حذف دستفروشان از اطراف تئاترشهر
گزارش هممیهن از دور جدید جمعآوری دستفروشان که از روز شنبه آغاز شده است
سوگل دانائی
خبر را بنرهای زرد رنگ به دستفروشان رساندهاند. مثل پاییز پارسال که اول اعلامیههای نارنجی در پیادهروهای چهارراه ولیعصر آویزان شدند و روز بعدش بساط دستفروشان از خیابان جمع شد و ماموران بهجای آنها در پیادهروها ایستادند. دستفروشان از بنرها خاطره خوشی ندارند: «مدتهاست اینجا بساط میکنیم، حالا باید کجا بریم؟»
بنرهای اطراف چهارراه ولیعصر اما گوششان به این حرفها بدهکار نیست: «مستند به تبصره ۱ بند ۲ ماده ۵۵ قانون شهرداریها، ایجاد هرگونه سد معبر عمومی اشغال پیادهروها و استفاده غیرمجاز جهت سکنی، استفاده و... تحت هرعنوان دیگری ممنوع بوده و شهرداری نسبت به رفع آن اقدام خواهد کرد. لذا در راستای رعایت حقوق شهروندی در برخورداری از حق عبور و مرور راحت و ایمن و جلوگیری از اخلال در نظم عمومی، همچنین جهت صیانت و حفظ حریم مجموعه تاریخی و فرهنگی تئاتر شهر، هرگونه بساطگستری، سدمعبر، اشغال پیادهروها و استفاده غیرمجاز در این محور ممنوع بوده و در صورت مشاهده برابر ضوابط و مقررات اقدام میشود.» بنرهای زرد رنگ، قرار بود هفتم آبانماه با دستفروشان اتمام حجت کنند، هفته دوم آبانماه آغاز شد اما خبری از ماموران نیست، امیدواری در بساط دستفروشان است، مثل نگرانی: «از اول آبانماه تابهحال دو بار است که اینجا بنر زدند.»
در میانه اعتراضات مردمی در خیابانهای تهران، مدیریت شهری تصمیم گرفته تا دستفروشان را از اطراف تئاترشهر جمع کند. دستفروشان این محدوده میگویند پیش از اینکه بنرها در سطح چهارراه پخش شوند، پلیس کلانتری گفته بوده، نامهنگاری برای حذف دستفروشان آغاز شده است. پاییز پارسال جمعآوری تحت عنوان ساماندهی دستفروشان پیگیری شده بود، چند هفته بعد از روز جهانی دستفروشان و بزرگداشت این روز توسط تعدادی از آنها، در خیابان که راه به جراید نیز بازکرده بود. هفته دوم آبانماه امسال اما این طرح با کلیدواژههایی نظیر حریم تئاترشهر راه به رسانهها پیدا کرده است. علیرضا نادعلی، سخنگوی شورای شهر تهران که یکی از افراد پیگیر اجرای طرح حریم تئاترشهر در یک سال گذشته بود، دوم آبانماه در گفتوگو با خبرآنلاین اعلام کرد، بساط دستفروشان از دور تئاترشهر جمع میشود. نادعلی گفته بود: «این هفته به دستفروشهای دور بوستان دانشجو اعلام شده که کارهای خود را جمع کنند و از شنبه آینده امکان بساط دستفروشی نخواهد بود. طبق قانون، جمع کردن دستفروشان مربوط به شهرداری است و شهرداری باید با خاطیان برخورد کند. این قانون برای همه یکسان است.» او در این گفتوگو جمعآوری دستفروشان را اقدام مهمی در رفع آسیب اجتماعی دانست: «ما میخواهیم فضای تئاترشهر از آسیبهای اجتماعی جدا شود، به همین دلیل روی این کار تاکید داریم. جمعآوری و ساماندهی دستفروشان یکی از اقدامات اولیه این هدف است. به عبارت دیگر آنها امکان بساط کردن و دستفروشی ندارند، چراکه قرار است، شرایط بهسازی شود. ما برای آنها هم تمهیداتی در نظر گرفتهایم. عزیزان باید در جاهایی که برایشان تعیینشده، بساط کنند و تغییر جا بدهند. ساماندهی دستفروشان دور مجموعه، به حل آسیبهای تئاترشهر کمک میکند، چرا که بخشی از آسیبها ممکن است، از همین جا نشأت بگیرد.»
هفته دوم آبانماه امسال، سومینبار در یکسال اخیر است که دستفروشان با کابوس حذف از خیابان، راهی بساطهایشان میشوند. آخرین بار چند ماه پیش بود که تذکر داده شد و دستفروشان مدتی از خیابان جدا شدند اما در نهایت باز هم به خیابان برگشتند. ترس اما اینبار حضورش پررنگتر است، کنار بساطهایشان نشسته و برمیخیزند: «دوباره بنرها را چسباندند، بنرها را پایین کشیده بودند اما دوباره آویزان کردند.» در میان دستفروشان اما عدهای جمعآوری را باور ندارند. بابک جهانبخش، دستفروش و دبیر سی بیاو «ره پیشه» در محدوده خیابان ولیعصر در گفتوگو با هممیهن تاکید میکند که نگاه دستفروشان به موضوع جمعآوری آبانماه دوگانه است، عدهای میگویند این مدت شرایط اقتصادی تغییر کرده و احتمالا برخورد و جمعآوری صورت نمیگیرد اما گروه دیگر میگویند، تئاترشهر به فضای رقابتی میان هنرمندان و دستفروشان تبدیل شده است و احتمالا آنها پیروز میدان شوند و دستفروشان مجبور به کوچ.
نگاه سلبی به دستفروشان
شهرداریها در سراسر کشور بنا بر ماده ۵۵ شهرداریها همواره دنبال بهانهای برای جمعآوری دستفروشان هستند. بهمنماه پارسال بود که دستفروشی در خرمآباد در اعتراض به همین سیاست، خودش را سوزاند. مریم ایثاری، جامعهشناس شهری در گفتوگو با هممیهن تاکید میکند که دو نگاه رایج نسبت به دستفروشان در میان مدیران شهری وجود دارد، بخشی از این نگاه در گفتوگوی سخنگوی شورای شهر تهران هم به چشم میآمد. ایثاری میگوید: «نگاه اول دستفروشان را بهعنوان افراد نیازمندی تعریف میکند که به دلیل فشارهای اقتصادی و ناتوانی در یافتن شغل رسمی به این شغل رجوع کردهاند. این نگاه تلاش میکند با رویکردی ایجابی اما آسیبشناختی دستفروشان را خطاب قرار دهد و راهکار را در قالب ساماندهی و تخصیص غرفههای بازارچهای به دستفروشان مییابد. رویکرد دوم اما به شیوه سلبی و جرمانگارانه دستفروشان را فرا میخواند. از این منظر دستفروشان با انواع جرائم و آسیبهای اجتماعی درگیرند و از این رو نهتنها نباید از آنها حمایتی کرد، بلکه باید صرفا از حضور آنها در فضاهای شهری بهخصوص فضاهای فرهنگی و اعیانی شهر ممانعت کرد. این نگاه، دستفروشی را بستر ارتکاب جرم میبیند و همواره مترصد آن است که میان انواع جرائم، آسیبها و دستفروشی ارتباط برقرار کند. به عنوان نمونه قمهکشی و تیراندازی در نزدیکی بساط دستفروشان را به آنها نسبت میدهد یا دستفروشان را افرادی میخواند که در چرخه خرید و فروش کالاهای قاچاق درگیرند و درمجموع آنها را افراد قانونشکن و مخل نظم عمومی قلمداد میکند.» نگاهی که ایثاری از آن صحبت میکند از دیدگاه او چند علت مشخص دارد: «ببینید حضور دستفروشان در شهر نشانهای از شکست سیاستها و ناکارآمدی برنامههای اقتصادی و شهری است. از این رو آسیب خواندن این گروهها که مقدمهای برای حذف آنان از شهر است، از نگاه برخی مدیران میتواند به بازسازی مشروعیت از دست رفته آنان یاری رساند. مسئله دوم این است که مدیران مایلند تعریفی از نظم شهری و نمود آن ارائه دهند که میل به نظارت سراسری آنها را تامین کند. از این رو دستفروشان که با ایجاد مکث در فضای پیادهراهها (یا آنچه مدیران شهری سدمعبر میخوانند) به فروش محصولات خود مبادرت میکنند از نگاه مدیران و برقرارکنندگان نظم شهری به نوعی ناهنجاری و بینظمی دامن میزنند.»
درباره دستفروشان افسانهسرایی میکنند
آثار سوختگی در جدارههای ساختمانی که علی سردار افخمی در سالهای بین ۴۶ تا ۵۱ آن را ساخت، توجیه برای احیای حریم، حصار، دیوار یا حتی نردههای اطراف تئاترشهر بود. احیای حریم حالا قرار است با نبود دستفروشان آغاز شود. بنرهای تازهای که شهرداری برای مقابله با دستفروشان آنها را در خیابانها نصب کرده هم به نظر در راستای طرحی موسوم به حریم تئاترشهر اجرا میشد، طرحی که زمزمههای اجرای آن از سال گذشته نیز شنیده میشود و مدیران شهری هم آن را خواسته هنرمندان میدانستند: «سامان دادن به فضای پیرامونی تئاتر شهر». چنانچه سال ۹۹، حمیدرضا نعیمی، عضو هیئتمدیره خانهتئاتر گفته بود: «تا زمانی که فرهنگ دستفروشی به این شکل در کنار تئاترشهر قرار میگیرد، وضعیت مناسب نخواهد شد. من عکسهایی از هنگام غروب و هنگام شب از اطراف تئاترشهر دارم که به مدیریت مجموعه ارائه دادهام که چه وضعیتی پیرامون این مجموعه ایجاد میشود.»
میلاد محبی، دانشجوی دکترای شهرسازی که پیشتر هم مقالهای با نام «دستفروش بهمثابه غریبه» نوشته، در گفتوگو با «هممیهن» معتقد است که گروههای مختلفی در محدوده تئاترشهر مخالف حضور دستفروشان هستند و یکی از مهمترین این گروهها اتفاقا هنرمندان هستند. او میگوید: «در فضای پیرامونی تئاترشهر و چهارراه ولیعصر، گروههای مختلفی وجود دارند که در طول زمان و بهقولی جغرافیای خودمان، در شهر تهران هیچ فضایی نداریم که مجموعهای از نیروهای اجتماعی و اقلیتها در آن بههم پیوند بخورند؛ در اینجا میتوانیم، اقلیتهایی که پیش از این همواره نادیدنی بودند و در وسط شهر همواره دیده نمیشدند را در مجموعهای کنار هم ببینیم. درواقع باید دستفروشی را ذیل همین موضوع در چهارراه ولیعصر تحلیل کرد. دستفروشان هم یکی از گروههایی هستند که در فضای عمومی چهارراه ولیعصر ساکن هستند.» محبی معتقد است، فضای عمومی چهارراه ولیعصر بهخاطر اتفاقات تاریخی، نیروها و گروههای اجتماعی، فضای ویژهای است و از این حیث نیروهای مختلفی وجود دارند که مدام در حال نزاع و توافق هستند: «از اقلیتهای جنسی بگیرید تا دستفروشان، هنرمندان، هیپیها، دانشجوها و افراد دیگری که در چهارراه ولیعصر گرد هم آمدند. اما اتفاقی که در این میان میافتد، حمله از چند جهت به دستفروشان است.» او معتقد است، حمله اصلی از سوی هنرمندان است: «هنرمندان بهواسطه تئاترشهر در آن محدوده رسمیترین صدا را دارند، من در گفتوگوهایی که با بسیاری از هنرمندان و مدیران داشتم، حرف جالبی شنیدم، آنها میگفتند ما برای اینکه این جایگاه و حتی آزادی نسبی و حضور نسبی را داشته باشیم بهشدت هزینه دادیم و نمیخواهیم این را از دست بدهیم. این حرف این افراد کاملا مشخص میکند که باید با گروههایی که فضا را اشغال و ویترین شما را درواقع اشغال میکنند، مبارزه کنید. پس یکی از گروههایی که با دستفروشان مقابله میکنند دقیقا هنرمندانی هستند که برای هنر یک شأنیت کاذب و ایدئولوژیکی قائلند که تصور میکنند هنر میتواند بدون نگاه به جامعه از بالا به همهچیز نگاه کند.» محبی میگوید، گروههای دیگری مانند شهرداری و کسبه نیز مخالف دستفروشی هستند و هرکدام هم منافع خود را در این میان دارند: «اما گفتارهایی هم این میان وجود دارد، حتی این گفتارها در بین توده مردم نیز شنیده میشود، مثلا میگویند دستفروشان مافیا هستند یا مغازهداران معتقدند، این دستفروشان از مافیاهایی میآیند که بیرون ساماندهی میشوند. افرادی که در تئاترشهر هستند، معتقدند این دستفروشان همان کسبه هستند، درواقع در تمام گفتارها موضوع این است که ما هویت خود دستفروش را به محاق ببریم، یعنی ممکن است فردی به هر دلیلی بخواهد دستفروشی کند اما ما همواره درباره دستفروشان افسانهسرایی میکنیم.»
سخنگوی شورای شهر تهران در گفتوگویی که داشته از فضاهای تازه برای استقرار دستفروشان خبر داده است؛ فضاهایی که در محوطه تئاترشهر اثری از آن نیست و خود دستفروشان چیزی از آن نمیدانند. جهانبخش میگوید، اقدام تازه شهرداری بهنوعی تبعیض است: «در یکسال اخیر در ضلع شمالی پارک دانشجو یکسری غرفه اجاره دادند که این غرفهها حتی کالای هنری هم نمیفروشند؛ پس اگر دستفروشی بد است، چرا این غرفهها حضور دارند؟» آیا جمعآوری دستفروشان اطراف تئاترشهر میتواند زمینهها را برای جمعآوری همه دستفروشان فراهم کند؟ این پرسشی است که دستفروشان بعد از اینکه چشمشان به بنرهای زرد رنگ افتاد از خودشان پرسیدند. ایثاری میگوید: «همانطور که در سال 98 شاهد بودیم، رخدادی در پارک دانشجو باعث شد برای حدودا 9ماه طرحی سراسری از سهراه جمهوری تا میدان ولیعصر اجرا شود و از دستفروشی تمام افراد در این محدوده ممانعت شود. بنابراین امروز هم اجرای طرح ممانعت دستفروشی در محدوده تئاترشهر میتواند باعث شود محدودههای دیگر دستفروشی هم از این امر متاثر شود.»
شهرداری تهران عموما برای توجیه جمعآوری و واژه ساماندهی از کلیدواژههایی نظیر نارضایتی مردم استفاده میکند، چنانچه محمدرضا جوادییگانه، معاون سابق امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران در سال ۹۸ اعلام کرده بود، نظرسنجیها از نارضایتی ۵۰درصدی مردم از دستفروشان در مترو حکایت دارد؛ ناراضیانی که در عین حال طالب برخورد خشن و معمول ماموران شهرداری با دستفروشان نیستند. ساماندهیای که عموما بعد از این توجیه در پیادهروها بهکار گرفته میشود، مطلوب دستفروشان نیست. شهرداریها هنگام ساماندهی مکان یا ساعت جایگزینی برای دستفروشی معرفی میکنند. ایجاد بازارچههای هفتگی و روزانه در مکان جایگزین نیز از دیگر سیاستهای شهرداریها در این راستاست.
مژگان طاهریتفتی، عضو هیئتعلمی دانشکده شهرسازی دانشگاه تهران پیشتر در مقالهای درباره عدم اقبال این سیاست از سوی دستفروشان دلایلی آورده بود: «این بازارها برای دستفروشان کمسرمایهتر بهواسطه بروکراسی و ضوابط پرهزینهتر هستند. در ثانی، دستفروشان با انتقال به محل دیگری، مشتری کمتری جذب میکنند. با کم شدن درآمد و نیامدن مشتریها، دستفروشان انتخاب دیگری جز بازگشت به خیابان ندارند. تجربیات داخلی از تاسیس چنین بازارچههایی نیز موفقیتآمیز نبودهاند. سوم -و مهمتر از همه- هیچکدام از این کشورها توانایی اجرای این برنامهها برای تمام دستفروشان را نداشتهاند. نتیجه این میشود که دستفروشانی که از این برنامهها باز میمانند نیز در معرض خشونت بیشتر مسئولانشهری برای رفتن از مراکز قرار میگیرند». اما راهکار جایگزین چیست؟ ایثاری معتقد است، چاره در پذیرفتن حق گروههای طردشده به شهر است: «پذیرفتن این نکته که منافع و منابع عمومی شهرها و کشور در میان همهگروهها به میزان مساوی توزیع نشده و حداقل کاری که میتوان کرد، اجرای سیاستهای جبرانی و بازتوزیعی برای گروههایی است که سهمی از اقتصاد رسمی، مسکن شهری و... ندارند. بهرسمیتشناسی حق گروههای محرومشده به فضاهای عمومی شهر، نخستین گام برای تغییرات آینده است.»
درخصوص نقد بحث جمعآوری دستفروشی از پارک دانشجو و حصارکشی محوطه تئاترشهر، مطالب بسیاری طی حدود سهسال نگاشته شده یا گفتوگوهای زیادی در این خصوص صورت گرفته است. از منظر حق بر شهر، جامعهشناختی، میراثی و شهرسازی، تقریبا تمام نکات گفته شده است. ورای اینها مسئله را از منظر عملگرایانه باید بررسی کرد که آیا چنین اقدامی ممکن است و اگر ممکن شود، مطلوب است؟
جمعآوری یا ممانعت از بساطگستری در محوطه پارک دانشجو یا چهارراه ولیعصر، اتفاق تازهای نیست و بارها طی سالهای مختلف انجام شده، اما آیا موفق بوده است؟ بدیهی است همه میدانند خیر، چون انجام آن همواره نیازمند استقرار یگان امداد انتظامی بوده و با پایان دوره ماموریت استقرار، دستفروشان دوباره بازگشتهاند. استقرار یگان امداد انتظامی بهصورت مستمر هم نیازمند صرف هزینههای هنگفت است، هم اقدامی فرساینده است و هم استقرار آنها با فضای هنری و فرهنگی و رویدادپذیری محوطه تئاترشهر که خواسته هنرمندان و علاقمندان تئاتر است، مغایر است. درواقع بیش از همه اهالی تئاتر از آن متضرر خواهند شد. مضاف بر آنکه عمدتا اقدامات برای جمعآوری دستفروشان با واکنش مواجه بوده و تبعات امنیتی داشته که بدیهی است با توجه به شرایط جامعه، امری مخاطرهآمیز است.
جایگاه تقاضاهای موجود برای کالاهای دستفروشان به دلیل نقش چهارراه ولیعصر که محل تقاضای سربازان، کارگران، اقشار متوسط فقیر و دانشجویان است، این حضور را ایجاب میکند. مکانیابی دستفروشی نیز براساس قواعد بازار صورت میگیرد و بهصورت مصنوعی تجربه نشان داده، نمیتوان نقاطی را تعیین کرد که آن نقاط محل دستفروشی شود. بارها این تجربه در همین چهارراه ولیعصر انجام شده که یک فضای بایر یا پارکینگی به این امر اختصاص یابد -به صورت موقت- و هزینه ساخت غرفه و استقرار انتظامات، پیمانکاری و... انجام شده، اما ناموفق بوده است. این موضوع جدا از بحث فقدان کیفیت فضاهای درنظرگرفته شده است. بدون رعایت قواعد مکانیابی بازار که از دل تشخیص دستفروشان حاصل میشود، هرگونه جانمایی، شکست خواهد خورد؛ مضاف بر آنکه، بساط با غرفه ماهیت متفاوت دارد.
درخصوص آنچه آسیبهای اجتماعی پارک یاد میشود هم باز مانند دستفروشی، اقدامات انتظامی پاسخگو نیست، چنانکه در نقاط دیگر هم اینگونه بوده است. اتفاقی که میافتد آن است که اقدامات انتظامی، موقت آن را منتقل یا پخش میکند و مجدد باز میگردد.
درخصوص حصار یا حریم هم جدا از اینکه ماهیت آن مشخص نیست، مسئله بازی با کلمات نیست. اقدام سختافزاری در حال طراحی و دیوار ذاتا بد نیست که از زبان علیرضا نادعلی، عضو شورای شهر مطرح شده است. درنهایت ماهیت عمومیبودن بوستان و پیوستگی آن با فضایعمومی شهر را مخدوش میکند که باز هم با ویژگی رویدادپذیری بوستان مغایر است و اصولا پرسش این است تا کجا قرار است بوستانها حصارکشی شوند. از بوستانهای هرندی، شوش و راهآهن شروع شد و قرار است تا بوستانهای نیاوران ادامه یابد؟ چهتعداد تجربه بهلحاظ عملی، ناکامی یک روش را میتواند نشان دهد؟
حال ممکن است پرسش شود این مسائل که بههرحال وجود دارند، چه میشوند؟ پاسخ به مسائل، پاسخ به مسائل است، نه انتقال مسائل. هر مسئله هم پاسخ خود را دارد، نه یک راهحل واحد.
بهطور اجمال، درخصوص دستفروشی، مسائل آنها ازطریق خود آنها باید سامان یابد و ارتقا داده شود، اعم از مباحث اجتماعی، بهداشتی و منظری. هیچ راهحل نتیجهبخشی جز این بنابر بیشمار تجارب گذشته وجود ندارد. فضای اجتماعی پارک هم با تقویت فعالیتهای فرهنگی و رویدادپذیری مستمر آن و درباره آسیبهای اجتماعی هم، استقرار اورژانساجتماعی و اقدامات مددکاراناجتماعی تغییر میکند.