امیر مهدی ژوله کلا و ذاتا بامزه است، حضورش در خنداننده شو و شکل حرف زدنش هم غنیمت بود، تر و تمیز و شسته رفته ابراز نظر میکند، اما شاید احساسات غلیظش و تعداد دفعاتی که احساساتی میشود کمی صداتو را از حرفهای بودن میاندازد. شاید رفتار ژوله رفتار گوگوش در آکادمی گوگوش را به ذهن متبادر میکند، در همان ایام هم خیلیها این جنس از داوری را نقد میکردند، البته ویدیوهای ژوله وایرال میشود اما خب لزوما وایرال شدن معنای موفقیت نیست.
شبنم مقدمی انگار برای داوری در این برنامه چیزهایی کم دارد، اتکای دائمی او به شناختش از بازیگری کمی تکراری شده و اصلا عدم قطعیتش در ابراز نظر کمی تیم داوری را ضعیف کرده. شبنم مقدمی هم البته حضور شیرینی دارد، اما مساله اصلی کمک داوران به شرکت کنندههاست، اتفاقی که با جنس حضور شبنم مقدمی نخواهد افتاد، مگر این که تغییراتی ایجاد شود. درباره محسن شریفیان و محمد بحرانی البته اوضاع بهتر است، البته که بحرانی نمک تیم داوری هم هست.
کیایی که اولین تجربه اجرایش را در این برنامه دارد، در ابتدا به دلیل تغییر ظاهرش سوژه شده و بعدتر به واسطه مزههایی که انصافا خیلی نگرفته! انگار آن کیایی بامزه فیلمها چون صرفا مجری متن دیگران است، بامزه به نظر میرسد و خودش حتی در قیاس با محمد بحرانی بضاعت آن چنانی برای خلق کمدی ندارد. برای اداره و اجرای چنین برنامههایی مثلا همان موقعیت احسان علیخانی در عصر جدید نیاز به حضور به اندازه و مینیمال است، یعنی کوچکترین فرصتها را تبدیل به برگ برنده کرد و حضور سنگینی نداشت، اما کیایی نه که حضور سنگینی داشته باشد، اما نتوانسته موجز رفتار کند.
این مورد آخر البته خارج از اراده سازندگان صداتو است، مسابقه استعدادیابی مگر بدون خانمها میشود؟ کاش ارادهای شکل بگیرد که کمی به واقعیت زندگی روزمره نزدیکمان کند، آن چه که در محصولات فرهنگی صداوسیما و پلتفرمها میگذرد در واقع کمترین نزدیکی به واقعیت روزمره مردم ندارد، اکسپلور اینستاگرام شاید آن چیز واقعیست. جایی که خیلی از خوانندگان با استعداد ایرانی، مرادم خانمهاست، کلی لایک میگیرند و همین دیگر.