زلزله ای دیگر در راه است/ تاریخ مصرف پوتین تمام شده است؟ | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۱:۰۱
کد خبر: ۵۷۷۱۰۴
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۴ - ۰۲ مرداد ۱۴۰۲
، در سال 1969، چین و اتحاد جماهیر شوروی ظاهرا در آستانه جنگ قرار داشتند.دو بازیگر ماه مارس همان سال درگیری مرگبار مرزی را تجربه کرده و ماه اوت تنش دیگری را به نام خود ثبت کردند.

زلزله ای دیگر در راه است/ تاریخ مصرف پوتین تمام شده است؟

روسیه به واسطه تحریم های اعمال شده غرب علیه این کشور برای تحقق خواسته ها و کاهش تورم به چین متوسل شده و با پکن رابطه ای راهبردی- استراتژیک تعریف کرده؛ رابطه ای که ناظران با استناد به فکت های تاریخی پایه های آن را متزلزل می دانند.


، در سال 1969، چین و اتحاد جماهیر شوروی ظاهرا در آستانه جنگ قرار داشتند.دو بازیگر ماه مارس همان سال درگیری مرگبار مرزی را تجربه کرده و ماه اوت تنش دیگری را به نام خود ثبت کردند. کرملین در همان بازه زمانی پکن را به حمله هسته ای تهدید کرد. چند سال بعد از آن نیز دو کشور خار به سوی هم پرتاب می کردند. بی دلیل نبود که مائو تسه تونگ واکنش نشان داد و هشدار داد: شما برای من خط و نشان می کشید اما من تلافی می کنم! لئونید برژنف، رهبر شوروی در پاسخ مائو را خائن خواند. اتحادی که مسکو و پکن پیش از این آن را ناگسستنی می دانستند، به سرعت از بین رفت.

زلزله ای دیگر در راه است؟

همین کنش و واکنش ها موجب شد تا مائو به آغوش دشمن خود یعنی ایالات متحده پناه ببرد. مائو، منتقد سرسخت آنچه که امپریالیسم آمریکایی می خواند، ناگهان از ریچارد نیکسون، رئیس جمهوری وقت آمریکا به عنوان متحد شماره یک خوب در جهان یاد کرد اینگونه بود که نیکسون در سال 1972 در پکن ظاهر شد. زلزله ای ژئوپلیتیکی که مسیر تاریخ را تغییر داد.

این روزها ولادیمیر پوتین متحد ظاهرا برای شی جین پینگ متحدی خوب و شماره یک است، زیرا دو کشور در برابر ایالات متحده اهداف مشترک دارند. اما اقتدار رهبر روسیه به دنبال شورش ناکام و بی نتیجه شبه‌نظامی واگنر در ژوئن شکسته شد – پس از منظر ناظران منطقی است که تزار کارنامه چین در ارتباط با متحدانش را در نظر داشته باشد. همانطور که میخائیل کاپیتسا، یکی از مقامات ارشد وزارت خارجه شوروی در سال 1982 گفت: چینی ها هرگز برای مدت طولانی با کسی دوست نمی مانند.

رویکرد حزب کمونیست چین به مقوله ژئوپلیتیک، ریشه در فرهنگ استراتژیک باستانی بازی با سایر کشورها دارد؛ فرهنگی که در زمان امپراتوری چین بازیگران به واسطه این گزاره فرهنگی به عنوان بربرها رد می‌شدند. چرخش ناگهانی مائو به ایالات متحده نشان داد که وقتی فایده یک شراکت استراتژیک از بین می رود تا چه اندازه ای وفاداری پکن پایان می یابد.در سال 1975، گنگ بیائو، یک مقام ارشد سیاست خارجی چین، دلیل این تغییر را برای دیگر رهبران حزب توضیح داد. او گفت که بر اساس صورتجلسه یکی از جلسه های حزب، تغییر رویکرد پکن ( در زمان حکمرانی اتحادیه جماهیر شوروی)به این دلیل نبود که ما به ایالات متحده حس خوبی داریم، ما از درگیری آمریکا و شوروی به نفع خود استفاده می کنیم.

دنگ شیائوپینگ، رهبری پین، برای کنار زدن با خرس قطبی - شوروی – تقریبا با آمریکا هم صدا شد. به نوشته نیویورک تایمز، توماس جی واتسون، سفیر ایالات متحده در آن زمان، خود شاهد واقعه بود و سال 1980 به جیمی کارتر، رئیس جمهوری وقت ایالات متحده هشدار داد که چینی ها از تخت به رختخواب می پرند. به همین دلیل تصور می کنم قبل از آن که پشیمان شویم، باید اطمینان حاصل کنیم که آنها به رختخواب ما می‌روند.بی اعتمادی ها به پکن به اندازه ای بود که شوروی در میانه جنگ سرد با آمریکابه ایالات متحده در مورد قابل اعتماد بودن پکن هشدار داد. آندری گرومیکو، وزیر امور خارجه شوروی، گفت: ممکن است در حال حاضر غرب در مورد چین خوش بین باشد، اما پشیمان خواهد شد.

چین از چرخش خود به سمت ایالات متحده، دسترسی به فناوری غربی، سرمایه گذاری و بازار وسیع آمریکا بسیار سود برد، همه اینها برای چین ضروری بود تا در نهایت جهشی بزرگ به سمت مدرنیته و نفوذ جهانی که اکنون از آن برخوردار است را به دست بیاورد.اما اوایل دهه 1980، دنگ دوباره درگیر بازی بربرها در برابر شد.روابط چین و اتحاد جماهیر شوروی دهه‌های بعد نزدیک‌تر شد، آن هم به دلیل نارضایتی مشترک از سلطه جهانی ایالات متحده و این باور که آمریکایی‌ها قصد دارند ساختارهای حاکم بر این دو بازیگر را سرنگون کنند.

امروز شی، شاید به واسطه آن که تصور می کند از تعامل با آمریکا سود اندکی را از آن خود خواهد کرد، بار دیگر پوتین، رهبر روسیه را در آغوش گرفت و ایالات متحده را به چالش کشید.غرب حق دارد نگران باشد. با برگرداندن ساعت به دوران برادری چین و اتحاد جماهیر شوروی، پوتین و شی بی‌تردید کنار یکدیگر برای به چالش کشیدن نظم جهانی به رهبری غرب هم صدا شده‌اند. طبیعتا ترکیب بدخواهی پوتین و حمله نظامی اش به اوکراین و قدرت اقتصادی چین خطرناک است.اما پوتین یک اشتباه بالقوه و در عین حال بزرگ مرتکب شده و پل‌ها را به سمت غرب را به آتش کشیده است.

علیرغم پوشش دیپلماتیک چین در باب حمله پوتین به اوکراین، پکن تا حد زیادی از تحمیل تحریم های غرب علیه روسیه اجتناب کرده و اساسا منافع خود را بر منافع مشتری درگیر ترجیح داده است. انزوای عمیق روسیه به چین امکان دسترسی به محصولات انرژی روسیه با تخفیف را داده است. بیشتر مبادلات تجاری بین چین و روسیه در حال حاضر با یوان چین انجام می‌شود، که این امر موجب می شود تا مسکو کم تر هدف فشارهای غرب باشد، اما همچنین هدف پکن کاهش تسلط دلار به عنوان ارز جهانی است. این کشور در عین حال توانسته خود را در بسیاری از بخش های جهان به عنوان یک بازیگر مسئول ترسیم کند.

از سوی دیگر، پوتین کشورش را به شریک کوچک چین تبدیل کرده است. او که پس از شورش واگنر در ماه گذشته در موضع ضعف قرار گرفته و ناامن شده، برای دسترسی به حمایت های سیاسی و اقتصادی وابستگی زیادی به چین دارد. شی بدون شک این حقیقت را لحاظ خواهد کرد. او نیز به سان اسلافش به قدرت احترام می گذارد، اما می داند که چگونه از ضعف استفاده کند، در چنین چارچوبیف فعلا روسیه برای او مفید خواهد بود، زیرا ذهبری چین درگیر چالش با امریکا است.

پوتین همچنان می‌تواند انتخاب‌های استراتژیک برجسته ای برای کشورش داشته باشد، مشروط به این که گزینه ها با منافع چین هماهنگ باشند. اگر همپوشانی منابع میان پکن و مسکو تعریف نشود، آیا چین در کنار روسیه خواهد ایستاد؟ یا اگر نخبگان روس به دلیل تصمیم های پوتین صبرشان تمام شود و سعی کنند او را بیرون برانند، آیا شی کنار تزار می ماند؟ چین همان دولت مخفی و خودخواه حزب کمونیست است که در زمان مائو بود، با چشم انداز سیاست جهانی که در آن صف بندی ها موقتی تلقی می شوند. همانطور که گنگ پنج دهه پیش تاکید کرد، از منظر چین اتحاد به معنای حس خوب داشتن نیست، این کشور همیشه درگیر محاسبه سرد است.این واقعیتی است که غرب نگران از اتحاد روسیه و چین و شخص پوتین باید لحاظ کنند.

 

منبع:اقتصاد نیوز

عکس روز
خبر های روز