به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۰۰:۳۳
کد خبر: ۵۴۳۹۵۶
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۷ - ۰۷ آبان ۱۴۰۱

جریان‌های سیاسی می‌توانند حلقه وصل بین حاکمیت و جامعه باشند

طي چند وقت اخير مسئولان و چهره‌هاي سياسي بارها نسبت به لزوم ايجاد گفت‌و‌گو در جامعه براي حل مسائل و اعتراضات تاکيد داشته‌اند؛ اساسا تاثير اين مساله را چقدر مي‌دانيد و فکر مي‌کنيد شرايط براي گفت‌و‌گو مهياست؟
روزنو :

جریان‌های سیاسی می‌توانند حلقه وصل بین حاکمیت و جامعه باشند

روز نو :حمید شجاعی: جامعه ایرانی همواره طی مقاطع مختلف مطالبات و خواسته‌های مختلفی داشته و بارها در زمان دولت‌های مختلف این مطالبات را مطرح کرده است. دولت‌ها نیز همواره از لزوم مرتفع کردن مطالبات مردم و حل مشکلات جامعه سخن گفته‌اند اما در حد کمی تواسته‌اند به این گفته جامه عمل بپوشانند. لذا این مطالبات روی هم انباشته شده و موجبات اعتراض جامعه را فراهم آورده است که با موج سواری بیگانان و سوء‌استفاده آنان به اغتشاش کشیده شد. شاید اگر رویکردهای مناسبی در حوزه‌های اقتصادی معیشتی، اجتماعی فرهنگی و ... طی سالیان گذشته اتخاذ می‌شد و دولت‌ها و سایر ارکان درصدد اقناع افکار عمومی برمی‌آمدند؛ امروز شاهد نارضایتی‌های جامعه نبودیم. آنچه مسلم است اینکه امروز جامعه می‌خواهد صدایش شنیده شود؛ مطالباتش احصاء و مرتفع گردد و تکریم شود. قدر مسلم اگر نوعی اصلاح در مواجهه دولت و مجموعه حاکمیت با جامعه و مردم صورت پذیرد؛ نه تنها شاهد کاهش نارضایتی‌ها؛ بلکه شاهد ایجاد آرامش و ثبات در جامعه خواهیم بود. در این راستا برای بررسی شرایط موجود در جامعه، لزوم گفت‌و‌گو مفاهمه در جامعه و تحقق مطالبات و در نظر گرفتن مکان‌هایی برای اعتراضات قانونی با حجت‌الاسلام رسول منتجب‌نیا، دبیرکل حزب جمهوریت ایران اسلامی و فعال سیاسی اصلاح‌طلب به گفت‌و‌گو پرداخته است که می‌خوانید.

طي چند وقت اخير مسئولان و چهره‌هاي سياسي بارها نسبت به لزوم ايجاد گفت‌و‌گو در جامعه براي حل مسائل و اعتراضات تاکيد داشته‌اند؛ اساسا تاثير اين مساله را چقدر مي‌دانيد و فکر مي‌کنيد شرايط براي گفت‌و‌گو مهياست؟

اصل ضرورت گفت‌و‌گو و مفاهمه در جامعه بين مردم ، نخبگان و مخصوصا بين اولياي امور و مردم يک امر بديهي است و اگر نباشد در مردمي بودن مسئولان شک و ترديدي حاصل مي‌شود. نظام مردم سالاري، نظامي است که همواره مسئولان آن همراه با مردم هستند، با مردم گفت‌و‌گو مي‌کنند، مطالبات و خواسته‌هاي مردم را بدون واسطه مي‌شنوند و اشکالات را گوش داده و پاسخ مي‌دهند. لذا در همه شئون چه شرايط فراواني، چه کمبود، گراني و ارزاني اين رابطه متقابل بايد وجود داشته باشد. چرا که مردم اولياي امور و مسئولان خدمتگزار مردم هستند. البته يک اشکالي که وجود داشته همين بوده که برخي مسئولان اينکه خود را به زحمت نمي‌انداختند که با مردم در تماس باشند، حرف بزنند و حرف، انتقاد و اعتراض مردم را بشنوند. رابطه برخي مسئولان با مردم رابطه‌اي فرمايشي شده بود. همين مساله موجب شده که اين گلايه‌ها و انتقاد‌ها و اعتراض‌ها در جامعه گسترش پيدا کند و مردم دنبال فرصتي باشند تا اين اعتراض را اعلام کنند و از طريقي به مسئولان بگويند که نتوانسته‌اند آنطور که بايد نظرشان را جلب کنند. اين اعتراض‌ها مثل يک دمل سرباز کند و منجر به حرکت‌هاي خياباني و اعتراض‌هايي ‌شود. اکنون در چنين شرايطي قرار گرفتيم که عده‌اي از وضع موجود ناراضي هستند. ممکن است صحبت کردن و گفت‌و‌گو در ميان خواص جواب دهد اما در ميان عامه مردم بعيد است که حضور مسئولان و حرف زدن آنها منتج به نتيجه شود. نمونه آن را نيز مي‌توان در اين مساله ديد که آقاي بهادري جهرمي به عنوان سخنگوي دولت در دانشگاه‌ها حضور يافته و به جاي اينکه حرف وي را گوش دهند و جداي از اينکه صحبت‌‌هاي وي چقدر قانع کننده و مفيد بوده دانشجويان شروع به شعار دادن و مخالفت با وي مي‌کنند که آقاي جهرمي به ناچار جلسه را ترک مي‌کند. در حالي که اگر اين قضيه زودتر و جلوتر انجام مي‌شد نتيجه مي‌داد اما اينکه اکنون فردي آن هم در رده سخنگوي دولت که تازه يک سال و اندي است که وارد کار اجرايي شده مي‌خواهد با جامعه‌اي که دچار التهاب شده صحبت کند. لذا بعيد است که برخي جوانان صحبت وي را بپسندند و صحبت وي مفيد و قانع کننده باشد.

اساسا با اين تفاسير و شرايط جامعه از ديدگاه شما چه بايد کرد؟

من بارها گفته‌ام اعتراضات بايد سازماندهي شود. امروز از مفاهمه گذشته‌ايم و بايد به مردم به طور قانوني اجازه اعتراض بدهيم و آستانه تحمل را بالا‌تر ببريم و با تمام وجود به حرف مردم گوش دهيم و اين اعتراضات را سازماندهي کنيم. البته سازماندهي به اين معنا که رسما اجازه دهيم و بگوييم که طبق اصل 27 قانون اساسي مردم مجاز هستند که راهپيمايي راه بيندازند که سازمان‌يافته باشد. البته افرادي باشند که تضمين کنند تخريب و ساختارشکني صورت نگيرد و نيروي انتظامي و ساير نهادهاي نظامي نيز از حريم مردم دفاع کنند. مثل کشورهاي ديگر که مردم راهپيمايي مي‌کنند و پليس هم در دو طرف از جان و حريم‌ آنها حفاظت مي‌کنند. يک کار ديگر اين است که محل بزرگي را براي ارائه اعتراضات اختصاص دهيم تا هر کسي يا گروهي که اعتراضاتي را دارد پشت تريبون اعتراضات خود را اعلام کند. اين کاري است که کشورهاي پيشرفته انجام مي‌دهند؛ تريبون آزاد مي‌گذارند و تضمين هم مي‌کنند. يعني وقتي که آن معترض در سالن پشت تريبون رفت هيچ کسي مانع وي نمي‌شود و نيروهاي امنيتي نيز کاملا کنترل مي‌کنند. حتي بايد حريم‌ها و حرمت‌ها حفظ شود. اگر اين دو کار انجام شود من فکر مي‌کنم ديگر حرکت‌هاي خياباني بدون حساب و کتاب و سازمان نايافته پايان پيدا کند و به يک اعتراض معقول، منطقي تبديل شده و رفته‌رفته ممکن است اعتراضات کم شود و حتي مردم رضايت خود را بدست آورند. مهم اين است که مردم تکريم شوند. يک مساله نيز که در جامعه ما به عنوان امر قبيحي مطرح مي‌شود مساله عذرخواهي کردن است. شخصي يک امر اشتباهي را مرتکب مي‌شود خب؛ بيايد رسما عذرخواهي کند.

همه دولت‌ها بر لزوم تحقق و پيگيري مطالبات مردم تاکيد داشته‌اند‌؛ اما در کمتر دولتي شاهد اين بوديم که مطالبات مردم تحقق پيدا کند و حتي در مورد مکان‌هاي براي اعتراض نيز اين اتفاق نيفتاد؛ اساسا به جهت آسيب‌شناسي اين مساله را چگونه تحليل مي‌کنيد؟

علت اين مساله اين است که بعضا با مطالبات مردم آشنا نيستند. برخي فکر مي‌کنند که مخدوم و مردم خادم هستند در حالي که امام (ره) خطاب به مسئولان مي‌فرمايند که شما خادم و مردم مخدوم هستند. اگر چنانچه مسئولان بخواهند کاري انجام دهند هيچ جايي نمي‌تواند ممانعت کند. سران سه قوه اکنون هماهنگ و يک دسته هستند و همه مي‌توانند بيايند و اين مساله را حل کنند. چه اشکالي دارد مجلس، قوه قضائيه و دولت مشخصا به اين مساله بپردازند. اما رئيس مجلس مي‌گويد کميسيون ويژه‌اي تشکيل شود و بروند تحقيق کنند. در همين راستا دولت به نحو ديگر و دستگاه قضايي نيز طور ديگري عمل مي‌کنند. مدتي از موضوع مي‌گذرد و مشمول مرور زمان مي‌شود تا دو مرتبه اتفاقي رخ دهد. البته اين مساله فقط متوجه اين دولت نيز نيست و در دولت‌هاي گذشته نيز بوده و خواستند کارهايي انجام دهند. در دولت‌هاي گذشته به خصوص در دولت‌هاي آقاي روحاني و آقاي خاتمي دولت مي‌خواست کاري انجام دهد، اما چون مجلس و قوه قضائيه با آنها هماهنگ نبود نمي‌توانستند کاري انجام دهند. لذا دولت خيلي از طرح‌ها پيشنهادها و برنامه‌ها را داشتند که مجلس هماهنگ نبودند. اکنون که همه قوا هماهنگ هستند و هيچ اختلاف نظري بينشان نيست اين امر مي‌تواند با سرعت بيشتري سامان بگيرد.

فکر مي‌کنيد اعتراضات مردم تا چه ميزان سويه‌هاي اقتصادي دارد و اگر مشکلات اقتصادي حل شود چه ميزان بر کاهش اعتراضات مردم تاثير بگذارد؟

البته مسائل اقتصادي که واقعا ريشه بسياري از اين نارضايتي‌هاست و شکي نيست. لذا در اين شکي نيست ولي مساله فقط اعتراض مردم به وضعيت اقتصادي و معيشتي نيست. هر چند که دولت با همه تلاش‌ها براي حل مشکلات اقتصادي نمي‌تواند مشکلات اقتصادي را حل کند. لذا بايد تصميم ديگري گرفته شود و شاهد تغييرات مثبتي در دولت باشيم. من زمان دولت قبل بارها به آقاي روحاني مي‌گفتم که بايد تغييراتي در ستاد اقتصادي دولت انجام شود و اين افراد قدرت و مديريت لازم را ندارند. هر چند که با ديدن ستاد اقتصادي اين دولت بايد گفت که آن افراد با ستاد اقتصادي اين دولت قابل مقايسه نيستند. الان با اين ترکيبي که دولت و مجلس دارد چندان اميدي به حل مشکلات اقتصادي کشور نيست. و هر روز جامعه با مساله‌اي مواجه مي‌شود؛ يک روز با مشکل گراني کالاهاي اساسي روبه‌رويم و يک روز با مشکل گراني دارو و کمبود آن مواجهيم. اينها نشان از عدم احاطه بر مشکلات است. اما به فرض اينکه مسائل اقتصادي هم حل شود آنچه مهم است تکريم مردم است. من به نکته اولم برمي‌گردم که جوانان احساس مي‌کنند که کسي به حرفشان گوش نمي‌دهد. لذا بايد در رابطه مردم با حاکميت تجديد نظر صورت گيرد. بايد در کنار حل مسائل اقتصادي مسائل فرهنگي، احترام به مردم مورد توجه بيشتري قرار گيرد. مسئولان بايد بدانند که کشور متعلق به فرد فرد مردم است. همه در اين کشور و نظام سهم دارند و بايد به حقوق خود از جمله در حوزه اقتصادي فرهنگي و کرامت و حرمت خود برسند.

جريانات سياسي در اين ميان مي‌توانند در شرايط را تلطيف کنند و جامعه را به راه درست هدايت کنند ؟

مردم از جريانات سياسي دلسرد شده‌اند، اما اگر از جريانات سياسي حمايت شود آنها مي‌توانند حلقه وصلي باشند که مطالبات مردم را دريافت کنند و گوش شنواي و زبان گويايي براي مردم و مسئولان باشند که صحبت‌ها را منعکس و منتقل کنند. لذا از اين راه است که ميَ‌توانند حرف مسئولان را به مردم برسانند. ولي متاسفانه براي جريانات سياسي و احزاب جايگاه مهمي قائل نيستند. اکنون احزاب در سختي هستند. قوانيني را در دوره هفت و هشتم براي محدود سازي احزاب تصويب کردند. در دوران اصلاحات احزاب گسترش پيدا کرد و خواستند با پياده‌سازي اين قانون اين احزاب را محدود کنند. علاوه بر آن تفاسيري مي‌کنند که بيشتر از گذشته صداي احزاب در آمده است. مي‌گويند هر حزبي بخواهد پا بر جا باشد بايد در مرحله اول کنگره‌اش 300 نفر حضور داشته باشند و اگر در مرحله اول نيامدند در مرحله دوم نيز 300 نفر باشند. حال گفته مي‌شود که اگر اينگونه است چه تفاوتي بين مرحله اول و دوم است؟ در مجامع عمومي اينگونه است که مي‌گويند اگر در نوبت اول به حد نصاب نرسيد در نوبت دوم به هر تعدادي که هست تصميم گيري کنند. شما صد مرتبه‌ هم بخواهيد کنگره برگزار کنيد بايد همان تعداد نوبت اول حاضر باشند. لذا با اين رويه برخي احزاب مشکل پيش مي‌آيد .

عکس روز
خبر های روز