دستبالای حامیان تداوم فیلترینگ؛ حالا باید غبطه طالبان را هم بخوریم!
روز نو :در اتاقهای فکر مسوولان کشور بر سر تداوم فیلترینگ خصوصا اینستاگرام و واتساپ بشدت اختلافنظر بروز کرده است.
۱- قبول دارند با نارضایتی میلیونها نفر بخاطر از بین رفتن کسب و کارشان، حاکمیت عملا آنان را دو دستی به طرف معترضان و مخالفان سوق داده است.
۲- موافقان ادامه فیلترینگ، معتقدند رفع فیلتر از این دو پیامرسان، هم «طرح صیانت» را که فرصت طلایی برای اجرایش به وجود آمده را به محاق خواهد برد و هم اینکه احتمال تشدید و افزایش اعتراضات را افزایش خواهد داد.
۳- وزیر ارتباطات «به عبارت صحیحتر وزیر قطع ارتباطات!» با عقبهای محکم و فراتر از رییس دولت، سردمدار تداوم این فضای بسته است و حتی بفکر قانونگذاری برای جرمزایی از ویپیانهاست!
۴- اما در بدنه دولت برخی از وزیران معتقدند هرچه سریعتر از فضای فیلترینگ باید عبور کرد زیرا با تداوم این وضعیت، اقتصاد کشور به زودی با بحرانهایی بس خطرناکتر مواجه خواهد شد.
۵- به نظر میرسد دولت در نهایت و در صورتیکه از مقامات امنیتی چراغ سبز بکیرد، فیلترینگ را از اینستاگرام و واتساپ برخواهد داشت اما برخی منابع میگویند عقبه طرفداران تداوم این وضعیت که وزیر ارتباطات نمایندهشان است بسیار قدرتمندتر از هیات دولت است!
۶- گذار از این دوگانه عملا به یک تصمیمگیری منتهی میشود که تا اینجا به نظر میرسد افراطیون و عاشقان مدل «کرهشمالی»سازی ایران دست بالا خواهند داشت و به میلیونها شهروند بیکار شده نیز خیلی ریلکس خواهند گفت از همان اول نباید در این فضا، فعالت میکردید!
۷- میماند نگاه متعجب و توام با خشم دهها میلیون ایرانی که وقتی در خبرها خواندند حتی در افغانستان تحت سلطه طالبان نیز هیچ فیلترینگی بر اینترنت اعمال نشده، از خود میپرسند به کدامین جرم باید در چنین خفقانی زیست کنند و کشورشان به کرهشمالی دوم مبدل شود! .
این وضعیت کشور شرایط بهتری از حبس و زندان ندارد!
✍️احمد زیدآبادی
رفتاری که این روزها برخی مسئولان جمهوری اسلامی در پیش گرفتهاند، برای امنیت ملی کشور بینهایت خطرناک است.
گویی این افراد به عمد شهروندان را در هر زمینهای که دستشان برسد، عصبانی میکنند. در دنیای ما، مخربترین چرخۀ خشونت از طریق عصبانی کردن مردم و رفتار متقابل مردم از روی عصبانیت شکل میگیرد.
من معمولاً تمام تلاشم را به کار میگیرم که در برابر حوادث عصبانی نشوم اما توان و قدرت آدمی در این زمینه محدودیتها و حد ومرزهای خود را دارد.
علاوه بر مجموعۀ فشارهای عصبی که این روزها به جامعۀ ما وارد میشود، محروم کردن مردم از دسترسی به سایتهای خبری و تحلیلی بینالمللی مورد نیازشان نیز بر آن افزوده شده است.
آیا چیزی شرمآورتر از این قابل تصور است که تقریباً عموم سایتهای خبری جهان از جمله بسیاری از روزنامهها و نشریات جهان برای ایرانیان مسدود باشد و از طریق فیلترشکن هم نتوان به آنها دسترسی پیدا کرد؟
من به عنوان تحلیلگر مسائل بینالمللی اکنون چندین روز است که امکان هرگونه ورود به سایت روزنامههای منطقه و جهان را از دست دادهام و نمیدانم امور جهانی چه روندی پیدا کرده است! اگر وضع بخواهد به همین ترتیب پیش رود، نه فقط تحلیلگری جدی در ایران به امری غیرممکن تبدیل میشود بلکه حتی امکان فهم رویدادها و روندهای جهانی نیز از ما سلب میشود به طوری که پس از مدتی به موجوداتی جاهل و نادان تبدیل میشویم!
این وضعیت شرایط بهتری از حبس و زندان ندارد. اگر زندانیمان کنید برای ما راحتتر و مفیدتر از این است که ابزارهای کار و وسائل فهم و آگاهی را از ما بگیرید. من شخصاً زندان را به این حبس اطلاعاتی ترجیح میدهم!