احتمال شیوع «همهگیریهای پشت سر هم»
اما این جشن پایانی هرگز واقعاً برگزار نشد. در واقع آن پیروزی قطعی به دست نیامد. اگر درست نگاه کنیم، مشخص است که همهگیری کرونا دیگر به عنوان یک وضعیت اضطراری دیده نمیشود. با این حال آمریکا هنوز صفحه را برنگردانده و از میان مه خستگی و تنهایی و کرونای طولانیمدت گامی به پیش ننهاده و از دوره ترسناک و گوتیکی که در آن همهروزه مردمان با تهدید ادامهدار بودن این بیماری مواجه بودند که میتوانست تا ابد همه ساله دهها هزار آمریکایی را بکشد، بیرون نیامده است.
البته هنوز هم ممکن است یک دوره واقعی پساپاندمی یا پساهمهگیری در راه باشد. با این حال در هفتههای اخیر و پس از ثبت و اعلام پشت سر هم شیوع آنفولانزای پرندگان در پستانداران در مناطق مختلف جهان احتمال دیگری نیز به چشم میخورد: شیوع بلافاصله همهگیریهای پشت سر هم- یک بیماری جدید که به طور بالقوه ریشه در بیماریهایی دارد که در چند ده سال گذشته حدود نیمی از انسانها را با عفونتهای شناخته شده کشته.
تاکنون انتقال انسان به انسان آنفولانزای پرندگان زیاد مشاهده نشده- که البته دلیل اصلی آن نیز احتمالا نفوذ محدود این بیماری به درون جوامع انسانی بوده است. سازمان بهداشت جهانی گفته است که «خطر این بیماری برای جوامع انسانی کم است»، با این حال «ما باید برای هر تغییری در وضعیت موجود آماده شویم». دلایل زیادی وجود دارد که فکر کنیم اگر این ویروس یک جهش تکاملی را تجربه کند، میتواند کاهش قابل توجهی در شدت بیماری به دنبال داشته باشد. این را هم البته نمیدانیم که این بیماری با چه سرعتی در بین انسانها منتشر خواهد شد، با این که در چند سال اخیر شاهد شیوع چشمگیر آن در بین پستانداران بودهایم. مثلا در اسپانیا در بین راسوها و البته در آمریکا هم در میان خرسها، فوکها، راکونها و روباهها- که اینها تنها چند نمونه از جمعیتهایی هستند که اخیراً در ایالات متحده آلوده شدهاند. در پرو نیز شیوع این بیماری باعث مرگ تقریباً 600 شیر دریایی شده است.
احتمال شیوع یک همهگیری جدید این سوال را به وجود میآورد که آیا ما از آخرین همهگیری چیزی یاد گرفتهایم یا نه. آیا هیچ دلیلی وجود دارد که انتظار داشته باشیم واکنش کشور به یک همهگیری جهانی جدید- حتی با وجود رهبری سیاسی یک شخص جدید- منسجمتر یا هماهنگتر از مورد قبلی خواهد بود؟ اتفاقا برعکس. اندیشیدن به احتمال یک بیماری همهگیر جدید در آینده نزدیک چیزهایی را یادآوری میکند که آمریکا در جریان حرکت عجولانهاش به سمت بازگشت به حالت عادی از قلم انداخته و در واقع نتوانسته کارهایی را که متضمن یک عادیسازی پایدار است، انجام دهد.
وضعیت دستگاه بهداشت عمومی کشور را در نظر بگیرید: از سال 2020 به بعد هیچ شبکه نظارتی در زمینه مشاهده و جستجوی بیماری در سراسر کشور ایجاد یا حتی برنامهریزی نشده (نظارت نهادهای بهداشتی درباره آنفولانزای پرندگان هم فقط به مکانهای انتشار این بیماری در بین حیوانات پرداخته است). سازمان غذا و داروی ایالات متحده هنوز در برخی چیزها آهسته و در برخی دیگر از زمینهها هم سریع حرکت میکند. هنوز هیچ طرح و اقدامی نیز برای توسعه سریع واکسیناسیون وجود ندارد.
میلیاردها دلار بودجهای که برای مواردی مانند سیستمهای فیلتر هوا در مدارس آمریکا تعیین شده بود، هنوز هزینه نشده و این یعنی ساختمانهای عمومی نسبت به قبل از کووید برای مقابله با شیوع بیماریها از طریق هوا آمادهتر نیستند. تا به امروز پیشرفت چندانی در زمینه ایمنی آزمایشگاهی هم صورت نگرفته و واکسیناسیون گستردهتر کرونا هم که میتواند جامعه در برابر بسیاری از پاتوژنهای مختلف خانوادهای مانند کرونا محافظت کند، تکمیل نشده است.
همانطور که اکنون دیگر به خوبی فهمیدهایم، مهار همهگیری فقط مربوط سیاستگذاری و سرمایهگذاری عمومی نیست. در واقع این امر به شبکه پیچیدهای از رهبری، اعتماد اجتماعی و خرید عمومی پیوند دارد- و البته کمی شانس. با این حال به سختی میتوان باور کرد که کشور اکنون نسبت به اوایل سال 2020 همبستگی و هوشیاری بیشتری دارد. در موضوع بدبینی نسبت به واکسن نیز ممکن است این بدبینی نسبت به زمان کرونا بیشتر نباشد، اما نشانهها هنوز و همچنان نگرانکننده هستند. اگر این موضوع را هم در نظر آورید که ایمان به مدیریت مقامات بهداشت عمومی نیز نسبت به زمان همهگیری کرونا کاهش یافته است، ترس و نگرانی بیشتری در مورد احتمال شیوع یک همهگیری جدید احساس خواهید کرد.