شکی
نیست که پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، مسیر موسیقی و موسیقیدان ایرانی
را به کلی تغییر داد. از یک سو موسیقی پاپ به محاقی بیستساله رفت و از سوی
دیگر موسیقی ایرانی (سنتی) –شاید به جهت همگامی با مسیر مردم در انقلاب-
برکشیده شد. در پی همین اتفاقات بود که دستهای از موزیسینها همراه سیل
انقلاب، آثاری را پدید آوردند و جریان مکتب موسیقی «چاووش» از اینجا به اوج
رسید.
به گزارش ماهنامه تجربه در این میان، همیشه چهره هنرمندانی چون «محمدرضا لطفی»، «محمدرضا شجریان»،
«پرویز مشکاتیان»، «حسین علیزاده» و... در صدر این جریان درخشیده و کمتر از
تأثیر غیرقابلانکار مَرد پشتپرده «چاووش» سخن به میان آمده است. به
بهانه ششم اسفندماه سالروز تولد جناب «هوشنگ ابتهاج»، با استاد «حسین
علیزاده» درباره «سایه» و نقشاش در موسیقی ایران به گفتوگو نشستیم:
***
-
* آشنایی شما با جناب «سایه» چگونه شکل گرفت؟
آن زمان که در «مرکز حفظ و اشاعه موسیقی» فعالیت میکردم، نام «هوشنگ
ابتهاج» را شنیده بودم؛ اما هنوز با او آشنایی نداشتم. تا اینکه در آخرین
«جشن هنر» در سال 56 ایشان را در شیراز ملاقات کردم. برنامهای که آن زمان
در دستگاه نوا ارائه کرده بودم، فرم تازهای از این دستگاه بود و در
مصاحبهای که آن زمان انجام دادم، مطالبی را بازگو کرده بودم که ظاهراً
خیلی به سن و سالم نمیآمده است. آقای ابتهاج هم که همیشه در صحبتهایشان
رگههایی از طنز وجود دارد، آن شب قبل از اجرا به من گفت: «ما امشب خیلی از
شما انتظار داریم.» او این جمله را به نحوی ادا کرد که انگار منظورش این
بوده که حرفهایی بزرگتر از سن و سالت زدهای! من هم گفتم امیدوارم که
بتوانم این کار را انجام دهم. در هر صورت بعد از اجرای آن برنامه، پیوند
احساسی من و «هوشنگ ابتهاج» خیلی صمیمانه شد و با وجود تفاوت سنی، مثل یک
دوست همسنوسال همیشه کنار من ماند. به همین دلیل بعد از آن فعالیتم را در
رادیو متمرکز کردم و در برنامههایی از قبیل «گلچین هفته» (که «سایه» آن
را تهیه میکرد) کارهایم را ارائه کردم.
آن زمان مدیرعامل وقت رادیو و تلویزیون (آقای قطبیزاده) «سایه» را وادار
کرده بود که سِمَت مدیر موسیقی را در رادیو قبول کند. اما فکر میکنم
انتخاب «سایه» برای این پست (با اینکه «سایه» موزیسین نبود و از اهالی شعر و
ادبیات به حساب میآمد) انتخاب خوبی بود؛ چون او رابطه نزدیکی با موسیقی و
اکثر موزیسینها داشت و از ذوق و شناخت خوبی نسبت به این هنر برخوردار
بود. در نتیجه، اعتبار خاصی به آن مرکز میبخشید که طبعاً منجر به تولید و
پخش کارهای خوب میشد. میتوان گفت در دورهای که «سایه» مسئولیت موسیقی
رادیو را بر عهده داشت، شاهد تولیدات درخشانی بودیم و علاوه بر آن، بستری
برای تجربه و فعالیت جوانترها مهیا شده بود. به هر حال فعالیتم در آنجا
ادامه پیدا کرد تا اینکه سرباز شدم و در آن مدت میتوانستم تنها هفتهای
یکی، دوبار تمریناتم را در آنجا ادامه دهم. اولین قطعاتم بعد از اجرای جشن
هنر -که یکی از دلایل انگیزشی آنها «سایه» بود- از جمله «سواران دشت امید» و
«حصار» را در رادیو ضبط کردم که وقتی این اثر را ارائه کردم، «ابتهاج»
نسبت به ادامه روند کاری من خیلی ابراز امیدواری میکرد. یک روز که با گروه
«شیدا» سر تمرین قطعه «حصار» بودیم، «ابتهاج» به آنجا آمد و بعد از شنیدن
آن قطعه، بهشدت تحتتأثیر قرار گرفت، بهحدی که اشک ایشان سرازیر شد و به
من پیشنهاد داد که دوست دارد شعر این قطعه را خودش بسراید. بههرحال تا
زمانی که شرایط انقلاب پیش نیامده و رادیو برقرار بود، وجود «ابتهاج» مثل
یک معلم به ما دلگرمی میبخشید.
-
* آیا میتوان گفت که دوره چاوش به نوعی امتداد نگاه و نظر هوشنگ ابتهاج بوده است؟
قطعاً. آن زمان هم «هوشنگ ابتهاج»، هم آقای «لطفی» و هم من به دنبال یک
تشکیلات موسیقی بودیم که به دولت وابسته نباشد. در آن دوره هم میتوان گفت
که موسیقی اصلاً بخش خصوصی نداشت، مگر شرکتهایی که بیشتر در زمینه موسیقی
پاپ فعال بودند. به همین علت ما این بحث را مدتها در منزل «سایه» داشتیم
که فضایی را مهیا کنیم که موسیقی، خارج از چارچوبهای دولتی به ادامه حیات
بپردازد. جرقههای تشکیل «چاوش» از همانجا زده شد، منتها در کشوقوس
انقلاب و فراز و نشیبهای آن، این پروسه مدتی متوقف شد. اما بعد از انقلاب و
فروکش کردن تبوتابها نیاز به وجود چنین مرکز مستقلی بیش از گذشته احساس
شد. چون در همان دوره از سوی رادیو و تلویزیون از ما دعوت کردند، اما
فهمیدیم که اهداف هنری را خیلی نمیتوان در مراکز تولیدات دولتی دنبال کرد.
به همین دلیل، چاوش نهتنها فعالیتهای خودش را دنبال میکرد، بلکه به
مرکزی تبدیل شد که دانشجویان به علت تعطیل شدن دانشکده موسیقی،
فعالیتهایشان را در آنجا ادامه میدادند. در کل، میتوان گفت که «سایه»
یکی از ارکان اصلی تشکیل «چاوش» بود.
-
* این موضوع که یک شاعر را مدیر قسمت موسیقی کنند، در بین اهالی موسیقی با بازخوردهای منفی مواجه نشد؟
خیر، چون «سایه» به موسیقی بیربط نبوده و نیست. در واقع، او ناظر بخش عمده
و تأثیرگذاری از تاریخ موسیقی معاصر ایران بوده و دوستیهای عمیقی با
بسیاری از موزیسینها داشته است. وجود «سایه» بار فرهنگی زیادی به همراه
داشت و ایشان نزد موزیسینها -چه شاعر و چه موسیقیدان- از اعتبار والایی
برخوردار بود. یک عده که به نظرم سلیقه موسیقایی متفاوتی داشتند، به این
موضوع ایراد میگرفتند؛ اما کسانی که به موسیقی هنری با هویت ایرانی فکر
میکردند، همیشه از وجود «سایه» در موسیقی ایران خوشحال بودند.