عمامهپرانی اعتراض یا انحراف؟!
نخستين عمامهپراني در سيزدهم رجب سال 1327 رخ داد که خبرگزاري بسيج چنين روايت کرده است: روز سيزدهم رجب 1327 قمري يک ساعت و نيم به غروب ميدان توپخانه تهران، جمعيت سوت و کف ميزدند و يک ريز فحش و دشنام ميدادند. فاتحان تهران درحال رسيدن به فتحالفتوح خود بودند. نادرترين حادثه سياسي، اجتماعي ايران در حال شکلگرفتن بود. شيخفضلا...نوري با راهنمايي يکي از فاتحان و با پاي مجروح خود با صلابت و پرهيبت، راهي چوبهدار شد. کنار چهارپايه که رسيد با خدا و مردم سخن گفت: خدايا تو شاهد باش که من آنچه را که بايد بگويم به اين مردم گفتم... خدايا تو خودت شاهد باش که من براي اين مردم به قرآن تو قسم ياد کردم. گفتند: در ادامه به خدا گفت که مردم بشنوند: خدايا تو خودت شاهد باش که در اين دم آخر هم باز به اين مردم ميگويم که مؤسسان اين اساس لامذهبان هستند که مردم را فريب دادهاند... اين اساس مخالف اسلام است... محاکمه من و شما مردم بماند نزد پيغمبر خدا محمدبن عبدا...... هنوز صحبت شيخ شهيد، تمام نشده بود که يوسفخان ارمني عمامه از سر شيخ برداشت و به طرف جمعيت پرتاب کرد. اين اولين عمامهپراني در ايران بود. حاجشيخ با همان صداي بلند و پرطنين خطاب به روحانيت کنار آمده با مشروطه گفت: «اين عمامه را از سر من برداشتند از سر همه برخواهند داشت.»
رويکرد روحانيت به انداختن عمامه از سر
انداختن عمامه از سر روحانيت اقدامي غيرقابل پذيرش است و در تمام دنيا رهبران ديني لباسهاي مخصوص بهخود دارند که احترام آن حفظ ميشود. در اعتراضات پس از انقلاب برخي اين اقدام ناپسند را انجام دادند مانند سال 78 که عمامه عبدا...نوري را از سرش انداختند و سال 88 هم عمامه يک کانديدا را از سرش برداشتند. آناني که امروز براي نشاندادن اعتراض خود اقدام به انداختن عمامه روحانيون ميکنند از يک نکته غافل هستند که روحانيون بهخوبي شنواي انتقادات آنها هستند مانند حجتالاسلام نيکبين، نماينده مردم کاشمر در مجلس که با اشاره به ماجراي کتکخوردن خود توسط معترضان گفت: چند روز بعداز اربعين به دفتر 2 شهردار رفته بودم و بعداز آن بهدليل گيرکردن ماشين در ترافيک، پياده از خيابان کارگر به سمت کشاورز رفتم که 30 و 40 نفر از جوانان ما را مورد نوازش خود قرار دادند. چيز خاصي نبود و يکي دو نفر به من مشت و لگد زدند. وي ادامه داد: يکي دو روز بعداز اين ماجرا، چند نفرشان توسط آگاهي دستگير شدند و من نيز رضايت دادم تا آزاد شوند. بعضي از اين رفتار حق ماست و بايد سيلي بخوريم. برخي هم مانند نماينده خمينيشهر اصفهان نظر ديگري داشتند. محمدتقي نقدعلي گفت: «پديده پراندن عمامه از سر روحانيون توطئه شياطين است و کسانيکه چنين کاري کردند بايد بدانند امام علما و روحانيون آقا امامحسين(ع) نه تنها عمامهاش را پراندند؛ بلکه سر را هم بههمراه عمامه پراندند؛ اما روزبهروز محبوبيت ايشان افزايش يافت. اين پيامي است براي کسانيکه فکر ميکنند خط ديانت و حاکميت از بين ميرود.» نقدعلي داستاني از دعواي کفتار و شير را مثال زد و گفت «کفتار هر روز با دم شير بازي ميکرد و شير با او مدارا ميکرد اما زمانيکه شير ديد مزه کار زير دهن کفتار رفته، گوشمالي مفصلي به کفتار داد، بنابراين عرض ميکنم ممکن است روحانيون مدارا کنند و حوصله به خرج بدهند اما کسانيکه با دم شير بازي ميکنند بدانند نتيجه عملشان را خواهند ديد و اين پيامي است براي کسانيکه جوانان را تحريک ميکنند.»
ستم به روحانيون است
احمد زيدآبادي در کانال تلگرام خود درباره «عمامهپراني» نوشت: «اين پديدهاي که بهنام «عمامهپراني» شهرت يافته و مورد خوشحالي برخي از مخالفان شده است، عمدتا جانب روحانيوني را ميگيرد که چه بسا خود از منتقدان باشند. پيرمرد معممي که پاي پياده از کوچه و خيابان عبور ميکند، داراي چه موقعيتي است که انداختن عمامهاش کسي را به وجد آورد؟ اين اقدام فقط جانب افراد بيگناه و بيپناهي را ميگيرد که تنها جرمشان پوشيدن عبا، قبا و عمامه است! چندي پيش در سفرم به نجفآباد اصفهان، با پيرمرد روحاني بسيار موقر و مهذّب و مهرباني از منتقدان وضع موجود همسخن شدم که از تجربه رويارويياش با معترضان در خيابان برايم گفت. او در مواجهه با جمعيت معترض دستهايش را به علامت تسليم بالا برد و معترضان هم البته با او به احترام رفتار کرده بودند. چرا روشنفکران منصف و مداراجو نسبت به اين پديدهها هشدار نميدهند؟»
عمامه بوسي بهجاي عمامهپراني
«فارس» فيلمي منتشر کرده با عنوان «عمامهبوسي جوانان» که بهزعم اين رسانه پاسخي است به برخي حرکتهاي خارج از عرف و عمامهپراني از سر روحانيون که اين روزها باب شده است. «فارس» نوشت: «جوانان مؤمن عمامهبوسي را بهراهانداخته و اين پويش کمکم در حال گسترش است تا جاييکه جوانان عراقي هم در کربلا و بينالحرمين اقدام به عمامهبوسي کردند.»