الهه کولایی:تحولات اوكراین تازه آغاز شده است
به نظر میآید خرس از خواب بیدار شده است؛ روسیه در فرهنگ اجتماعی مردم جهان به خرس تعبیر میشود. این كشور همیشه در عرصه سیاست خارجی كند و دیگر هنگام حركت میكنداما وقتی حركت كرد و پایش را محكم برمیدارد. حدود یك ماه یا بیشتر از ملتهب شدن اوضاع اوكراین میگذرد. در این مدت روسیه فقط واكنش دیپلماتیك و چند اقدام عملی محدود داشت اما به نظر میرسد با تمام شدن المپیك زمستانی سوچی روسیه تحرك خود را آغاز كرده است تا تمام شدن المپیك زمستانی بهانه باشد یا غیر از این اقدام روسیه باعث ملتهب شدن شبه جزیره كریمه و تجزیه شدن اوكراین شده است. چنانكه دیروز وزیر امور خارجه لهستان در كاخ وزارت خارجه كشورمان در كنار دكتر ظریف با چشمانی نگران روبه خبرنگاران كرد و گفت: شرایط در اوكراین حساس است. وزیر امور خارجه لهستان که قرار بود در سفری رسمی و چهار روزه با مقامات ایرانی دیدار کند، به دلیل تشدید تنشها در شبه جزیره کریمه سفر خود را کوتاه کرد. وی در نشست خبری با محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران گفت: من باید سفر خود به ایران را به دلیل تحولات در شبه جزیره کریمه کوتاه کنم و به لهستان برگردم. سیکورسکی که روز جمعه در قالب سفری چهار روزه وارد ایران شده بود، ادامه داد: شرایط در کریمه حساستر میشود. در حالی که وی در ایران به سر میبرد، وزارت امور خارجه لهستان با صدور بیانیهای خواستار پایان دادن به اقدامات تحریکآمیز سربازان در کریمه شد. سیکورسکی با همتایان آلمانی و فرانسوی خود نقش مهمی در بحران اوکراین برعهده داشته است. اكنون وظیفه رسانههای ایرانی حكم میكند از انتشار صرف خبر پرهیز كرده و به تحلیل اوضاع قفقاز و ماورای قفقاز بپردازند. به همین دلیل با استاد مطالعات منطقهای و رئیس گروه این حوزه در دانشگاه تهران به گفتوگو پرداختهایم؛ كتاب معروف سیاست و حكومت در اوراسیای مركزی، بررسی زمینههای نظری و تاریخی همگرایی و واگرایی در فدراسیون روسیه و افسانه انقلابهای رنگی از جمله كتابهای اوست؛ مشروح مصاحبه آرمان با معاون اسبق آموزشی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در ذیل آمده است:
تحولات اوكراین در طول یك ماه گذشته بسیار مورد توجه رسانهها بوده است. با توجه به اینكه حوزه مطالعات شما آسیای مركزی و اوراسیاست. تحولات اوكراین را چگونه میبینید؟آیا این تحولات سرانجام منجربه تجزیه اوكراین میشود؟
با توجه به ویژگیهای مورد اشاره در باب تحولات اوكراین این نگرانی برای تمام جمهوریهای تازه استقلالیافته از اتحاد جماهیر شوروی وجود دارد به واقع میتوان سرنوشتی كه اتحاد جماهیر شوروی بدان دچار شد در مورد جمهوریهای دیگر هم این امكان وجود دارد كه مانند اتحاد جماهیر شوروی تجزیه شوند؛ بهویژه در مورد اوكراین به علت وجود جمعیت بزرگ روس تبارها در این كشور احتمال تجزیه را بیشتر میكند. باید دانست بیش از 20 درصد جمعیت اوكراین را همین روس تبارها تشكیل میدهند. این كلونی جمعیت بیشتر در منطقه شرقی اوكراین حضور دارند. سناریوی تجزیه اوكراین به دو قسمت شرقی و غربی مدتی است كه همزمان با بحران قدرت در كییف آغاز شده است. روس تبارها جنبش الحاقگرایی به روسیه را شكل میدهند. این ویژگی فقط مخصوص اوكراین نیست در كشورهایی مانند گرجستان هم این مشكل وجود دارد. در گرجستان این مشكل منجر به جدا شدن اوستیای جنوبی و آبخازیا شده است و در نهایت به جنگ 2008منجر شد. بنابراین، این پتانسیل در اوكراین هم وجود دارد. به هر حال باید به آینده و اتفاقات رخ داده در این كشور توجه جدی کرد.
مساله بعدی واكنش روسیه نسبت به اقدامات اوكراین است. این احتمال وجود دارد كه روسیه دست به اقدامات نظامی برای حفظ پایگاه دریایی خود بزند یا واكنشهای تندی نشان دهد، چنانكه كه در گرجستان نیز چنین اتفاقی رخ داد؟
روسیه برای مقابله با گرایش غرب گرایی شدید در اوكراین از ابزارهای گوناگونی برخوردار است. توان نظامی روسیه برای تهدید اوكراین فقط بخشی از این ابزارها محسوب میشود. توجه داشته باشید كه شبهجزیره كریمه که امروزه به یكی از كانونهای نگرانی تبدیل شده است دارای اكثریتی روس تبار و پایگاه نیروی دریایی روسیه است. این جزیره در سال 1954 از سوی نیكیتا خورشچف دبیر كل حزب كمونیست اتحاد جماهیر شوروی برای تحكیم پیوندهای میان روسیه و اوكراین به ارتش اتحاد جماهیر شوروی اهدا شد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی یكی از دغدغهها و اعتراضهای ملیگرایان روس گویای ضرورت بازگرداندن این شبهجزیره به روسیه بود. شبه جزیرهای كه محل استقرار ناوگان روسیه در دریای سیاه است. این پایگاه دارای اهمیتی استراتژیك برای فدراسیون روسیه و راهی برای دستیابی این كشور به آبهای آزاد است. با این تفاسیر حمایت روسیه از روستبارهای شبه جزیره كریمه میتواند زمینهساز مشكلات جدی برای دولت اوكراین باشد بدون آنكه نیازی به اقدام نظامی در برابر تلاشهای غربگرایانه دولت اوكراین وجود داشته باشد.
دو دیدگاه در كشور ما در باب تحولات اوكراین وجود دارد؛ یك دیدگاه میگوید تحولات اوكراین به شدت تحت تاثیر دخالتهای غرب و اتحادیه اروپاست و دیدگاه دوم معتقد است این جریان یك اعتراض خودجوش مردمی برای تغییر دولتی نزدیك به روسیه و روی كار آوردن دولتی با تفكرات جدید و نزدیك به اتحادیه اروپاست؟
در واقع نكاتی كه اشاره كردید تنها دو سر طیف افراطی تحولات اوكراین و نشانهای از ریشههای اختلافات است. باید دانست كه هر دو عامل در این تحولات تاثیرگذار است هم مردم اوكراین به دنبال لیبرال دموكراسی و پیوند روزافزون با غرب هستند و هم اتحادیه اروپا و ایالات متحده امریكا بسیار تاثیر گذار و آشكار و علنی در جلوی صحنه قرار گرفتهاند. حمایت آشكار آنها و حضور مقامات آمریكایی در میان مخالفان دولت یانوكوویچ به خوبی نشاندهنده موضع دولت آمریكا در قبال تحولات در این كشور بوده است. به هر حال به نظر میرسد كه باید در این شرایط سهم هر دو عامل را باید در تحولات اوكراین بپذیریم. ضمن اینكه تقاضای مردم اوكراین برای دستیابی به آزادیهای فردی و جمعی و بهبود شرایط اقتصادی و دستیابی به نكاتی پیرامون حل مشكلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به هیچ وجه نمیتوان نقش كشورهای غربی و خصوصا اتحادیه اروپا را در این باب نادیده انگاشت. اگر بخواهیم نقش اروپا و آمریكا را در باب این تحولات در نظر بگیریم نكتهای كه حائز اهمیت است نقش مقاومت دولت سابق اوكراین و حمایت روسیه از این دولت هم نكتهای است كه نباید به دست فراموشی سپرده شود. البته لازم است در شرایط فعلی به طور مفصلتری نقش دولت اوكراین مورد توجه قرار بگیرد. ما عادت داریم بیشتر نگاه سیاه و سفید را در تحولات سیاسی و اجتماعی مدنظر قرار دهیم به همین دلیل است كه این نوع تحلیلها طرفدار زیادتری دارد.
آیا احتمال میدهید تحولات اوكراین موجب پیدایش انقلاب در قفقاز و ماورای قفقاز خصوصا گرجستان شود؟ تعبیر برخی از كارشناسان این است كه تحولات اوكراین نقطه آغاز تحولات در دیگر كشورهاست؟
به هر حال آنچه در گرجستان اتفاق افتاده است رویگردانی مردم از انقلاب گل سرخ بوده است و در آخرین انتخابات به فرد مخالف این انقلاب و نزدیك به روسیه رای دادند یادتان باشد كه در ایامی كه این حوادث رخ میداد روسیه درگیر المپیك زمستانی سوچی و ملاحظات مربوط به آن بود. بنابراین روسها مایل نبودند دست به اقدامات گستردهتری بزنند ولی این شرایط موقعیت پایداری نبوده و به نظر میرسد در اوكراین این روند ادامه داشته باشد. یادآوری این نكته لازم است كه انقلاب رنگی 2004 دو سال بیشتر دوام نداشته است و همین خانم تیموشنكو به دلیل فساد گسترده و اختلاس تحت تعقیب قرار گرفت. فضای رسانهای كنونی در اوكراین نباید ما را نسبت به عوامل ایجاد تحولات در این كشورها گمراه كند. سكوت روسیهای كه در طول این رخدادها درگیر المپیك سوچی بود ما را به اشتباه بیندازد. باید دانست تحولات جاری در اوكراین ابزارها و دلایل مختلف دارد. پس لازم است كه تمامی دلایل و بحثها را پیرامون مسائل اوكراین یك به یك بررسی كرد. تعبیر من این است كه روسیه اكنون وارد بحث تحولات اوكراین شده است پس اكنون در آغاز راه تحولات اوكراین هستیم. به هر حال تحولات در قفقاز و ماورای قفقاز برای ما و سیاست خارجی ما مهم است. آنچه باید بدانیم این است كه تحولات اوكراین هنوز در آغاز راه است و تا پایان راه قدمهای زیادی مانده است.
به طور كل آینده تحولات در اوكراین را چگونه ارزیابی میكنید؟
آنچه این روزها در كشور اوكراین این جمهوری بازمانده از فروپاشی اتحاد شوروی روی میدهد در تداوم تلاشهایی است كه توسط مردم این كشور برای گسترش آزادیهای فردی و جمعی براساس تصویر ایجاد شده از فروپاشی اتحاد شوروی در سال 1992 برابر با 1370 هجری خورشیدی شكل گرفت. در واقع مردم اوكراین مانند بسیاری از جمهوریهای پیشین اتحاد شوروی و نیز در جهان خارج این تصور را داشتهاند كه فروپاشی این اتحادیه به تسریع دموكراتیك شدن در سراسر این كشورها منجر شده است. ولی گذشت دو دهه از فروپاشی این اتحادیه نشان داده كه این تصویر بسیار خوشبینانه و غیرواقعی بوده است. آنچه طی این چند روز در این جمهوری رخ داده است، كاملا گویای این مساله است. اوكراین مسیر اصلی انتقال گاز روسیه به اروپا است. پیوندهای بسیار عمیقی با فدراسیون روسیه داشته و دارد. هرچند كشور روسیه در دو دهه اخیر راههای جایگزینی را برای عبور نكردن خط لوله گاز از این كشور مورد توجه قرار داده است كه تنها برخی از آنها اجرایی شده است. اوكراین در سال 1954 میلادی شبهجزیره كریمه را از خروشچف، دبیركل وقت حزب كمونیست اتحاد شوروی به عنوان هدیه پیوند تاریخی روسیه و اوكراین دریافت كرد و پس از فروپاشی این اتحادیه ملیگرایان روسی خواستار بازگرداندن این شبهجزیره به روسیه بودند كه روسیتبارهای زیادی داشته و همچنین بندر مهم سواستوپل را در خود جای داده كه پایگاه ناوگان دریایی روسیه و اوكراین در دریای سیاه است و البته مردم این شبهجزیره نیز در پاسخ به ادعای روسها تمایل زیادی را برای نزدیكی با روسیه نشان دادهاند. آنچه در خبرها در مورد حمله مردان مسلح به فرودگاه نظامی در شبهجزیره كریمه كه امروزه بخشی از اوكراین است، به دنبال سقوط دولت نزدیك به مسكو و فرار رئیسجمهور پیشین به روسیه و تصور پایان یافتن بحران سیاسی در این كشور مطرح شده، نشان میدهد روسیه همچنان از اهرمهای گوناگون نافذی برای تاثیرگذاری در روند تحولات داخلی اوكراین مانند دیگر جمهوریهای بازمانده از فروپاشی اتحاد شوروی برخوردار است. بنابراین در شرایط فعلی حوادثی كه در حال شكلگیری در بخشهای شرقی اوكراین است و خطر تجزیه این كشور را مطرح ساخته به خوبی نشاندهنده شكنندگی این كشور مانند دیگر كشورهای این اتحادیه فروپاشیده در برابر نفوذ و سیاستهای مسكو است. در واقع بخشهای شرقی اوكراین كه بیشتر محل زندگی روستبارهاست و معادن و صنایع مهم در آن جای گرفته است، میتواند زمینهساز رقابت جدی روسیه با امریكا و اروپا در این كشور به شمار آید. به ویژه اینكه مشكلات ساختار اقتصادی اوكراین با این نوع جابهجاییهای سیاسی حل نخواهد شد و به نظر نمیرسد اروپا و امریكا قصد داشته باشند منابع مالی خود را در كشوری كه آینده سیاسی آن نامشخص است، سرازیر كنند. بنابراین روسیه در پاسخ به برآوردها و محاسبات نادرستی كه یادآور شرایط جنگ 2008 این كشور با گرجستان در آستانه برگزاری المپیك چین اینبار نیز در تحولات داخلی اوكراین تلاش خواهد كرد از اهرمهای نفوذ خود در جهت پیشبرد سیاستهای خود استفاده كند. اینبار نیز مانند سال 2004 تحولات اوكراین ارتباط مستقیم با ملاحظات قدرت میان روسیه و آمریكا و اتحادیه اروپا دارد.