گشت ارشاد رفت
روزنو :سرویس سیاسی انصاف نیوز: زنان و مسائل آنان محور اساسی اعتراضات اخیر کشور بود و به نمادی برای سایر مطالبات معترضان بدل شده. نقطهی اصلی و نمادین آغاز این اعتراضات، دستگیری پرابهام دختری جوان توسط گشت ارشاد و مرگ مشکوک او در بازداشتگاه وزرا بود. تا پیش از شروع این اعتراضات و حضور پررنگ یگان ویژه در مراکز اصلی شهرها، گشت ارشاد حضور فعالانه و دائمی در این نقاط داشت اما حالا چند هفتهای هست که ونهای گشت ارشاد ناپدید شدهاند. همین مشاهده انگیزهای شد برای تهیهی گزارشی از مشاهدات واقعی مردم و نظرات آنها در این روزهای پرالتهاب.
ناهید
ناهید متولد سال ۵۳، در مترو دستفروشی میکرد؛ زنی که به گفتهی خودش و با تصدیق دوستانش تا قبل از اتفاقات بازداشتگاه وزرا و تجمعات اخیر مردم، حجاب سفت و سختی داشت البته بدون چادر چون با این شغل چادر پوشیدن آسان نیست!
صدایش گرفته اما رسا و بلند بود. دل پری از شرایط و سیاستهای جاری داشت و در جواب سؤالات از هر دری گلایه میکرد. برادرش جانباز و آزادهی هشت سال جنگ عراق و ایران بود و میگفت: جوونا اون زمان برای حفظ ناموس این کشور رفتن حالا چرا باید خبرهای اینجوری از مشهد بشنویم؟ یا چرا آقای علم الهدی نظراتی اینچنینی میدهد؟
به منابع خبریای که دنبال میکرد اعتماد قاطعی داشت با این استدلال که اگر این اخبار دروغ هستند چرا تکذیب نمیکنند و برای مردم شفافسازی نمیکنند؟! از او پرسیدم اگر چنین کنند آیا باور میکنید؟ با قاطعیت گفت: نه! پرسیدم چطور و از چه طریقی ممکن است اعتماد شما بازگردد؟ گفت: هیچجوره امکانش نیست چون الان سالهاست دروغ گفتهاند و دروغ، دروغ میآورد!
ناهید مخالف حضور و ادامهی حیات گشت ارشاد به این شیوه بود و فقط پوششهای خیلی خلاف عرف را شایستهی تذکر میدانست، آن هم فقط در حد تذکر زبانی! او همچنین بر این امر تاکید میکرد که مواردی از این دست را خیلی کم در محیط اطرافش دیده است و انتخاب نوع حجاب خارج از این موارد را انتخاب خود افراد و در محدودهی آزادی آنها میدانست. ناهید میگفت بعد از این اعتراضات اصلاً ون گشت ارشاد در شهر ندیده؛ تعداد افرادی که دیگر روسری سر نمیکنند به وضوح بیشتر شده و این حتی شکل اعتراضی برای زنان گرفته است.
او اعتراضات و مطالبات مردم را نیز به حق میدانست و تاکید میکرد بعد از انجام کارهای نیمه تمامش حتماً در این تجمعات حضور پیدا میکرده است.
نیکتا و سانیا
متولد ۸۳ و دانشآموز دبیرستانی بودند. هر دوی آنها مخالف گشت ارشاد بودند و حتی پوششهای خیلی خلاف عرف را هم انتخاب افراد میدانستند که کسی حق دخالت یا حق گرفتن این حق انتخاب را از دیگری ندارد. نیکتا میگفت: بنظر من اگر حجاب آزاد شود افراد خیلی کمی هستند که متفاوت با سایر افراد جامعه و فرهنگ ما لباس بپوشند. اینها هم به لحاظ “منتالی” خیلی سالم نیستند. نیکتا و سارینا از فیلترینگ تلگرام که دردسری برای درس خواندن آنها شده گلایه داشتند.
اعتراضات مردم را ناگزیر میدانستند چون در شرایط سخت به مردم فشار مضاعفی وارد شده! از آنها راجع به شرکت نوجوانان در هر اعتراض یا جنبشی که جان آنها ممکن است در خطر باشد پرسیدم. سارینا معتقد بود پدر و مادرها باید آنها را از این فضا دور کنند ولی این حق آنهاست. نیکتا اینطور پاسخ داد: چطور حق ازدواج در سن ۹ سالگی را دارند ولی حق اعتراض ندارند؟
زهرا
با زهرا درحالیکه دیروقت بود و از محل کارش به خانه برمیگشت در اتوبوس مصاحبه داشتیم. مقنعهاش از سر افتاده بود؛ میگفت رعایت حجاب برایش سخت نیست اما حالا این را نوعی اعتراض میداند. «این اعتراض زنانه است!» زهرا میگفت: حتی جلوی ماموره هم در شهر روسری سر نمیکنم!…(با زهرخند) تو همین خیابون داشتم رد میشدم یکیشون متلک جلفی انداخت. کارشناسی علوم سیاسی از دانشگاه شهید بهشتی گرفته بود؛ به دلیل بازار کار این رشته دوباره لیسانس و فوقلیسانس مهندسی پزشکی گرفته بود. گلایه داشت که با ده سال درس خواندن و هر روز کار کردن تا دیروقت هنوز درآمد و مخارج زندگیاش همخوانی ندارند. «تنها دلیل مهاجرت نکردنم وابستگی خانوادگی بوده!»
زهرا بر این باور بود که اعتماد مردم به این راحتی برنمیگردد و برای این مورد مثالی راجع به صداوسیما در زندگی خودش میآورد: «جوانتر بودم صداوسیما در خانوادهی ما مقبولیت داشت. برای کارشناسی به تهران آمدم و سال ۸۸ از نزدیک اتفاقات خیابان را دیدم. تلویزیون یک چیزی نشون میداد؛ خیابون یک چیز دیگه! چشمام به واقعیت باز شد!»
زهرا میگفت حجاب از طرفی گویی نماد نگاه رسمی شده و از طرفی تأکید بیشتر بر آن در این شرایط تهدیدی برای همان نگاه خواهد بود و با اتکا به این استدلال امیدوار بود دیگر وَن گشت ارشاد را در شهر نبیند.
حدیث و غزاله
متولد سال ۷۳ و ۷۶ و هر دو چادری بودند. حدیث معلم عربی و پرورشی دبیرستان و غزاله دانشجو بود. یک کسب و کار اینترنتی نیز داشتند؛ از فیلترینگ شاکی بودند اما تصور میکردند پلتفرمهای ایرانی اگر قوی شوند میتوانند جایگزین خارجیها باشند. حدیث درحالیکه با سختگیری چادرش را مرتب میکرد تاکید میکرد که اصلاً گشت ارشاد را قبول ندارد و میتوان به عنوان جایگزین محدودیتهای اجتماعی برای افراد قرار داد. مثال نقض و متضاد این شرایط را هم فرانسه میدانست که افراد محجبه در این کشور جریمه میپردازند! غزاله با او هم نظر بود و در ادامه گفت: تعداد افرادی که دیگه شال سر نمیکنن بیشتر شده؛ قبلاً شکل اعتراضی نداشت الآن اعتراضی هم شده! نباید فضای دوقطبی و کینه ایجاد میکردند.
از غزاله پرسیدم اگر کسی حجاب اسلامی یا نزدیک به آن را نخواهد و یک پوشش مطابق با عرف بخواهد داشته باشد تکلیف او چیست؟! خیلی کوتاه جواب داد: بلاخره دارن در یک جامعهی اسلامی زندگی میکنن باید بپذیرن! حدیث و غزاله فاصلهی بین حجاب شرعی و «پوشش»ی که تحریکآمیز نباشد را حق انتخاب مردم میدانستند. حدیث به طبع شغلش بیشتر مثال میزد؛ در مورد الزام حجاب (پوشش غیرتحریک کننده) زنان مقابل مردان جامعه هم مثال بیپردهای داشت که آن را منطقی و ناگزیر میدانست؛ او میگفت: شیر مقابل گوشت مطابق طبیعتش رفتار میکند!
حدیث راجع به اعتراضات اخیر مردم میگفت بین اعتراض و اغتشاش تفاوت هست و نباید کارهای تحریک آمیز در یک اجتماع انجام داد. در این مورد اجتماعی را مثال میزد که مقابل سفارت انگلستان همراه دوستانش شرکت کرده بود و بصورت نمادین پوشک سمت سفارت پرتاب میکردند! اشاره میکرد که آنجا پلیس جلوی جمعیت ایستاده و اگر کسی جلوتر میرفت سخت برخورد میکرد! غزاله در مورد تجمعات این روزها گفت: مادر من بارها به من گفته اگر به گرونی معترض بودن من هم شرکت میکردم اما حالا با این خواستهها نه! ما هم به شرایط اقتصادی معترضیم!
حدیث و غزاله بین حرفهایشان بر لزوم بیطرفی رسانهها نیز تاکید داشتند؛ حدیث در این مورد الجزیره را مثال میزد.
ندا
پیراهن آزاد و آستین کوتاهی به تن داشت و شال از سرش افتاده بود. در دوران دانشجویی در یک انجمن مستقل با خطمشی اصلاح طلبی فعالیت سیاسی کرده بود و حالا از هرگونه اصلاحی ناامید بود. «خیلی از اصلاح طلبها غرق در قدرت شدن اما من جایی فعالیت میکردم که واقعاً سمت مردم بود اما چه فایده؟ نسل ما و حتی بعد از ما برای اصلاح خیلی تلاش کردن؛ جواب نداد! ولی امیدوارم حالا که اینطوری شده احزاب به مطالبات سمت و سو بدن.» ندا فکر میکرد افزایش تعداد زنانی که پوشش متفاوتی دارند در این مدت شکلی از اعتراض است.
مینو
مینو زنی مسن متولد سال ۴۳ بود. از راه و روشهای دولتی برای دیندار کردن مردم خیلی دلگیر بود و میگفت: «حتی من با اینکه به حجاب معتقدم اگر شرایطش رو داشتم نشون میدادم که به این رفتارها معترضم» او که ظاهراً در خانوادهای مذهبی بزرگ شده بود اعتقاد داشت افرادی که نسل آنها را به حجاب تشویق میکردند یا حتی آنها را مجبور به رعایت حجاب میکردند بر اصولی فراتر از ظواهر دین و حجاب مقید بودند و افرادی که الآن این کار را میکنند حرفهایشان به همین دلیل بیاثر است و حتی نتیجهی عکس دارد.
این گزارش منتخبی از سه روز مصاحبهی خبرنگار انصاف نیوز با زنانی از مشاغل، اقشار و سنین مختلف در ایستگاههای مترو و اتوبوس شهر تهران بود. پاسخی که به شکل عجیبی در همهی این گفتگوها تکرار شد این بود که همهی زنانی که سوژهی این مصاحبهها قرار گرفتند حداقل با شیوهی فعلی گشت ارشاد مخالف بودند.