ستارهای که به تیم ملی برمیگردد
امسال برای مهدی قایدی، سال عجیبی بود. ادامه حضور در امارات، حذف از فهرست تیم ملی با وجود تعریف و تمجیدهای سرمربی، بازگشت به استقلال، درخشش در بازی اول، کمی نزول و دوباره خودیابی و تبدیل شدن به ستاره مورد علاقه طرفداران این باشگاه.
او یک فوتبالیست هنرمند و کمنظیر در نسلی است که کمتر به تواناییهای تکنیکی مجهز هستند اما قایدی با جثه کوچکش، یکی از تیغدارترینها بوده و در ۳-۴ سال گذشته، همواره درخشیده است. بازیکنی که در اولین بازی ملی و در مدت زمان کوتاهی که در اختیارش قرار داده شد، از فرصت استفاده کرد تا دراگان اسکوچیچ را روی نیمکت تیم ملی به آسمان بفرستد. این یک پتانسیل ویژه برای او است که اگر با همین تواناییها، کمی قدبلند بود، شاید در سطح اول فوتبال اروپا هم بازی میکرد؛ با این حال کمی کوچکتر و جمع و جورتر هم قایدی قابل مهار نیست و به واسطه سبکی، سرعت، تکنیک و طراوتی که در بازیاش، تقریبا از هر مدافعی در فوتبال ایران عبور میکند.
او یک بازیکن لب خط عالی است و شاید در دنیا با اغراق بشود او را با وینیسیوس رئال مادرید مقایسه کرد که یک بازیکن کلیدی برای سفیدپوشان است و همیشه در سمت چپ، در حال طراحی حرکات تهاجمی.
قایدی در آخرین فهرست تیم ملی غایب است و این یک داستان ذهنی و ناراحتکننده برای او است. با این حال مهدی مثل همیشه خنده را از یاد نخواهد برد و با روحیهای که در او سراغ داریم، بر این گره هم فائق خواهد آمد، چرا که جام ملتهای آسیا اتفاقا فرصتی برای نسل او است تا پرچم فوتبال ایران را در بالاترین جایی که در قاره کهن ممکن است فرود بیاورند.
البته قایدی که آن حالت روح و روانی خاص و رفتار بیرونیاش بیشباهت به اشعار خیام هم نیست، آنقدر خودش را در بند این چیزها قرار نداده است. او در دوران اغلب رو به پیشرفت فوتبالش، بدون حرص زدن و شاید بیش زحمتی، به اغلب چیزهایی که در ذهن داشته، رسیده اما حالا برای ارتقای آن باید تنی به آب بزند و با موجهای سنگین دست و پنجه نرم کند. عبور او از بازیکنان نخبه در نفرات نهایی تیم ملی میتواند بزرگترین شعری باشد که در تمام زندگی سروده است؛ البته که به قیافهاش نمیآید، به خصوص وقتی ویدئوی این خیام خوانی آخر را میبینید که آن پشت ایستاده و با لبخند و چهرهای آرام و بدون طلب از دنیا، لحظه شادی را پشت سر میگذارد.