روزنو :
چندان در جریان جزییات جشنواره سیودوم فجر نبودم و به غیر از «قصهها»ی رخشان بنیاعتماد، موفق به دیدن فیلمی دیگر نشدم. با این حال میتوانم چنین جمعبندیای کنم که با توجه به مطالبات متراکمشده این سالها و بهخصوص چند سال اخیر و تعداد بالای فیلمها، نمیتوان این توقع را داشت که هیچ نارضایتیای وجود نداشته باشد. از اینرو، برپایی جشنوارهای از هرنظر بیمساله و بیحاشیه، بعید بهنظر میرسید. اینکه به فیلم خانم بنیاعتماد توجه جدی نشد یا اتفاقی که برای فیلم محسن امیریوسفی افتاد دستکم پارهای از این حواشی بود که نارضایتیهایی را بههمراه داشت؛ همانطور که علیرضا رضاداد، دبیر جشنواره هم در صحبتهایش مواضعی انتقادی داشت و به این حواشی اشاره کرد. از طرف دیگر باید به رویهای اشاره کنم که طی هفتههای اخیر در دولت «تدبیر و اعتدال» باب شده و طبق آن، مسوولان ضمن قبول کاستیها، اشتباهات، نارضایتیها و کمبودها و اساسا واقعیتها، با تواضع عذرخواهی میکنند.
این زاویه نگاه، میتواند گامی مناسب و مقدمهای برای اصلاح شرایط باشد. اما باید منتظر ماند و دید مشکلات و عواملی که کاستیها را ایجاد میکنند، میمانند یا مرتفع میشوند؛ که در صورت ماندگاری این کمبودها، تکرار عذرخواهیها تعجبآور و آزاردهنده خواهد بود. همانطور که اشاره کردم، بهدلیل ندیدن فیلمهای جشنواره نمیتوانم در این زمینه قضاوتی کنم؛ اما همواره گفتهام که ساخت فیلمهایی با بودجههای کلان و پشتوانه دولتی، باعث میشود این دست فیلمها، خواهناخواه، از استاندارد بالایی برخوردار شوند. طبیعتا رقابت این فیلمها در جشنواره با فیلمهایی که با خوندلخوردن و به آبوآتشزدن فیلمسازش ساخته شدهاند، نکته جالبی نیست؛ هرچند این امر، روال جشنواره طی سالهای گذشته بوده و هست. در آخر یادی کنم از فیلم کیومرث پوراحمد که بار دیگر با جسارت مثل فیلم «شب یلدا» یکنفر را محور قرار داد و بهجای آپارتمان در دشت و بیابان بهدنبال او راه افتاد و کوشید تحول یک شخصیت را در شرایط خلاف آمد عادت نشان بدهد. البته من این فیلم را صداگذاری نشده و بدون موسیقی دیدهام و فکر میکنم اگر کمی جمعوجور شود، از آن دست فیلمهایی میشود که در خاطر ما میماند.