اقدام تازه حجاج ایرانی که در این شرایط غیرقابل تحمل است | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۸
حاج حمید محسنی هم تأیید می‌کند و می‌گوید: «هزینه‌ها برای سفر به خانه خدا چند برابر شده و در این میان برخی به جای پرداختن به آداب و مناسک حج وادای مستحبات، دغدغه خرید سوغاتی دارد و خانواده‌های حجاج هم دغدغه تأمین محلی را برای برگزاری ضیافت ولیمه و پذیرایی از میهمانان خود به‌شکلی آبرومندانه دارند.»

اقدام تازه حجاج ایرانی که در این شرایط غیرقابل تحمل است

حاجی که برمی‌گشت، سراغ بقیه فامیل و همسایه‌ها را می‌گرفت. اگر قهر بودند، آشتی می‌داد و اگر گرفتار بودند، گره‌گشایی می‌کرد.

برترین‌ها: روزنامه ایران که روزنامه دولت هم هست، امروز در گزارشی عجیب از ولخرجی برخی حجاج نوشته، ولخرجی‌هایی که در ولیمه‌ها اتفاق می‌افتد: «حاجی که برمی‌گشت، سراغ بقیه فامیل و همسایه‌ها را می‌گرفت. اگر قهر بودند، آشتی می‌داد و اگر گرفتار بودند، گره‌گشایی می‌کرد. قبل از رفتن، حلالیت می‌گرفت و وقتی برمی‌گشت، مراقب بود اشتباهی نکند و دلی را نیازارد. انگار نامه اعمالش هم سپید شده بود؛ مثل لباسش. شاید به همین خاطر بود که هر کجا دعوا یا اختلافی بود، حرف حاجی، حجت بود تا پایان دهد به مرافعه، اما الان رفتار بعضی حاجی‌ها ناخواسته خودش باعث دعوا و ناراحتی است. مثل همین ولیمه‌های پرخرج!»

مرد میانسال این را می‌گوید و با دلخوری از سر میز بلند می‌شود و مجلس را ترک می‌کند. برخی از میهمانان این را به حساب حسادتش می‌گذارند که آمده است تا مجلس را بهم بزند. برخی هم در مارپیچ سکوت، گرفتار شده‌اند و از ترس طرد شدن از این‌گونه مجالس یا انزوا، وانمود می‌کنند چیزی نشنیده‌اند.

در ادامه روزنامه ایران بحث ولیمه‌ها را به ناتوانی زوج‌های جوان در برگزاری مراسم عروسی پیوند زده، ناتوانی مشهودی که البته همه تقصیرش گردن حاجی‌های ولخرج نیست و بیشتر از هر کسی این ناتوانی‌ها گردن ساختاری‌ست که مردم را از لحاظ اقتصادی کاملا فلج کرده:

تالار پذیرایی با سقف‌های بلند باشکوه و گچبری‌های خوش تراش، با لوسترهای مجلل روشن و دکوراسیون چشم‌نواز، دو سالن پذیرایی دارد که هم برای شام عروسی رزرو شده است و هم برای ولیمه حاجی. صاحبان این مجالس، هر دو سپیدپوش هستند. یکی در آغاز زندگی مشترک است و می‌خواهد ازدواجش را جشن بگیرد و دیگری مسافری است برگشته از یک سفر معنوی و پرنور که از کشف حقیقت آمده است. آنکه جوان‌تر است، ته دل نگران است؛ کیسه‌ای خالی اما دلی امیدوار دارد تا بسازد رؤیاهایش را و ببافد ریسمان خوشبختی‌شان را به بلندای گیسوان شریک زندگی‌اش. اینکه گرد پیری بر چهره‌اش نشسته، استطاعت مالی دارد و توانایی تأمین زندگی خانواده‌اش را تا آخر راه. زائر خانه خدابوده است و از سرزمین وحی می‌آید.

تازه داماد برای امشب، سفارش یک نوع غذا، سالاد، نوشابه و دسر داده است و امید دارد بتواند از هدایای نقدی که جمع می‌شود، هزینه تالار را تأمین کند. مهندس جوانی است که به تازگی در یک شرکت ساختمانی استخدام شده و پس‌انداز چندانی ندارد. نمی‌خواهد پدر بیمارش را درگیر بدهی‌های عروسی‌اش کند. اما حاجی برای امشب سنگ تمام گذاشته است. ظرف‌های پایه‌دار میوه و شیرینی با تنوع و ظرافت خاصی روی میزها چیده شده‌اند و گروه موسیقی با دف و نی، مولودی اجرا می‌کند. باقالی‌پلو با گوشت و مرغ، فسنجان، جوجه کباب، زرشک پلو، چلو کوبیده و7 نوع سالاد با انواع دسر، شربت، بستنی و آبمیوه به صورت سلف‌سرویس روی میز چیده شده‌اند. او آدم معروفی است که متناسب با درآمدش خرج می‌کند.

این بحث دسته گل‌های لاکچری از آن بحث‌هایی‌ست که روزنامه ایران به درستی به آن اشاره کرده و متاسفانه در همه نوع مراسم هم دیده می‌شود، دسته گل‌های بی‌مصرفی که بعد از چند ساعت هم دور ریخته می‌شود:

میهمانان حاجی یکی یکی از راه می‌رسند. تعداد تاج‌های گل آنقدر زیاد است که دیگر زیبا به نظر نمی‌رسند و زائده بصری شده‌اند در دوطرف تالار. در یک سو چند تابلوی نفیس و تعدادی هدیه کادوپیچ شده را روی میز چیده‌اند.اغلب خانم‌ها با شناختی که از خانواده حاجی دارند، سکه طلا هدیه می‌دهند. هر چند متن داخل کارت تأکید کرده میهمانان از آوردن هدیه خودداری کنند، اما خانواده حاجی با پوشیدن لباس‌های فاخر و پولک‌دوزی شده در همان ورودی ایستاده‌اند و با خیر مقدم به میهمانان، هدایا را تحویل می‌گیرند.

میهمان معترض، بیرون تالار کنار خودروی خود ایستاده و چند نفر سعی دارند نصیحتش کنند به مجلس برگردد. آقای سیفی هیچوقت سفر معنوی حج نرفته است و خب منتقد چنین مراسمی است.

او با یادآوری رسوم حج می‌گوید: نوای چاووش‌خوانی، بوی اسپند و جمعیتی که صلوات‌گویان از سر خیابان به خم کوچه می‌پیچید، فقط استقبال از حاج آقا و حاج خانم سپید پوش نبود. دعوتنامه‌ای ساده و بدون تشریفات بود برای استقبال از انسانی که راه عبادت رفته و بوی خانه خدا می‌داد. نه فقط سپیدی لباس حاجی که رفتارش هم بریدن از مادیات و کشف حقیقت بود. جمعیت همه وارد خانه حاجی می‌شدند و گوسفند قربانی، ولیمه آن روز بود تا فقیر و غنی به حرمت زائر خانه خدا، کنار هم بنشینند و میهمان یک طعام ساده باشند. به همین سادگی، همین قدر بی‌تکلف!

قادر سیفی که حالا کمی آرام‌تر شده، این را می‌گوید و آهی می‌کشد از حسرت و ادامه می‌دهد: «ولیمه دادن واجب نیست و جزو مستحبات است اما برخی حاجیان چنان در این مسأله افراط می‌کنند که این سنت به بیراهه رفته و به شکلی تجملگرایی رسم شده است. این حاجیان دست به خیر هم دارند؟ اگر جوانی برای سر و سامان دادن به زندگی‌اش از آنها قرض بخواهد، حاضرند بدون چشمداشت کمک کنند؟»

حاج حمید محسنی هم تأیید می‌کند و می‌گوید: «هزینه‌ها برای سفر به خانه خدا چند برابر شده و در این میان برخی به جای پرداختن به آداب و مناسک حج وادای مستحبات، دغدغه خرید سوغاتی دارد و خانواده‌های حجاج هم دغدغه تأمین محلی را برای برگزاری ضیافت ولیمه و پذیرایی از میهمانان خود به‌شکلی آبرومندانه دارند.»

در سال‌های اخیر، فخرفروشی و تجملات آنچنان بر اعتقادات بخش‌هایی از جامعه سنگینی می‌کند که باورها و سنت‌های دینی را آلوده کرده است. فراموش کرده‌ایم زائران خانه خدا پس از گذشت نزدیک به یک ماه تصفیه درون، نباید میزبان سفره‌هایی باشند که با اسراف و حیف و میل نعمت‌های خدا رنگین شده‌اند. یادمان رفته که پا جای پای حضرت ابراهیم گذاشته‌اند.

عکس روز
خبر های روز