تجربه وحشتناک ۹ دختر از آزار جنسی در خیابان
در ادامه تجربه وحشتناک ۹ دختر در همین رابطه را آوردهایم:
کیانا نوشت: من وقتی کلاس اول دبستان بودم تو راه مدرسه و با وجود اینکه مادرم همراهم بود همچین صحنهای رو دیدم واقعا باورم نمیشه یه مرد از نشون دادن آلتش به یه بچه و ترس اون بچه لذت ببره
سمیرا هم گفت: برای منم چند بار پیش اومده و به پلیس زنگ زدم، یا اهمیت نداشته براشون که بیان یا با حالت تمسخر میگن مگه حالا چی ازت کم شده؟
شقایق راه حل پیشنهاد داد: بهترین کار برای مقابله با این بی شرفها درآوردن گوشی و فیلم گرفتنه. خیلیاشون تا میبینن داره ازشون فیلم گرفته میشه به شدت میترسن.
پرستو با کنایه گفت: لابد الان بعضیا میان میگن دختره اگر دوست نداشت مرده نمیتونست این کارو کنه دختره خودش چراغ سبز نشون داده.
رومینا هم از تجربه دردناکش در کودکی نوشت: من 7سالگیم اولین تجربه دیدن همچین صحنهای رو داشتم تا دو روز گریه میکردم و از ترس بعدها تا بزرگ شدم به کرات برام پیش اومد و واقعا هر بار این صحنه رو میدیدم به شدت از خودم بدم میاومد چون فکر میکردم به خاطر ظاهر من اون احمق همچین کاری کرده.
آناهیتا هم نوشت: من دو بار این صحنه رو دیدم یک بار وقتی داشتم صبح پیاده میرفتم تو کوچهمون برای کنکور خدا میدونه میدویید دنبالم و منم کوچه رو جوری میدوییدم که نفسم بالا نمیاومد و یک بار وقتی سوار دوچرخه بودم به سمت کوه جفتشون هم تو سن پایین، الان سی سالمه ولی خاطرهشون هنوز اذیتم میکنه.
سپیدار تجربه نسبتا متفاوتتری داشت: دو سال پیش از رشت برمیگشتم تهران، رفتم تو یکی از این مجتمع رفاهیهای بزرگ، ولی به جای توالت داخل مجتمع رفتم پمپ بنزین، دیدم تو توالت زنونه یه مرد ... به دست البته از روی لباس واستاده، دیدم غیر عادیه، چند دقیقه وایستادم همونجا دیدم نمیاد بیرون، چندتا خانم داشتن میرفتن داخل گفتم نرن، دخترمم نذاشتم بره، سریع رفتم به چند تا مرد که تو پمپ بنزین بودن خبر دادم، مسئولای پمپ، دوتاشون اومدن سمت توالت دوتاشون به حراست خبر دادن، دمشون گرم عین چی یارو رو با کتک بردن، بیتفاوت نباید رد شد.
زرگل گفت: منم یه دختر 25 سالهام که به خاطر همین مسئله باید قرص اعصاب مصرف کنم تا کمتر به گذشتهام فکر کنم و اون تنفرم نسبت به آقایون.
مریم نوشت: منم اوایل دوران بارداریم بود با همچین مشکلی تو تاکسی مواجه شدم به راننده گفتم نگه داره انقدر با عجله و هراسون از ماشین پیاده شدم که بدجور پام پیچید و طوری که نشستم همونجا تا همسرم بیاد دنبالمو هنوز سر اون قضیه مچ پام مشکل داره.