
بهزاد نبوی تصمیمساز انتخابات 1402
اصولگرایان مدعی چرخش جبهه اصلاحات به سمت رادیکالیسم هستند
مطهره شفیعی: بهزاد نبوی مدتی قبل از ریاست جبهه اصلاحات استعفا داد و دلیل این تصمیم را چنین بیان کرد که «بهدلیل مشکلات جسمی و همچنین بالابودن سن دیگر امکان حضور در جبهه را ندارم.»، اما جبهه رقیب از این استعفا به نفع خود بهرهبرداری میکند. شفافیت در جریان اصلاحات سبب شده ابهامی در فعالیتهای این طیف نباشد و حامیان این جریان بهخوبی آگاه باشند که جریان اصلاحات چه برنامههایی برای آینده دارد. اما طیف رقیب وقت خود را بهجای برنامهریزی برای آینده صرف تخریب رقیب میکند و باعلم به اینکه موفقیتی حاصل نخواهد کرد اما سالهاست که همین مسیر را میروند که نمونه آن داستانسرایی دربار استعفای بهزاد نبوی است. بهزاد نبوی از ریاست جبهه اصلاحات کنار رفت، اما او نقش مهمی در تصمیمات اصلاحطلبان در آینده دارد. مرتضی الویری، فعال سیاسی اصلاحطلب هم تاکید دارد: «افرادی مانند بهزاد نبوی هرگز خود را از فعالیتهای سیاسی بازنشسته نمیکنند. پیگیری مطالبات مردم با پوست و خون یک چنین افرادی آمیخته شده است. من مطمئن هستم آقای نبوی تا نفس دارند برای تحقق آزادی، عدالت و سامان یافتن مشکلات کشور تلاش میکنند. هرگز باور ندارم که او با استعفا از یک مسئولیت خاص، مسئولیتهای مهم خود را در عرصه کنشگری سیاسی فراموش کند.» جریان اصلاحات چنین نیست که تصمیمات یک نفره اتخاذ شده و سایرین تبعیت کنند، بلکه دیدگاههای مختلفی مطرح میشود تا در نهایت بهترین تصمیم اتخاذ شود. طبیعی است که هر موضع داری مخالفانی باشد مانند دیدگاههای نبوی که نقدهایی از سوی برخی از اصلاحطلبان به آن وارد است اما این نقدها به رسمیت شناخته شده و سادهانگارانه است که آن را عامل استعفای نبوی دانست به عبارتی نبوی رفت اما در صف نخست تصمیمسازان است.
تجربه نبوی مغایر سکوت سیاسی
نبوی، چهره سیاسی تازهکاری نیست که بهانه تخریب به دست رقیب دهد. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از اعضای کمیته مرکزی انقلاب اسلامی، عضو شورای سرپرستی صدا و سیما، وزیر مشاور در امور اجرایی، سخنگوی دولت و رئیس ستاد بسیج اقتصادی، وزیر صنایع سنگین، مسئول پشتیبانی ستاد فرماندهی کل قوا، مشاور مدیرعامل شرکت مپنا و عضو هیاتمدیره شرکت پتروپارس و نایبرئیس مجلس ششم بود. یک روز بعد از انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم، در پی حوادث پس از انتخابات بهزاد نبوی بازداشت شد، در 29 دیماه سال 1388 به 6 سال حبس تعزیری محکوم شد و در اول خرداد ماه سال 1393 پس از پایان دوره محکومیت از زندان اوین آزاد شد. اما بهدلیل فعالیتهای تبلیغی علیه نظام در دادگاه به یکسال حبس تعزیری محکوم شد، اما مجازات او با تشخیص رئیس دادگاه مبنی بر وضعیت نابسامان جسمی به 10 میلیون تومان جزای نقدی بدل از حبس تغییر یافت. بهزاد نبوی در واکنش به اعتراضات ۱۴۰۱ ایران اعلام کرد: «بهرغم شرایط نامساعد برای ادامه فعالیت سیاسی، کماکان باید حرکت اصلاحی را ادامه دهیم. فیالمثل در ماجرای مهسا امینی جبهه در اولین روز، بیانیه داد و به رئیس قوه قضائیه نامه نوشت، ولی قطعا نمیتوانیم با معترضان کف خیابان که شعارهای براندازانه میدهند، همسو شویم.» نبوی باتوجه به تجارب و سوابقش اعتقادی به سیاستورزی هیجانی و تنشزا ندارد و ترجیح میدهد مشکلات در فضای مسالمتآمیز حل وفصل شود. «چریک پیر» همواره در مقام مشاور در کنار مردان تصمیمساز جریان اصلاحات حضور داشته و هیچگاه قائل به کسب قدرت نشد. به عنوان نمونه زمانیکه خواستار آن شد که اعتراضات خیابانی متوقف شود، برخی به او انگ رویگردانی از اهداف اصلاحطلبان را زدند اما نبوی بهخوبی میدانست اعتراضات خیاباتی نتیجهای ندارد و به ضرر جامعه است. چرخش بهزاد نبوی از اصلاحات به بیتفاوتی و سکوت قابل پذیرش نیست.
داستانسرایی دلواپسان از مواضع عارف و نبوی
مخالفان جریان اصلاحات برای باورپذیربودن ادعاهای خودشان از مواضع محمدرضا عارف بهره گرفته و مینویسند: «درباره رفتارهای رادیکال در جبهه اصلاحات و انتقاد کسانی به این رفتارها باید یک نکته مهم را دانست و آن اینکه مردم دیدهاند که جبهه اصلاحات همواره به سمت همین رادیکالیزم چرخش کرده است! یعنی مردم میبینند که اعلام میشود محمدرضا عارف (رئیس وقت جبهه اصلاحات) با تحریم انتخابات 98 مخالف است اما در نهایت این جبهه اصلاحات است که در قالب یک بیانیه رسمی دست به تحریم انتخابات میزند و یا همینطور درباره انتخابات 1400 نیز دیدیم که بهزاد نبوی حتی در یک ویدئو اعلام کرد که با تحریم انتخابات مخالف است، اما چپهای ستادی برنشسته در جبهه اصلاحات در قالب بیانیه رسمی این جبهه اعلام کردند که انتخابات 1400 هم تحریم است.» و چنین نتیجه میگیرند که اینکه امثال بهزاد نبوی و محمدرضا عارف واقعا با این رفتارها مخالفاند؟! یا اینکه ما و مردم مشغول تماشای نمایش چپهای ستادی هستیم که قصد دارند عزم براندازانهشان را پشت سناریوهای «بهزاد مخالف است و عارف مخالف است» پنهان کنند. از طرفی اساسا بود و نبود امثال بهزاد و محمدرضا در جبهه اصلاحات دقیقا چه توفیری داشته است؟! هرچه هست اما آنها که باید، مفتون این نمایش نمیشوند و هیچ اهمیتی ندارد که مخالفان رفتارهای رادیکالیزه در جبهه اصلاحات چه کسانی هستند. چون این جبهه (طبق تجربه زیسته) دست آخر دقیقا بر سیاق رادیکالیسم تصمیم خواهد گرفت و گویا کسی را در میان چپها یارای آن نیست که در مقابل دیکتاتوری حزبی هسته سخت اصلاحات بایستد. البته اگر عزمی برای مخالفت با رادیکالیسم باشد و اگر عهد معهود چپهای ستادی براندازی نظام نباشد!»