سایت روزنو | روزنو | Roozno

به روز شده در: ۱۳ تير ۱۴۰۳ - ۲۳:۱۱
کد خبر: ۵۵۸۹۳
تاریخ انتشار: ۰۸:۴۶ - ۰۴ اسفند ۱۳۹۲
روزنو :
از اساتيدي كه ارتباط موثر و خوبي با دنياي پيرامون دارد دكتر محمود سريع‌القلم است كه داراي فوق‌دكتراي روابط بين‌الملل از دانشگاه اوهايوست. او سال‌هاست مهمان اجلاس جهاني داووس است و هر سال سعي مي‌كند دستاوردهاي خود را با جهانیان در ميان بگذارد. هر چند امسال پيش‌داوري‌هاي برخي موجب شد تا حاشيه بر متن غلبه كند. قرار شد او توشه و تجربه خود را در سخنراني‌هاي مختلف در ميان بگذارد تا كشور راه توسعه‌يافتگي و عقلانيت را به راحتي بپيمايد. وی دومين سخنراني‌ خود پس از ورود به ايران بعد از اجلاس داووس را در جمع مديران و سرمايه‌گذاران صنعت نفت ایراد کرد كه تحت عنوان همايشي براي هم‌انديشي نظام جديد قراردادهاي صنعت نفت برگزار شد؛ مشروح سخنراني اين استاد روابط بين‌الملل را در ادامه می‌خوانید.

ما در علوم انساني وقتي كه بخواهيم علت يك پديده را مطالعه كنيم طبيعي است كه نمي‌توانيم ادعا كنيم علت‌العلل يك پديده به‌طور مثال 256 مورد است. يك پديده ممكن است علل مختلفي داشته باشد اما بايد سعي كنيم كه كانون مسائل را بررسي كنيم. يك پزشك هم وقتي كه مي‌خواهد علت يك بيماري را بررسي كند كانون مشكل و بيماري را استخراج مي‌كند و سعي دارد آن را درمان كند. در علوم انساني هم به همين ترتيب است اگر بخواهيم مسائل ايران امروز را بررسي كنيم به نظر من نمي‌توانيم بگوييم مسائل ايران 125 دليل دارد كه ما بايد بدان بپردازیم تا ايران به يك كشور پيشرفته تبديل شود. به عنوان يك دانشجوي علم سياست و روابط بين‌الملل علت‌العلل مسائل و مشكلات ايران را این می‌دانم كه كشور ما در سطح مديريتي، فكري و اجتماعي يك كشور بين‌المللي نيست؛ تا زماني كه بين‌المللي نشويم بسياري از مسائل ما حل نخواهد شد.

 موضوع رقابت، كارآمدي و تخصص، سيستم‌سازي و عقلانيت همه اينها براي اين است كه در مدت زمان كوتاهي مشكلات ما ظرفيت حل شدن داشته باشد. به روايتي كشور ما براي اينكه در مدارهاي بين‌المللي قرار بگيرد لازم است ما ايرانيان بين‌المللي فكر و حركت كنيم. اتفاقا بين‌المللي نشدن ما ايرانيان برخلاف طبع ماست، بايد دانست كه ايرانيان بسيار جهان‌مدار هستند؛ تاريخ و جغرافياي ما ايرانيان نشان مي‌دهد كه رفتارهاي جامعه ايراني هميشه بين‌المللي بوده است. جغرافياي ايران و منابع طبيعي اين كشور هميشه به عنوان يك عامل تعيين‌كننده نشان مي‌دهد كه ما ايرانيان نه تنها به خاطر انتخابي كه مي‌كنيم بلكه به خاطر اجبار جغرافيايي و اهميت منطقه‌اي و بين‌المللي كه داريم باید هر چه زودتر در مدارهاي بين‌المللي قرار بگيريم. براي اينكه بين‌المللي شويم لازم است در ابتدا جهان را بشناسيم و اتفاقا شناخت جهان در كشور بسيار ضعيف است. بايد بدانيد كه چين امروز يكي از قطب مهم سياسي و اقتصادي و مالي جهان است در حالي كه ما در ايران حتي يك مركز چين‌شناسي هم نداريم، بحث من هم از همين جا آغاز مي‌شود. به نظر من 95درصد تمام كشورهاي جهان به يك اصول مشترك و اهداف مشترك رسيده‌اند و اكنون اين مواضع مشترك مورد اجماع جهاني است و اگر هنوز به ايران نرسيده است به دلیل فقدان شناخت ما از تحولات بين‌المللي است.

چگونه كشورها به توسعه مي‌رسند؟

بايد بدانيم مهم‌ترین هدف افزايش ثروت ملي است؛ دوم همسايگي به هم تنيده دولت‌ها، بنگاه‌ها و دانشگاه‌هاست؛ سوم همگرايي منطقه‌اي-اقتصادي به اندازه‌ای که جايگزين جهاني شدن و جهان‌گرايي شده است؛ مساله چهارم حل و فصل سريع اختلافات غيراقتصادي ميان یک كشور و همسايگان آن كشور است، مساله بعدي ثبات سياسي و رضايتمندي عامه مردم است؛ اين ثبات سياسي و رضايتمندي مردم نتيجه چه مساله‌اي است؟ حداقل نرخ رشد اقتصادي در يك كشور بايد 3درصد باشد، در عين حال مهم‌ترين گروه اجتماعي كه دولت‌ها مي‌توانند به آن تكيه كنند طبقه متوسط است كه توزيع ثروت، ثبات سياسي و آينده يك كشور براي آنها اهميت دارد. مساله بعدي برنامه‌ريزي براي حفظ محيط‌زيست است. براي اينكه اين نكات را معرفي كنم لازم است اطلاعاتي را راجع به برخي مناطق جهان عرضه ‌كنم. نمونه اين مناطق كشورهاي آسه‌آن (10كشور آسياي جنوب شرقي) است.

سال گذشته كشور اندونزي 204ميليارد دلار صادرات داشته است. اين كشورها 2/2تريليون دلار توليد ناخالص داخلي دارند و مجموعه فعاليت‌هايشان (GDP) همرديف برزيل است و از روسيه بيشتر. برنامه‌ريزي گسترده‌اي براي همگرايي در يك دهه آينده دارند و طبق برنامه‌ريزي قرار است 540هزار مايل جاده و 11هزار و 70مايل ميان آنها مسیر برقرار شود تا اينكه اينها را به يكديگر قفل كند. كشور ديگري كه مثال مي‌زنم كره جنوبي است؛ سرانه درآمد در کره حدود 23هزار دلار است. نرخ رشد اقتصادي این کشور در نيم قرن اخير حداقل 7درصد است و ارزش صادرات و واردات اين كشور حداقل 2/1تريليون دلار است.

كشور سومي كه لازم مي‌دانم به عنوان الگو معرفي كنم در سال 2012 حدود 63ميليون توريست داشته است. نرخ رشد اقتصادي تركيه در يك دهه گذشته حداقل 8درصد بوده و طي 10سال گذشته 10هزار كيلومتر اتوبان در تركيه ساخته شده است. درآمد سرانه در اين كشور حدود 10هزار و 500دلار است و اين كشور در سال گذشته 67 ميليارد دلار صادرات محصولات كشاورزي داشته. مثال چهارم كشور لهستان است، قرار است در اين كشور 106ميليارد دلار طي 5 سال آينده از طرف كشورهاي اتحاديه اروپا سرمايه‌گذاري صورت گیرد. اتحاديه اروپا در 10سال گذشته 40ميليارد دلار براي ساختار عمراني لهستان سرمايه‌گذاري كرده است.

حداقل رشد اقتصادي اين كشور اروپايي حدود 4درصد است و 46درصد از توليد ناخالص داخلي اين كشور صادر مي‌شود. براي جهاني شدن اهميت كار اقتصادي چندجانبه و منطقه‌اي بسيار مهم است و بايد دانست كه بيرون آمدن از الگوهاي صرفا داخلي مزاياي بسيار زيادي دارد. آمارهاي منطقه نفتا در شمال آمريكا (آمريكا، كانادا و مكزيك) به ما نشان مي‌دهد كه تجارت ميان این کشورها در سال1993، 290ميليارد دلار بوده است و همان آمارها نشان مي‌دهد كه تجارت منطقه‌اي ميان اين كشورها در سال 2012 به حدود 1/1تريليون دلاررسيده است. اين مساله يك دليل بيشتر ندارد و آن قفل شدن اين كشورها به لحاظ مبادلات اقتصادي و تجاري است كه موجب يادگيري متقابل اين كشورها شده است.

كشور ديگري كه مي‌خواهم به عنوان الگو مثال بزنم مكزيك است؛ متاسفانه ما در ايران آشنايي بسيار كمي با اين كشور داريم ولی بايد بدانيم كه مكزيك با 40 كشور جهان قرارداد تجارت آزاد منعقد كرده و بخش خصوصي اين كشور به واسطه همين تدبير با مفهوم رقابت، كيفيت و سرمايه‌گذاري آشنايي بسيار نزديكي دارد. 20 سال گذشته 75درصد صادرات مكزيك را نفت تشكيل مي‌داد امروز 75درصد صادرات مكزيك كالاست و درآمد سرانه اين كشور در سال1994، حدود 4500 دلار بوده که اكنون به 9هزار و 70دلار رسيده است.

دنياي امروز به‌شدت در حال پيشرفت است و اين جهان نيازهاي بسيار زيادي دارد. در 20سال آينده بايد 35هزار هواپيماي ايرباس و بوئينگ ساخته شود. اين به دليل تقاضاي بازار اين كشورها براي دريافت اين كالاست. رقمي كه قرار است براي توليد اين كالا پرداخت شود حدود 8/4 تريليون دلار است و بايد دانست كه 35درصد تقاضاي اين هواپيما‌ها در آسياست و اين را هم بايد دانست كه در بازار جهاني حدود 35 كشور براي توليد اين هواپيما‌ها مشاركت مي‌كنند. موضوع مهمي كه براي من به عنوان يك دانشجو داراي اهميت زيادي است اين است متوني كه من براي علوم سياسي و مسائل ديگر در كشور استفاده مي‌كنم به 55 سال گذشته برمی‌گردد. در كشور ما هنوز صحبت از غرب است اين در حالي است كه غربي در كار نيست؛ غرب به لحاظ اقتصادي به سمت يك اقليت در جهان حركت مي‌كند. ما شناخت درستي از غرب نداريم. اين در حالي است كه درك ما از جهان فعلي به دوران جنگ سرد بازمی‌گردد و اين به خاطر عدم شناخت دستگاه‌هاي اجرايي، عموم جامعه و به ويژه رسانه‌هاست. رسانه‌هاي ما درك درستي از جهان فعلي به مخاطبان خود ارائه نمي‌دهند. آينده آموزش در جهان در حال متحول شدن است.

جهان از تخته سياه به سمت كامپيوتر‌هاي شخصي حركت مي‌كند. روش نمره دادن در اين شيوه آموزش این است که استاد 100 امتحان اول را بررسي مي‌كند و از اين 100 امتحان يك شيوه كامپيوتري بيرون مي‌آيد و هزاران امتحان به همين شيوه و الگو تدوين مي‌شود. بنابراين دنيا به سرعت در حال تحول است. به عنوان نمونه مي‌توان ادعا كرد كه امروز شاهد كاهش طبقه متوسط در اروپا و آمريكاي شمالي هستیم افزايش آن در آسيا و آمريكاي لاتين. توجه كنيد كه اگر ما يك استراتژي ملي داشته باشيم و به اقتصاد ايران طي يك دهه ديگر توجه كنيم لازم است به منطقه آسياي شرقي و آمريكاي لاتين توجه جدي داشته باشيم. در شرق آسيا نرخ رشد اقتصادي چين 35سال نسبت به كل جهان نسبت 9/9بوده است. اين در حالي است كه امروز اين نرخ رشد به 3/33درصد رسيده. افزايش طبقه متوسط بطور طبيعي موجب افزايش مصرف‌گرايي مي‌شود بنابراين لازم است كه اقتصاد ايران در يك برنامه‌ريزي بلندمدت بازارهاي آسيا را هدف قرار دهد. همچنين به واسطه بين‌المللي شدن، منطقه آسياي مركزي و قفقاز به‌شدت در حال رشد است.

جهش آسياي مركزي و قفقاز

من اخيرا در داووس ديدم كه كشورهاي آسياي مركزي و قفقاز بطور فعال در اين اجلاس جهاني حضور داشتند و قراردادهاي قابل توجهي را با شركت‌هاي مهم دنيا منعقد كردند. با توجه به افزايش جمعيت و تقاضا براي دريافت غذا، مساله امنيت غذايي براي كشورها افزايش يافته و تلاش براي افزايش سطح كارآمدي در جامعه گسترش پيدا كرده است و به تبع آن رقابت در سطح جهاني براي فروش مواد غذايي به‌شدت افزايش پيدا كرده است. امروز در ايران لازم است كه اساتيد، دانشجويان و سياستمداران در مهارت‌هاي خود بازبيني كنند و دانش تخصصي خود را به‌روز نمایند. امروزه تمام كشورها در آسيا سعي مي‌كنند راه توسعه را بپيمايند؛ راه توسعه كشورها از كارآمد شدن بروكراسي، ترويج قوه قضاييه مستقل و شفافيت گسترده در مقررات اقتصادي مي‌گذرد. اكنون كشورهاي عضو BRICS براي حفظ و رشد اقتصادي خود و حركت به سوي توسعه‌يافتگي اين راهكارها را در پيش گرفته‌اند.

در ادامه بايد به روند روبه‌رشد جهاني شدن در اين دسته از كشورها اشاره كنم. نمونه بارز حركت به سمت جهاني شدن شركت‌هاي چندمليتي در دنيا هستند. در سال 2003كشورهايي كه در حال توسعه بودند تنها 19شركت چندمليتي داشتند؛ امروز يعني در سال 2012، اين كشورها 127شركت چندمليتي دارند يعني 60 تا 70 درصد رشد داشته‌اند. در سال 2003 كشورهاي توسعه يافته سنتي جهان 471شركت چندمليتي داشته‌اند اما امروز اين آمار به 373 رسيده است يعني كاهش 22درصدي؛ بايد دانست كه سال 2020 حدود 50درصد از رشد جهاني از آن BRICS است. البته كشور ما هم دچار تحولاتي شده ولی بايد به روند حركت در جامعه ايراني خصوصا در ميان نسل جوان اشاره كنم. فضاي مجازي جامعه ايراني را به سمت انسان‌هاي معقول و منطقي حركت مي‌دهد و چيزي كه آنها را از حسي بودن و مزاجي بودن دور مي‌كند اتصال ذهن و مغز آنها به دنياي مجازي است که باعث پيشرفت مغز انسان شده است. در داووس فقط 9ميزگرد راجع به مغز جديد انسان برگزار شد. بنابراين با توجه به وضعيت موجود جهان نياز است كه جامعه ايراني هم دچار تحول شود. بايد اذعان كرد كه ما به‌طور مشخص از جهان فناوري، توسعه و پيشرفت بي‌اطلاع هستيم. ما ايراني‌ها نسبت به جهان پيرامون شناخت کافی نداريم. ما نسبت به تحولات جهان پيرامون بیشتر ذهنيت داريم.

كساني كه بولتن مي‌خوانند


كساني كه فقط بولتن مي‌خوانند فقط از جهان پيرامون يكسري تصورات دارند بنابراين اين رويكرد موجب مي‌شود كه آنها اطلاعات دقيقي از جهان نداشته باشند. همين امر موجب مي‌شود كه بر اساس ذهنيت و تصورات خود درباره تحولات جهان امروز پيش‌داوري كنند. آن چه ما ايراني‌ها در شرايط فعلي بدان واقف هستيم INTUITION است. به نظر من INTUITION در فارسي معني خاصي ندارد. جامعه ما امروز بر اساس INTUITION مديريت مي‌شود؛ مرتب در رسانه‌ها گفته مي‌شود كه جهان در حال فروپاشي است در حالي كه اطلاعاتي كه من در اين مقاله ارائه كردم نشان مي‌دهد اطلاعاتي كه درباره فروپاشي جهان يا ديگر كشورها در رسانه‌ها ارائه مي‌شود بيشتر همان ذهنيت ماست. معتقدم جهان در حال انتقال بزرگ است نه فروپاشي؛ بنابراين ما بايد به جهان امروز نگاه واقع‌بينانه داشته باشيم تا توسعه پيدا كنيم.

پيش‌نيازهاي توسعه ايران امروز

پيش‌نيازهاي توسعه براي ايران امروز عبارتند از: 1- شناخت عيني و واقعي از جهان، 2- شناخت عيني و واقعي از جامعه و منابع ايران، 3-قوه مقننه و قضاييه موثرتر، 4- افزايش امكانات مالي و سرمايه‌گذاري و 5- استفاده از سياست‌گذاري به‌روز و تعامل با جهان. در نهايت باید به نكته‌ای اشاره كنم. این مانع جدی عربستان است؛ به عنوان كسي كه تحولات دنيا را به صورت روزانه دنبال مي‌كنم غرب را در مقابل ايران نمي‌بينم. بلكه انرژي تقابل با ايران در منطقه خاورميانه متمركز شده است. بنابراين لازم است براي مقابله با فعاليت‌هاي اين كشور يك راهكار موثر طراحي شود تا اين انرژي منفي مهار شود. در نهايت تاكيد می‌كنم كه لازم است تفاوت‌هاي فكري و رويكردي در كشور پذيرفته شود و نيز لازم است نرخ رشد 5درصدي در ايران محقق شود تا بسياري از نارسايي‌ها
برطرف شود.

منبع: آرمان
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز