سایت روزنو | روزنو | Roozno

به روز شده در: ۱۱ تير ۱۴۰۳ - ۱۷:۵۰
کد خبر: ۵۶۷۲۶۶
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۳ - ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۲
در گذشته‌ی نه چندان دور بر مبنای نگاه آموزش پادگانی که مدرسه هم جزو همان پروسه‌ی منظم‌سازی شناخته شده بود، استفاده از چوب و تنبیه بدنی امری جاری بود که البته به واسطه‌ی تجربیات متوجه شدند که برای منظم‌سازی باید چوب بالا سر باشد. حال که سیستم جهانی بر همه‌ی آموزش ما احاطه یافته حتی تشر زدن به دانش‌آموز هم جزو ممنوعیات است.
روزنو :

فرهنگیان در این شرایط چه کنند؟

 اگر معلم دانش‌آموزی را بزند، در یک پروسه‌ای به حراست معرفی می‌شود. تا اینجا خوب است! اما معلم برای کنترل دانش‌آموز چه باید بکند؟ نوجوانی که به سادگی کنترل نمی‌شود را باید چکار کرد!؟ حقوق معلم آنچنان پایین است که رمقی برای سرکلاس رفتن ندارد، چه برسد به اینکه بخواهد ایده‌ای بیافریند تا کنترل کند اگر این موضوع را به حساب بهانه جویی نگذاریم. برای کنترل دانش‌آموزان کلاس واقعا باید چکار کرد؟ اگر حتی معلم به دانش‌آموزی تشر بزند با والدینی روبرو می‌شود که بجای علت جویی با قمه حمله‌ور می‌شوند، معلم امنیت ندارد. در سیستم اداری آموزش و پرورش غالبا معلمانی که توان تدریس و کنترل کلاس را نداشتند، وارد اداره می‌شوند تا از سر و کله زدن با بچه‌ها رها شوند؛ هر چند باید کل تابستان و روزهای سال در محل کار باشند ولی کارکنان اداری اینکار را به سروکله زدن در سر کلاس ترجیح می‌دهند. ما در کلاس برای اینکه دانش‌آموزان نسل جدید را کنترل کنیم، بعد از اینکه خدمت مدیر و معاون رفتیم باید سراغ اداره چی‌ها برویم ولی وقتی تصور می‌کنیم که اگر این کارکنان بلد بودند چطور کلاس را کنترل کنند که به اداره نمی‌آمدند؛ از رفتنمان پشیمان می‌شویم. در شوروی سابق به این دست افراد اداره هومو سوویتیکوس می‌گفتند.
این اصطلاح را می‌توان «انسان شورویایی» یا «انسان سوویتی» ترجمه کرد. اصطلاح مذکور اولین بار در سال ۱۹۶۸ در کتابی به قلم آلکساندر زینوویف، نویسنده و جامعه‌شناس روس، مطرح شد. «انسان شورویایی» به زعم زینوویف، فردی از زیر کار در رو، تنبل، فاقد قوه ابتکار در کار، سربه راه و بیگانه هراس است. دقیقا به تجربه چنین افرادی در ادارات کل جامعه هستند. اینها فقط میخواهند تایم اداری بگذرد و به خانه برسند و روزشماری می‌کنند تا سنوات خدمتشان تمام شود. فقط همین نه چیزی بیش ازین!
معلم‌ها سر کلاس با دانش‌آموزانی روبرویند که دیگر آن دانش‌آموزان ساکت و آرام پشت نیمکت‌ها دهه شصت و هفتاد نیستند بلکه مدام در حال دلقک بازی اند. اگر از اداره چی‌ها بپرسیم این معضل را چگونه مرتفع کنیم؛ حرفی ندارند و همچنان که در انسان شورویایی دیدیم این دست افراد فاقد قوه ابتکارند. حتی پیشنهاد می‌دهیم بجای ما چندساعت در کلاس حضور داشته باشند که این هم برایشان غیرقابل تحمل است. آن‌ها می‌فهمند ولی فردی از زیر کار در رو هستند. واقعا برای خیلی از معلمان و دبیران سوال است چکار کنیم! مدیران و معاونان مدرسه هم برای خیلی از مسائل همچون پرستیژ و یا اضافه شدن چندرغاز به حقوقشان، مسئولیت را می‌پذیرند و اصلا نمی‌دانند چکار باید برای آموزش بکنند و همش مشغول پاسخ به بخشنامه اند. بخشنامه‌ای که فقط اعداد و ارقام بالا میخواهد! آنچه مهم است کمیت است که اداره یک منطقه با اداره منطقه دیگر پیشی می‌گیرد این بوروکراسی یا هر نامی که لایقش است معنای دقیق رفتارشان است. ما معلمان صبح که به کلاس می‌رویم، منتظر این هستیم که زنگ خانه کی میخورد، همچون دانش‌آموزان! ما و دانش‌آموزان مشترکیم در مهمترین هدف! اینکه زودتر به خانه برویم!

نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز