خالص‌ساز گروه‌های سیاسی را در این سطح هم برنمی‌تابد.»


خالص‌سازان خود را کافی می‌دانند


این استاد دانشگاه درباره مواضع جبهه پایداری که روزهای گذشته بحث‌برانگیز شده نیز معتقد است:«یکی از سردمداران جبهه پایداری عنوان کرده چرا خالص‌سازی را مترادف با شایسته‌سالاری می‌گیرید. این خودشیفتگی و غفلت از تحولات جامعه در جبهه‌ پایداری جمعیت کثیر مردم را نادیده می‌گیرد و افراد اندکی از جریان خود را قوم برتر و برگزیده می‌داند تا به خالص سازی مشروعیت ببخشد. جریان پایداری ناتوسعه یافته‌ترین، تمامیت‌خواه‌ترین و بسته‌ترین جریانی است که بعد انقلاب وجود داشته است. در این دو سه سال اخیر برآیند تفکرات این جریان را دیدیم. این جریان نه اینکه بخواهد را جایگزین اصلاحات و اعتدالیون که می‌خواهد جایگزین اکثریت مردم و جامعه کند. این جریان به صراحت می‌گوید اگر ما باشیم کافی است. اگر این نگاه تداوم داشته باشد اینده خوبی برای کشور متصور نیست و آثار مخربی برای جمهوریت و نظام خواهد داشت.»

عکس روز
خبر های روز