پشت پرده سرگردانی کاخ سفید در جنگ غزه/ عصبانیت مجدد نتانیاهو از امریکا! | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۳:۵۰
کد خبر: ۵۹۳۴۱۲
تاریخ انتشار: ۱۶:۲۵ - ۲۳ آبان ۱۴۰۲
سایر درگیری‌های منطقه‌ای نیز محدودیت‌های قدرت و نفوذ ایالات متحده را نشان داده است - چه در شکست آن در توقف جنگ بین عربستان سعودی و حوثی‌ها در یمن و چه در پایان دادن به بن‌بست در لیبی.

پشت پرده سرگردانی کاخ سفید در جنگ غزه/ عصبانیت مجدد نتانیاهو از امریکا!

در هفته‌های گذشته، ده‌ها رهبر و کشور به طور مستقیم، غیرمستقیم و از طریق سازمان ملل از اسرائیل خواسته‌اند تا به طور موقت حملات به غزه را متوقف کند. این درخواست‌ها نادیده گرفته شدند یا رد شدند و مذاکرات سازمان ملل در مسائل فنی غرق شد.


به گزارش اقتصادنیوز به نوشته زوران کواساک، تحلیل‌گر شبکه الجزیره، کاخ سفید روز پنجشنبه در یک اطلاعیه غافلگیرکننده مدعی شد که اسرائیل «به دلایل بشردوستانه» اجازه «مکث محدود» در عملیات نظامی خود را خواهد داد. تاکنون هیچ اتفاقی نیفتاده است، اما قول قول است.

در همین حین، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده گفت که غزه نباید دوباره توسط اسرائیل اشغال شود و فلسطینی‌هایی که از شهر غزه گریخته‌اند باید اجازه بازگشت داشته باشند.

اکوایران در ادامه ترجمه این گزارش آورده است: همه این‌ها در حالی که ایالات متحده حضور نظامی خود را در منطقه تقویت کرده است، با دو ناو گروه جنگی هواپیمابر مستقر در مدیترانه و اقیانوس هند، و نیروهای هوایی و زمینی اضافی برای تقویت پایگاه‌های خود در سراسر منطقه. با این وجود، برخی از 3400 سرباز آمریکایی در عراق و سوریه مورد حملات غیردقیق موشکی و هواپیماهای بدون سرنشین قرار گرفته‌اند، ظاهراً از سوی گروه‌های مسلح غیر دولتی مختلف. ایالات متحده هم‌چنین به اسرائیل تسلیحات و حجم عظیمی مهمات هوایی و دریایی ارسال کرده است.

اسرائیل سنتی‌ترین، قوی‌ترین و تضمین‌شده‌ترین شریک استراتژیک آمریکا در خاورمیانه است و بعید به نظر می‌رسد که هر چقدر اختلاف بین دولت‌هایشان باشد، این موضع هرگز تغییر کند. اما ایالات متحده به شرکای استراتژیک عرب خود نیز نیاز دارد.

واشنگتن در تصمیم‌گیری در مورد سیاست‌ها و استراتژی‌های خاورمیانه‌ای خود، فاکتورهای زیادی را در نظر دارد. از جمله آن‌ها امنیت منطقه‌ای و جهانی، روابط با ایران، امنیت و هزینه عرضه نفت و گاز، آزادی و امنیت خطوط کشتیرانی بین المللی و مهار نفوذ روسیه و چین. این حتی در بهترین زمان‌ها یک ترکیب پیچیده است.

هنگامی که سیاست‌ها توسط آماتورهایی تنظیم و اجرا می‌شوند که با طیفی از تمایلات خصوصی هدایت می‌شوند، اغلب سال‌ها کار سخت را از بین می‌برد. چنین موردی در طول چهار سال فاجعه بار رویکرد غیرقابل پیش‌بینی دولت ترامپ به خاورمیانه اتفاق افتاد. «کارشناس» اصلی رئیس جمهور، داماد 37 ساله او در آن زمان بود. «طرح صلح» پیشنهادی او خوراک جنگ‌طلبان اسرائیلی بود، اما فلسطینیان را بهت زده و خشمگین کرد.

با نگاه گسترده‌تر به مسائل جاری مربوط به غزه، بدیهی است که بیشتر مشکلات آمریکا در خاورمیانه از دو دلیل اساسی سرچشمه می‌گیرد: پایان جهان دوقطبی و روابط واشنگتن با ایران.

به مدت 50 سال پس از جنگ جهانی دوم، تقسیم بین کمونیسم شرق به رهبری اتحاد جماهیر شوروی و غرب تحت سلطه آمریکا ، وفاداری‌های سیاسی را هدایت کرد.

در خاورمیانه، اسرائیل در اردوگاه آمریکا بود، و همین‌طور عربستان سعودی، کویت و کشورهای خلیج فارس. سوریه، مصر، عراق و لیبی در سمت شوروی قرار داشتند. متقاعد کردن مصر برای تغییر وفاداری خود از شرق به غرب و امضای پیمان صلح با اسرائیل در سال 1978 یکی از پیروزی‌های استراتژیک عمده واشنگتن در خاورمیانه در طول جنگ سرد بود.

تحت حکومت شاه، ایران احتمالاً نزدیک‌ترین رژیم به آمریکا را از مدیترانه تا اقیانوس آرام داشت، اما این معادله پس از انقلاب اسلامی در سال 1357 زیر و رو شد. ایالات متحده یک شبه به بزرگترین دشمن ایران تبدیل شد.

در یک سنت بدبینانه سیاست خارجی عملگرا، ایالات متحده عراق صدام حسین را تشویق کرد و به آن کمک کرد تا به همسایه بزرگتر خود، ایران حمله کند. جنگی که تقریباً 10 سال به طول انجامید، عملاً، اگر نگوییم مستقیماً، جنگ نیابتی آمریکا علیه ایران بود. ایالات متحده یک جنگ نیابتی دیگر را از طریق مجاهدین علیه افغانستان تحت کنترل شوروی آغاز کرد.

در حالی که جنگ سرد اغلب برای منافع تک‌تک کشورهای کوچک درگیر سخت و ناعادلانه بود، الگوی استراتژیک دوقطبی مزایای خود را داشت: هر دو محافظ بزرگ مراقب بودند که اجازه ندهند مشکلات محلی به جنگ‌های بزرگ منجر شود، و اغلب در این کار موفق بودند.

زمانی که کمونیسم تسلیم شد، غرب به خود اجازه داد تا «پایان تاریخ» را اعلام کند، با این باور که یک بار و برای همیشه در مبارزات استراتژیک بزرگ خود پیروز شده است و رویارویی‌های آینده کوچک و به راحتی قابل کنترل خواهند بود. و چه اشتباه بزرگی.

در کمتر از یک دهه، ایالات متحده اجازه داد نظارت منطقه‌ای و بینش آن در مورد نقاط بالقوه تنش کم‌رنگ شود.

با توانایی‌های تحلیلی بسیار تضعیف شده، ایالات متحده ناآگاهانه، متکبرانه و با اعتماد به نفس بیش از حد، خود را به سه جنگ متوالی سوق داد که به شکست‌های شرم آور برای واشنگتن ختم شد.

پس از سال‌ها گرفتار شدن در عراق، ایالات متحده متوجه شد که ادامه حضور در این کشور هزینه زیادی برای جان سربازان، پول و به‌ویژه شهرت آن در خاورمیانه و کشورهای اسلامی دارد و با عجله از این کشور خارج شد. یک دهه بعد، به روشی مشابه از افغانستان خارج شد.

واشنگتن اشتباهی را که در عراق مرتکب شد با درگیر شدن در جنگ سوریه تکرار کرد، هر چند این بار آشکارا حمله نکرد. حمایت این کشور از جناح‌های ضد دولت در عمل منجر به نفوذ و قدرت‌گیری گروه‌های مسلح طرفدار ایران، در کنار جناح‌های دیگر، شد. سوریه همچنین روابط خود با مسکو را تقویت کرد. نتیجه نهایی: ایران نفوذ منطقه‌ای خود را گسترش داد و ایالات متحده نتوانست آن را کنترل کند.

سایر درگیری‌های منطقه‌ای نیز محدودیت‌های قدرت و نفوذ ایالات متحده را نشان داده است - چه در شکست آن در توقف جنگ بین عربستان سعودی و حوثی‌ها در یمن و چه در پایان دادن به بن‌بست در لیبی.

پس قابل درک است که در سال قبل از انتخابات 2024، بایدن می‌خواهد با رویکردی متعادل‌تر در منطقه، به شکل فعال ظاهر شود تا نشان دهد که ایالات متحده هنوز توانایی میانجیگری صلح را دارد. اگر این به معنای گفتن چیزهایی است که بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل و کابینه تندرو او نمی‌خواهند بشنوند - چه برسد به اینکه به آن توجه کنند – بگذار باشد.

برچسب ها: کاخ سفید ، جنگ غزه ، آمریکا
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز