۴ مقدمه ضروری حل بحران؛ چرا به معترضان مجوز راهپیمایی داده نمی‌شود؟ | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۵:۱۷
کد خبر: ۵۴۴۸۶۷
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۰ - ۱۴ آبان ۱۴۰۱
شیوه‏‌های موجود زیان‏بار و بیشتر شبیه ریختن بنزین روی آتش است
نکته دوم یعنی معیشتی بودن مطالبات هم به عبارتی مورد تأمل است. زیرا تقریبا هیچ‏کدام از وعده‏های اصلی دولت جدید محقق نشده است. نه تورم نصف شد که برای طبقات فقیر بیشتر هم شد نه یک میلیون شغل ایجاد شد و نه از یک میلیون مسکن خبری است نه رشد اقتصادی مطلوب به‌وجود آمد و نه دلار ۵هزار تومان شد!

۴ مقدمه ضروری حل بحران؛ چرا به معترضان مجوز راهپیمایی داده نمی‌شود؟

رور نو :اکنون چه‏ کاری می‏توان کرد؟ چند نکته مقدماتی مهم وجود دارد. اول از همه بپذیرید مشکلات و بحران، ریشه‏‌های داخلی دارد، گرچه تردیدی در دخالت‏‌های خارجی نیست، ولی نسبت به اصل موضوع به‌شدت فرعی است هر چند با ادامه این وضع اهمیت عامل خارجی بیشتر خواهد شد. دوم اینکه شیوه‏‌های موجود برای مقابله با بحران منسوخ و ناکارآمد و حتی زیان‏بار است و بیشتر شبیه ریختن بنزین روی آتش است که آن را شعله‏‌ور می‏کند و نه خاموش. کینه و نفرت و خشونت را بیشتر خواهد کرد. سوم اینکه مطابق گفته امام علی فرصت‏ها، چون ابر می‌‏گذرند. گره‏‌ای که امروز با دست باز می‏شود، فردا با دندان هم باز نخواهد شد. پس فرصت را دریابید و بالاخره اینکه باید اراده‏ای برای حل مشکلات شکل بگیرد و همه نیرو‌های سیاسی به حاشیه رانده‌شده اعم از اصولگرایان محذوف و اصلاح‏‌طلبان و فراتر از آنان برای کمک به این اراده مشارکت کنند. راه دیگری نه‌تن‌ها وجود ندارد بلکه اتلاف وقت و از دست دادن فرصت است.

روزنامه هم‌میهن نوشت: اتفاقات دو روز گذشته به‌ویژه در بلوچستان و کرج پیام خوبی ندارد. گرچه شواهدی ولو ضعیف در برخی از مواضع دیده می‏شود که نشان‏دهنده توجه ساختار به عمیق بودن بحران است، ولی این شواهد بسبار ضعیف است و ارزش آن را ندارد که بتوان روی آن‌ها حساب باز کرد؛ از جمله بیانیه منتشرشده در پایان راهپیمایی روز جمعه که لحن آن متفاوت از گذشته بود. صادرکنندگان این بیانیه در کنار مواضع افراد دیگر درون ساختار می‏خواهند بر دو نکته تاکید کنند؛ اول، مرز میان اغتشاش و اعتراض است و اینکه باید معترضان را به رسمیت شناخت و با اغتشاش‌گران برخورد قاطع کرد. دوم، اینکه مطالبات اصلی معترضان، اقتصادی و مربوط به معیشت مردم است. هر دو مورد محل تأمل است. ممزوج شدن اعتراض و اغتشاش ناشی از نحوه برخورد اولیه و سنتی با اعتراضات است. نمونه روشن آن همین راهپیمایی دیروز بود که آرام و بدون مجوز برگزار شد، ولی به‌صورت تبعیض‏آمیزی هیچ‌گاه برای معترضان چنین امکانی فراهم نیست و به‌سرعت با آنان مقابله شده است و این امر در طول زمان ۵۰ روز گذشته اوج گرفته و به امروز رسیده است. پس نمی‏توان با بیان یک جمله کلیشه‏ای اعتراض و اغتشاش را از یکدیگر تفکیک کرد. کسانی که این دو مقوله را با هم تلفیق و‏ ممزوج کردند، خودشان باید پاسخگو باشند و الا مردم که بیمار نیستند ابتدا به ساکن تخریب و سنگ‏پرانی کنند.

نکته دوم یعنی معیشتی بودن مطالبات هم به عبارتی مورد تأمل است. زیرا تقریبا هیچ‏کدام از وعده‏های اصلی دولت جدید محقق نشده است. نه تورم نصف شد که برای طبقات فقیر بیشتر هم شد نه یک میلیون شغل ایجاد شد و نه از یک میلیون مسکن خبری است نه رشد اقتصادی مطلوب به‌وجود آمد و نه دلار ۵هزار تومان شد! درحالی‌که در این یک سال و اندی آرامش سیاسی برقرار بود و حتی در پائیز سال گذشته امید مردم هم به انجام وعده‏های دولت بیشتر شد، ولی در بهار امسال همه ناامید شدند. حتی پدیده غیرقانونی و مخربی، چون گشت ارشاد را هم حل نکردند. همه این‌ها به منزله آن است که اگرچه مسائل اصلی مردم اقتصادی است و اگر حل شود اعتراض زیادی را در پی نخواهد داشت، ولی جامعه به این نتیجه رسیده که عدم حل این مسائل ریشه در ناکارآمدی دارد و آن نیز مسئله‏ای سیاسی است.

این‌ها گذشت تا اعتراضات اخیر به‌وجود آمد. این فرصت مهمی بود تا صدای مردم شنیده شود، ولی نه‌تن‌ها چنین نشد که به‌راحتی آن را به توطئه بیگانگان تقلیل دادند و راه مقابله سخت‏افزاری را پیش گرفتند؛ راهی که در چنین اعتراضاتی موثر نیست. اعتراضات مهر ۱۴۰۱ و بلوچستان با آبان ۱۳۹۸ به‌کلی تفاوت دارد و این را همه متذکر شدند، ولی کو‏ گوش شنوا؟ در همین ماجرای ۵۰روز هنوز یک اطلاع‏رسانی درست و درمان و پاسخگویی قانع‏کننده از حکومت شاهد نبوده‏ایم. راه‌حل‏های آنان تکراری و مبتنی بر عادت است. ساده‏ترین راه را انتخاب می‏کنند؛ راهی که همه مشکلات را میخ می‏بیند و چاره کارش چکش است.

اکنون چه‏ کاری می‏توان کرد؟ چند نکته مقدماتی مهم وجود دارد. اول از همه بپذیرید مشکلات و بحران، ریشه‏‌های داخلی دارد، گرچه تردیدی در دخالت‏‌های خارجی نیست، ولی نسبت به اصل موضوع به‌شدت فرعی است هر چند با ادامه این وضع اهمیت عامل خارجی بیشتر خواهد شد. دوم اینکه شیوه‏‌های موجود برای مقابله با بحران منسوخ و ناکارآمد و حتی زیان‏بار است و بیشتر شبیه ریختن بنزین روی آتش است که آن را شعله‏‌ور می‏کند و نه خاموش. کینه و نفرت و خشونت را بیشتر خواهد کرد. سوم اینکه مطابق گفته امام علی فرصت‏ها، چون ابر می‌‏گذرند. گره‏‌ای که امروز با دست باز می‏شود، فردا با دندان هم باز نخواهد شد. پس فرصت را دریابید و بالاخره اینکه باید اراده‏ای برای حل مشکلات شکل بگیرد و همه نیرو‌های سیاسی به حاشیه رانده‌شده اعم از اصولگرایان محذوف و اصلاح‏‌طلبان و فراتر از آنان برای کمک به این اراده مشارکت کنند. راه دیگری نه‌تن‌ها وجود ندارد بلکه اتلاف وقت و از دست دادن فرصت است.

نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز