این گونه برخوردهای تند با معترضان به جایی نمیرسد
آیت الله سیداصغر ناظمزاده قمی در نامهای به رئیس قوه قضائیه درباره اعدام محسن شکاری اعلام کرد این اقدام باعث تاسف او شده است. متن این نامه را بخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
قال رسول الله (ص): "ادرأوا الحدود بالشبهات"
ریاست محترم قوه قضائیه، حجت الاسلام و المسلمین آقای محسنی اژه ای
سلام علیکم
خبر اعدام مرحوم آقای محسن شکاری، که در جریان اعتراضات اخیر، دستگیر شده بود، برای بسیاری از افراد، از جمله اینجانب، تاسف آور و سوال انگیز بود، زیرا اعدام این جوان از چند جهت قابل مناقشه است:
اولا: بر فرض که این شخص چاقو کشیده باشد و بدون خوف و با اراده اقرار کرده باشد، در صورتی که عمل او از روی خشم و عصبانیت یا درگیری با ماموران مسلح بوده نه برای اخافه، این خود شبهه ای است که مانع حکم مجازات محاربه خواهد شد.
ثانیا: اگر چنین خلافی برای او محرز و مسلم باشد، چرا اجازه داده نشده از طرف خانواده اش وکیل بگیرند ودر رسیدگی به پرونده و نظریات شهود و اقرار خود متهم، شاید در متقاعد کردن خانواده اعدام شده تاثیر گذار بود و یا راهی برای جلوگیری از حکم محاربه داده می شد و حکم اعدام نقض می گردید، که عدم اجرای این حکم، مطلوب شارع و مطابق رأفت اسلامی است.
ثالثا: مگر برای اجرای حکم اعدام، فرجام خواهی نمی شود و خود به خود با امکان فرجام خواهی زمان اجرای حکم اعدام، مدت های زیادی به تاخیر می افتد. لذا اگر این جوان هم به این سرعت، اعدام نمی شد، شاید روزنه های نجاتی یافت می گردید.
رابعا: مستند حکم محاربه و "من شهر سیفا لاخافه الناس"، آیه ۳۳ سوره مبارکه مائده است: "إنما جزاوا الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فساداً ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع أیدیهم و أرجلهم من خلف او ینفوا من الارض ذلک لهم خزی فی الدنیا و لهم فی الاخره عذاب عظیم" که شمول این آیه شریفه بر اعدام شخص مورد نظر از دو جهت قابل تامل است:
۱ ـ ظاهر آیه این مطلب را می رساند که برای حکم اعدام، محاربه به تنهایی کافی نیست. (لذا پیامبر اسلام وقتی بر کفاری که به مسلمین حمله کرده بودند، پیروز می شد آن ها را به کیفر آیه محاربه مجازات نمی کردند.) زیرا در آیه، بعد از "یحاربون الله و رسوله" جمله "یسعون فی الارض فسادا" آمده است و بیان گر این حقیقت است که محاربه با خدا و رسول به تنهایی کیفر اعدام و... ندارد، بلکه باید در روی زمین از راه اخلال به امنیت عمومی و قتل و غارت، بر او عنوان "فسادا" (مفسد) هم صدق کند، مثل راهزنان. و بعید نیست آیه محاربه، افرادی را که چاقوکشی می کنند و با نا امنی به جان و ناموس و مال مردم حمله می کنند، نیز شامل شود. در حالی که محسن شکاری چنین قصد و رفتاری نداشته است، بلکه او در شور اعتراضات و هیاهوی معترضین دست به چاقو شده و مع الاسف یک بسیجی را مجروح کرده است.
۲ ـ مجازات محارب در آیه شریفه در چهار مرحله متناسب با چگونگی جرم آمده است، بنابر این شخصی و لو به قصد اخافه مردم، چاقو کشیده باشد ولی مرتکب قتل نفس نشده باشد، مشمول بند چهارم مجازات "ینفوا من الارض" (نفی بلد و زندان) می شود و کیفر مرگ و... برای کسی است که شخصی را کشته باشد، و فرض بر این است این جوان مرتکب قتل نشده است. لذا (بر فرض اگر آیه محاربه شامل وی می شد) در اجرای حدود، درباره ایشان باید حکم خفیف که زندان باشد، داده می شد.
خامسا: اگر انگیزه سرعت در اجرای حکم مرگ برای این جوان، به منظور ساکت کردن مردم از حضور خیابانی و امثال این ها بوده باشد، چنانچه احتمال داده شود که نتیجه به عکس باشد و خشم مردم بیشتر و سبب درگیری و کشتار وسیع تر گردد و بهانه ای برای دنیا جهت موضع گیری های خصمانه مضاعف علیه ایران گردد، آیا همین شبهه و شبهه های دیگری که اشاره شد، سبب نمی شد که از اجرای حکم اعدام خودداری شود؟ و به فرموده رسول گرامی اسلام در حدیث معتبر: "ادرأوا الحدود بالشبهات" (وسائل الشیعه، ج ۲۸، باب ۲۴ حدود و تعزیرات، ح ۴) عمل می گردید.
ریاست محترم قوه قضائیه، به نظر می رسد این گونه برخوردهای تند با معترضین که فرزندان این ملت و کشورند به جایی نمی رسد و قطعا این دور باطل و کور بی ثمر خواهد بود، بنابر این همان طور که در نامه قبلی در ۲۰ آبان ۱۴۰۱، به طور خصوصی برایتان ارسال کردم و به دستتان رسیده شد، اشاره کرده ام بهترین راه برای خاتمه اعتراضات این است که سلاح ها زمین گذاشته شود و از خونریزی جلوگیری گردد، زندانیان سیاسی و زندانیان اخیر که دستشان به خون کسی آغشته نشده است، آزاد و اعدام ها متوقف و راه گفتگو با مردم باز شود. همچنین رفع گرفتاری ها و مشکلات اقتصادی و رفع تبعیض ها و مجازات غارتگران و اختلاس گران ثروت ملی و نیز اجرای عدالت در تمام ابعاد نظام صورت گیرد تا آرامش حاصل شود و بهانه ای برای بیگانگان جهت تحریک عواطف مردم وجود نداشته باشد.
مرحوم محسن شکاری جوان ۲۳ ساله روز ۳ مهر در اعتراضات تهران دستگیر شد و به اتهام بستن خیابان ستارخان و مجروح کردن یک بسیجی به محاربه محکوم شد. جلسه دادگاه شکاری در ۱۰ آبان برگزار شد که حکم اعدام او در این جلسه رسیدگی صادر شد و سپس به دیوان عالی کشور رفت و در آنجا نیز اقدام او مصداق «هراس انداختن در میان مردم» یا «اخافه ناس» تشخیص داده شد و با همین محکومیت در سحرگاه ۱۷ آذر به دار آویخته شد.