*کرکره 10 درصد صرافیها پایین کشیده شد
داستان از جایی شروع شد که بانک مرکزی طی اطلاعیهای، لیست جدیدی از صرافیهای دارای مجوز و ابطال مجوز شده را ارائه کرد. نگاهی به این لیست نشان میداد که از مجموع 712 صرافی که پیش از این موفق به دریافت مجوز از بانک مرکزی شده بودند، 71 صرافی دیگر اجازه کار نداشتند یا به معنای واقعیتر حدود 10 درصد صرافیها پلمب شدند. از سوی دیگر این آمارهای بانک مرکزی نشان میدهد بیشتر مجوزهایی که برای صرافیهای جدید صادر شد زمانی بود که نوسانهای نرخ ارز بیشتر شده بود. این بازه زمانی مربوط به سالهای 90 تاکنون است که نرخ ارز روزهای متفاوتی را پشت سر گذاشت.
طبق اطلاعاتی که بانک مرکزی اقدام به نشر آن کرده، 140 صرافی در سال 90، 175 صرافی در سال 91 و 88 صرافی در سالجاری مجوز دریافت کردهاند. این سه بازه زمانی با بیشترین میزان صدور مجوز برای صرافیها همراه بوده است بهطوری که میتوان گفت بیش از نیمی از صرافیها از سال 90 تاکنون مجوز کار دریافت کردهاند و در این سالها بیشترین صرافیها وارد کار مبادله ارز شدهاند. صرافیهایی که نهتنها در 71 مورد با ابطال مجوز روبهرو شدهاند بلکه گذری از کنار بیشتر آنها، حاکی از کساد شدن کسبوکاری است که روزگاری بیشترین رونق را در حوالی میدان فردوسی تا چهارراه استانبول داشته است. درست در همین حوالی است که بخشی از صرافیهایی که روزگاری مجوز داشتند یا مغازههایشان خاک میخورد یا به کلی نمیتوان نشانی از آنها پیدا کرد.
رونقی که خاموش شد
ضلع جنوبی میدان، درست جایی که جهت صورت مجسمهای از فردوسی به سمت آن است، میایستی. قدری که جلوتر بروی، رفتوآمدها بیشتر میشود و مغازههایی که کار خریدوفروش ارز میکنند، هویدا میشوند. هرچند که این خرید و فروشها بیشتر مربوط به سکه بوده و اینجا خبری از رد و بدل شدن ارز نیست. قدری که جلوتر بروی، نظم چینش پلاکها به هم میخورد. تا 415 میروی که به یکباره به پلاک 350 میرسی. از هر کسی که آشنای این منطقه باشد هم بپرسی، عوض شدن پلاکها را به تو یادآور میشود. اما این عوض شدن یا جابهجایی پلاکها به همینجا ختم نمیشود، چراکه به بهانهای برای دیگر صرافها تبدیل میشود تا نشانی صرافیهایی که ابطال مجوز شدهاند را به تو ندهند. بهانه همه آنها هم این است که «پلاکها جابهجا شده و هیچ صرافیای در این حوالی، مجوزش باطل نشده است.» کمی که جلوتر بروی، ساختمانی در حال ساخت خودنمایی میکند که دستکم جای پنج ساختمان قدیمی را گرفته و خود را به نزدیکی کوچه آخر کشانده است. این یعنی هیچ خبری از صرافیای که مجوزش باطل شده باشد، نیست. با این حال اگر قدری جلوتر بروی با صرافیای روبهرو میشوی که کرکره مغازه را تا نیمه پایین کشیده و علامت بزرگی روی آن خودنمایی میکند: «سرقفلی این مغازه به فروش میرسد.»
عکسی از صرافی خالی و خاکگرفته میگیری و کمی جلوتر، شمارهای که در علامت واگذاری سرقفلی درج شده را میگیری. مرد پشت تلفن بعد از رد صحبت تو که در مورد ابطال مجوزش سوال میکنی، به تو یادآوری میکند از عکسی که از مغازهاش گرفتی اطلاع دارد! به نظر میرسد در اینجا همه از احوال هم اطلاع دارند و یک حرکت از این سر راسته تا آن سر دیگر از دید آنها پنهان نمیماند. شاید اتحادی که در کمتر صنفی بتوان دید. به همین علت است که به هر یکی از این صرافها که مراجعه کنی، درنهایت خبر مشخصی از علت لغو مجوز عدهای از صرافیها پیدا نمیکنی. همه یا جواب سربالا میدهند یا با تردید نگاهی به تو انداخته و دوباره مشغول کار خود میشوند. وارد یکی از همین صرافیها میشوی.
چشمت به چهار جایگاه خالی که باید در هر یکی از آنها فردی مشغول کار یا پاسخگویی به مخاطب باشد، میافتد. در نهایت پیرمردی که به نظر میرسد صاحب صرافی باشد، پیدا میکنی. دودی در حوالی چهرهاش چرخ میزند و درست وقتی که راضی به صحبت کردن میشود، سیگاری در دستش میبینی و دود را کنار میزند. میپرسی: «از مغازه کناری که سرقفلیاش به فروش میرسد خبر دارید؟» زحمت جواب دادن را به خود نمیدهد و سری تکان میدهد. دوباره میپرسی که داستان 71 صرافی که لغو مجوز شده چیست که اینبار چینهای پیشانیاش را قدری بالا داده، نگاهی به سرتاپایت میاندازد که انگار از فکری عمیق بیرونش آورده باشی. سری تکان داده و رویش را به سمت دیگری میکشاند.
اینجا از اطلاعات خبری نیست
البته چهره صاحبان صرافی همه به یک شکل نیست. وارد صرافی دیگری که میشوی، همه سر جای خود هستند و در نگاه اول جای خالی نمیتوانی پیدا کنی اما قدری که با دقت براندازشان کنی یا مشغول صحبت کردن هستند یا در حال انجام کار متفرقه. مردی آراسته با کت و شلوار که به نظر میرسد صاحب صرافی باشد، هیکل درشت خود را از پشت صندلی تکان داده و به سمت تو میآید. سوالهای قبلی را هم که از او بپرسی، باز هم به جای جواب، خبر از سردواندن و انکار اطلاعاتی است که پیش از این بارها از سوی بانک مرکزی تایید شده است. مدیر صرافی اما انگار که به این سوالها و ترفندها عادت داشته باشد، باز هم همان جواب همیشگی را داده و اینبار لبخندی مصنوعی را آغشتهاش میکند. اطلاعات را از تو دریغ میکند؛ اطلاعاتی که حاضری برای رسیدن به آن حتی وارد سوپرمارکت کوچکی شوی و به بهانه خرید جنس از صاحب مغازه جویایش شوی. چهره صاحب مغازه اما اینبار بیاطلاعتر از صرافیهاست.
شائبه رانت در صرافیها
در این میان تنها یک صاحب صرافی حاضر به دادن اطلاعات میشود. از بیرون صرافی که نگاه کنی، هیچ خبری از معامله در داخل مغازه نیست. نه آدمی دیده میشود و نه خبری از رفتو آمد مشتریان است. همین سبب تردیدت میشود که شاید این مغازه هم از همانهایی است که پیشتر صرافی بوده و حال خاک میخورد.
تقهای به در میزنی و دور از انتظارت، در باز میشود. وارد که شوی و قدری جلوتر بروی، اتاقکی کوچک در انتهای مغازه خودنمایی میکند. مردی نشسته با موهای جوگندمی، به تکتک سوالهایت جواب میدهد. گویی که آب از سر گذرانده باشد، تمام اطلاعاتی که در یک راسته خیابان دنبال آن بودی، تماما در اختیارت میگذارد. حال تو اعتماد نمیکنی و ترجیح میدهی از همان جلوی مغازه، با صدای بلند صحبت کنی و جلوتر نروی. مرد از همان فاصله با صدای بلند میگوید: «چند سالی است که این راسته مثل مور و ملخ، صرافی ریخته بود. انگار هر کسی که درخواست مجوز میداد، بدون هیچ پرسشی مجوز را در اختیارش میگذاشتند.» اخمی میکند و ادامه میدهد: «کار صرافی بیشتر از هر کاری دیگری احتمال رانت و سوءاستفاده دارد. چه شده که حالا دولت به فکر برخورد با این صرافیها افتاده است؟ خب معلوم است عدهای از این صرافیها با مجوزی که داشتند، دست به رانت میزدند.» چشمت به گلدان عتیقه بزرگ و فیروزهایرنگی میافتد که در بالای سرش به چشم میخورد. زیر این گلدان، سینی مسی نسبتا بزرگی هم دیده میشود.
مرد منتظر سوال بعدیات نمیایستد و دوباره میگوید: «مشکلی که وجود داشت، اجارهای بودن برخی از این صرافیها بود. یعنی ملک اجارهای بود اما الان بانک مرکزی آنها را مکلف کرده که خود صاحب ملک، مجوز را بگیرد. خب اینطور سوءاستفاده کمتری هم میشود.» موضوع دیگری که وی به آن اشاره میکند، مجوز برخی از این صرافیهاست که به گفته این صراف، برخی از صرافیهایی که ابطال مجوز شدهاند، تنها مجوز از اتحادیه سکه و صرافان داشتهاند و هیچ مجوزی از بانک مرکزی دریافت نکرده بودند.
وی این نکته را دلیل اصلی ابطال مجوز آنها میداند. ابطال مجوز و نظارت بر صرافیهای جدید، مسالهای است که این صراف نیز به آن اشاره میکند. این مساله البته پیش از این نیز تحت عنوان «ساماندهی بازار غیرمتشکل پولی» از سوی بانک مرکزی عنوان شده بود. همین مساله در نهایت سبب شد تا بانک مرکزی در خصوص تمدید مجوز فعالیت صرافیها، برخوردهایی کرده و بالغ بر 650 مورد بازرسی حضوری و بررسی عملکرد را در برنامههای خود بگنجاند. همین هم شد که 71 صرافی، موفق به دریافت مجوزی دیگر نشدند. هرچند که برخی صرافان معتقدند ثابت شدن نرخ ارز و دستکم کاهش نوساناتی که در سه سال اخیر تجربه کرده، قدری از تعداد صرافیها کاسته است. با این حال، صحبت کارشناسان این است که دولت باید اقدامات پیشگیرانهای صورت دهد تا از این دست اتفاقاتی که در سه سال اخیر روی داد، کاسته شود.
صرافیها فرصت نفسکشیدن نداشتند!
ابراهیم درویشی چند ماهی است از اتاق معاونت نظارتی بانک مرکزی رفته است. معاون پیشین نظارتی بانک مرکزی در گفتوگویی با فرهیختگان از نحوه برخورد بانک مرکزی با صرافیهای متخلف در روزهای پرنوسان ارزی سخن میگوید. درویشی در پاسخ به این سوال که نظارت بر صرافیها چرا بعد از نوسانات ارز چندان جدی گرفته نشد، ترجیح داد، قبل از هر اظهارنظری از رئیس کل پیشین بانک مرکزی کسب اجازه کند. با این حال وی گفت: زمانی که ما ساماندهی بازار را برعهده داشتیم، متخلفان چه در حوزه موسسات و چه در حوزه صرافیها فرصت نفس کشیدن نداشتند.
معاون نظارتی پیشین بانک مرکزی ادامه داد: امروز کسی که جانشین من شده است باید بگوید چهکارهایی انجام میدهد و چه برنامههایی دارد و به سوالات شما پاسخ دهد چرا که الان منتظرند تا ما یک جمله بگوییم آن وقت بگویند که اگر او چنین حرفی نمیزد، ما فلان تصمیم را گرفته بودیم. پیش از این درویشی، در کسوت معاون نظارتی بانک مرکزی در همایش صرافیهای سراسر کشور در شهریورماه اعلام کرده بود بین ۱۰ تا ۱۲ درصد صرافیهای کشور متخلف هستند و برنامه بانک مرکزی یعنی پیگیری جدی ساماندهی صرافیهای کشور در دست اجراست.