سایت روزنو | روزنو | Roozno

به روز شده در: ۱۲ تير ۱۴۰۳ - ۰۷:۴۴
کد خبر: ۵۶۷۲۳
تاریخ انتشار: ۰۰:۳۲ - ۰۷ اسفند ۱۳۹۲
روزنو :

 شکی نیست که پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، مسیر موسیقی و موسیقیدان ایرانی را به کلی تغییر داد. از یک سو موسیقی پاپ به محاقی بیست‌ساله رفت و از سوی دیگر موسیقی ایرانی (سنتی) –شاید به جهت همگامی با مسیر مردم در انقلاب- برکشیده شد. در پی همین اتفاقات بود که دسته‌ای از موزیسین‌ها همراه سیل انقلاب، آثاری را پدید آوردند و جریان مکتب موسیقی «چاووش» از اینجا به اوج رسید.

به گزارش ماهنامه تجربه در این میان، همیشه چهره هنرمندانی چون «محمدرضا لطفی»، «محمدرضا شجریان»، «پرویز مشکاتیان»، «حسین علیزاده» و... در صدر این جریان درخشیده و کمتر از تأثیر غیرقابل‌انکار مَرد پشت‌پرده «چاووش» سخن به میان آمده است. به بهانه ششم اسفندماه سالروز تولد جناب «هوشنگ ابتهاج»، با استاد «حسین علیزاده» درباره «سایه» و نقش‌اش در موسیقی ایران به گفت‌وگو نشستیم:
 
***
  • * آشنایی شما با جناب «سایه» چگونه شکل گرفت؟
آن زمان که در «مرکز حفظ و اشاعه موسیقی» فعالیت می‏کردم، نام «هوشنگ ابتهاج» را شنیده بودم؛ اما هنوز با او آشنایی نداشتم. تا این‏که در آخرین «جشن هنر» در سال 56 ایشان را در شیراز ملاقات کردم. برنامه‏ای که آن زمان در دستگاه نوا ارائه کرده بودم، فرم تازه‏ای از این دستگاه بود و در مصاحبه‏ای که آن زمان انجام دادم، مطالبی را بازگو کرده بودم که ظاهراً خیلی به سن و سالم نمی‏آمده است. آقای ابتهاج هم که همیشه در صحبت‏هایشان رگه‏هایی از طنز وجود دارد، آن شب قبل از اجرا به من گفت: «ما امشب خیلی از شما انتظار داریم.» او این جمله را به نحوی ادا کرد که انگار منظورش این بوده که حرف‏هایی بزرگ‏تر از سن و سالت زده‏ای! من هم گفتم امیدوارم که بتوانم این کار را انجام دهم. در هر صورت بعد از اجرای آن برنامه، پیوند احساسی من و «هوشنگ ابتهاج» خیلی صمیمانه شد و با وجود تفاوت سنی، مثل یک دوست هم‏سن‌وسال همیشه کنار من ماند. به همین دلیل بعد از آن فعالیتم را در رادیو متمرکز کردم و در برنامه‏هایی از قبیل «گلچین هفته» (که «سایه» آن را تهیه می‏کرد) کارهایم را ارائه کردم.

آن زمان مدیرعامل وقت رادیو و تلویزیون (آقای قطبی‌زاده) «سایه» را وادار کرده بود که سِمَت مدیر موسیقی را در رادیو قبول کند. اما فکر می‏کنم انتخاب «سایه» برای این پست (با اینکه «سایه» موزیسین نبود و از اهالی شعر و ادبیات به حساب می‏آمد) انتخاب خوبی بود؛ چون او رابطه نزدیکی با موسیقی و اکثر موزیسین‏ها داشت و از ذوق و شناخت خوبی نسبت به این هنر برخوردار بود. در نتیجه، اعتبار خاصی به آن مرکز می‏بخشید که طبعاً منجر به تولید و پخش کارهای خوب می‏شد. می‏توان گفت در دوره‏ای که «سایه» مسئولیت موسیقی رادیو را بر عهده داشت، شاهد تولیدات درخشانی بودیم و علاوه بر آن، بستری برای تجربه و فعالیت جوان‏ترها مهیا شده بود. به هر حال فعالیتم در آنجا ادامه پیدا کرد تا اینکه سرباز شدم و در آن مدت می‏توانستم تنها هفته‏ای یکی، دوبار تمریناتم را در آنجا ادامه دهم. اولین قطعاتم بعد از اجرای جشن هنر -که یکی از دلایل انگیزشی آنها «سایه» بود- از جمله «سواران دشت امید» و «حصار» را در رادیو ضبط کردم که وقتی این اثر را ارائه کردم، «ابتهاج» نسبت به ادامه روند کاری من خیلی ابراز امیدواری می‏کرد. یک روز که با گروه «شیدا» سر تمرین قطعه «حصار» بودیم، «ابتهاج» به آنجا آمد و بعد از شنیدن آن قطعه، به‏شدت تحت‏تأثیر قرار گرفت، به‏حدی که اشک ایشان سرازیر شد و به من پیشنهاد داد که دوست دارد شعر این قطعه را خودش بسراید. به‌هرحال تا زمانی که شرایط انقلاب پیش نیامده و رادیو برقرار بود، وجود «ابتهاج» مثل یک معلم به ما دلگرمی می‏بخشید.
 
  • * آیا می‏توان گفت که دوره چاوش به نوعی امتداد نگاه و نظر هوشنگ ابتهاج بوده است؟
قطعاً. آن زمان هم «هوشنگ ابتهاج»، هم آقای «لطفی» و هم من به دنبال یک تشکیلات موسیقی بودیم که به دولت وابسته نباشد. در آن دوره هم می‏توان گفت که موسیقی اصلاً بخش خصوصی نداشت، مگر شرکت‏هایی که بیشتر در زمینه موسیقی پاپ فعال بودند. به همین علت ما این بحث را مدت‏ها در منزل «سایه» داشتیم که فضایی را مهیا کنیم که موسیقی، خارج از چارچوب‏های دولتی به ادامه حیات بپردازد. جرقه‏های تشکیل «چاوش» از همان‏جا زده شد، منتها در کش‏و‏قوس انقلاب و فراز و نشیب‏های آن، این پروسه مدتی متوقف شد. اما بعد از انقلاب و فروکش کردن تب‏و‏تاب‏ها نیاز به وجود چنین مرکز مستقلی بیش از گذشته احساس شد. چون در همان دوره از سوی رادیو و تلویزیون از ما دعوت کردند، اما فهمیدیم که اهداف هنری را خیلی نمی‏توان در مراکز تولیدات دولتی دنبال کرد. به همین دلیل، چاوش نه‏تنها فعالیت‏های خودش را دنبال می‏کرد، بلکه به مرکزی تبدیل شد که دانشجویان به علت تعطیل شدن دانشکده موسیقی، فعالیت‏هایشان را در آنجا ادامه می‏دادند. در کل، می‏توان گفت که «سایه» یکی از ارکان اصلی تشکیل «چاوش» بود.
 
  • * این موضوع که یک شاعر را مدیر قسمت موسیقی کنند، در بین اهالی موسیقی با بازخوردهای منفی مواجه نشد؟
خیر، چون «سایه» به موسیقی بی‏ربط نبوده و نیست. در واقع، او ناظر بخش عمده و تأثیرگذاری از تاریخ موسیقی معاصر ایران بوده و دوستی‏های عمیقی با بسیاری از موزیسین‏ها داشته است. وجود «سایه» بار فرهنگی زیادی به همراه داشت و ایشان نزد موزیسین‏ها -چه شاعر و چه موسیقیدان- از اعتبار والایی برخوردار بود. یک عده که به نظرم سلیقه موسیقایی متفاوتی داشتند، به این موضوع ایراد می‏گرفتند؛ اما کسانی که به موسیقی هنری با هویت ایرانی فکر می‏کردند، همیشه از وجود «سایه» در موسیقی ایران خوشحال بودند.
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز