
اگه وضع مردم اینقدر داغونه چرا رستورانها پره؟
ماجرا از جایی شروع شد که یکی از کاربران توئیتر سوالی را مطرح کرد که حسابی جنجالی شد.
پرهام نوشت: یه سوال جدی: اگه وضع مردم اینقدر داغونه چرا رستورانها پره و مثلا برای یه سالاد متشکل از کاهو و چند تا تیکه مرغ که 50 تومن میشه حدود 300 میدن؟
کاربر دیگری بلافاصله نوشت: جای تورو تنگ کردن یه دونه رستورانه اونم نرن فقط به خاطر اینکه شما فک کنی وضعشون داغونه یا نه؟
موری فرانکلین هم نوشت: یه جواب جدی: مردم نمیتونن با پول دو تا پیتزا و چهار تا کباب و اصلا ده پرس کباب با مخلفات چیزی به زندگیشون اضافه کنن و هر پساندازی تبدیل میشه به .... چون ارزش پول سقوط میکنه و از اونجایی که تفریح دیگهای نداریم پس نتیجه میگیریم ..
سهراب هم گفت: چون قبلا میشد با پسانداز و قناعت، ماشین خرید، خونه خرید، موبایل خرید. الان وقتی میبینی نمیشه، همینطوری خرج میکنی بره
مانی هم هم نظر بود: چون همین چیزای کوچیک شده تنها دلخوشی. میگن وضع بده یعنی نمیتونی پسانداز کنی واسه ماشین و خونه و پیشرفت. دلخوشیا شده همین کافه و رستوران و نهایتا گوشی
کاربر دیگری اما در پاسخ به این آنها نوشت: حالا چون خونه و ماشین نمیتونیم بخریم پولا رو بدیم بابت یه سالاد ۳۵۰تومنی؟؟!! این استدلال خوبی نیست. چون پول اصلا و ابدا به راحتی به دست نمیاد که بدیم بابت یه پرس سالاد ۳۵۰تومنی!!
نگین نظر متفاوتی داشت: چون هر آدمی واسه ادامه دادن به یه دلخوشی نیاز داره و با اینکه میدونه اون سالاد 300 تومن پولش نیست ولی سعی میکنه از قیمتش چشم پوشی کنه تا همین حداقل دلخوشیای که داره ازش گرفته نشه
شاهو: چون داغون نیست! کاری به قشر ضعیف ندارم اما میشناسم کسی رو که میگه نداریم، میگم وضع تو که خوبه، میگه نه بابا، میخواستم بنز بخرم پول نداشتم لامبورگینی خریدم آره خب اونم میشینه همه جا میگه پول ندارم.
زرزر هم نوشت: آها پس مردم باید به نون خشک خوردن بیفتن که خیلیها هم افتادن تا شما باورتون شه وخامت اوضاع رو؟ ملاک سنجتون و جامعه آماریتون شده رستورانها؟ عجیبید
سامانتا هم تایید کرد و نوشت: والا چی کار کنن برن بمیرن باور میکنی؟
کاربر دیگری هم با تک بیتی از حافظ پاسخش داد: حقوق من ماهی 11 تومنه با این پول به نظرت چیکار میتونم کنم؟ به قول حافظ: هنگام تنگ دستی در عیش کوش و مستی / کین کیمیای هستی قارون کند گدارا....
نیلین علمی پاسخ داد و نوشت: چون تو بحث تحلیلی رفتاری مردم وقتی میبینن نمیتونن با اون پول حرکت سازنده بکنن رو میارن به ولخرجی بیدلیل
آذر از تجربهاش گفت: یه زمانی تو کمپ اعتیاد کار میکردم وقتی خونههاشون میرفتم نسبت به مردم عادی بهترین میوهها را داشتن. اونجا به نظرم اومد وقتی آدما تو موضع باخت قرار میگیرن اولویتهاشون جا به جا میشه.
همون همیشگی هم نوشت: ببین خود من رفتم 500 هزار تومن دادم برای دو تا قلیون چرا چون دلخوشمیون شده همین چیزای مسخره . ولی بعدشم عذاب وجدان میگیرم که ای داد کاش نرفته بودم
در نهایت پریسا از فقر دسته جمعی گفت: کسایی که قبلا تفریحشون رستوران رفتن بود الان خونه نشستن و کسانی که تفریحشون سفر رفتن بود الان توی رستورانن. همه چند تا پله اومدن پایین