با «فاحشه» و «هرزه» خواندن معترضان ، گفت و گو شکل می گیرد؟ / فحاشان ، بنزین بر آتش خشم معترضان می ریزند
روز نو :طرف مقابل که نسبت به مرگ یک دختر ۲۲ ساله معترض است و سوال دارد و هنوز که هنوز است به سوالهایش پاسخ داده نشده، حالا با هزار برچسب روبرو شده است. نه تنها آرام نشدهاند بلکه هر روز هم به آنها توهین میشود. چرا باید تریبون در اختیار افرادی باشد که همیشه بنزین بر آتش حوادث ایران بودند و هیچگاه سعی نکردند نقش آب را بازی کنند.
حسین کچویان استاد دانشگاه تهران در شبکه افق تلویزیون «زن، زندگی، آزادی» را زیر سوال برد و خواست معترضان را «زن، فحشا، هرزگی» عنوان کرد."
حمید رسایی، نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی هم در تفسیر اعتراضات اخیر ایران گفته است:« فکر می کنید جماعت اقلیتی که در برخی خیابانها روسری را روی دست می چرخانند دنبال چه هستند؟ خیلی از آنها خودشان هم نمیدانند اما آن طرف آب در یکی از تجمعات، واقعیت این جریان خودش را نشان داده. یکی لخت شده رفته روی بلندی و سخنرانی میکند. تمام حرفش این است که چرا در ایران نمیگذارند ما لخت بگردیم. تمام خواسته اینها از آزادی همین است، هر شب با یکی بخوابند و مثل حیوان بچَرند.»
تحلیل این افراد و هم فکران آنها این است که معترضین به گشت ارشاد و وضعیت کشور به دنبال «فحشا و هرزگی» هستند.
همین دو کلمه و برچسبهایی مثل «هم خوابی و زندگی مثل حیوان» حکمی است که از طرف این طرز فکر در مورد کسانی که معترض هستند صادر شده است. حالا چگونه میشود با معترضین در مورد گفتوگو حرف زد؟
طرف مقابل که نسبت به مرگ یک دختر ۲۲ ساله معترض است و سوال دارد و هنوز که هنوز است به سوالهایش پاسخ داده نشده، حالا با هزار برچسب روبرو شده است. نه تنها آرام نشدهاند بلکه هر روز هم به آنها توهین میشود. چرا باید تریبون در اختیار افرادی باشد که همیشه بنزین بر آتش حوادث ایران بودند و هیچگاه سعی نکردند نقش آب را بازی کنند.
از نظر آنها باید با همه برخورد کرد. این افراد باتوجه به حرفهایشان، هیچ شناختی از نسل جدید ایران ندارند. آنها چون در جمعیت بسته فکری زندگی میکنند، نمیدانند که جوانان امروز ایران چقدر نسبت به گذشته تغییر کردهاند و دغدغههایی متفاوتی نسبت به نسل گذشته خود دارند. همین عدم شناخت باعث شده است که شب تا صبح مشغول برچسب زدن به این بخش از جامعه باشند. رفتار این افراد مثل این است که قاضی حکم اعدام را صادر و زمان آن را مشخص کند و بعد تازه به متهمین و شاکیان بگوید حالا بنشیند و حرف بزنید.
حل معضلات اجتماعی و فرهنگی کشور دغدغه این افراد نیست. آنها چون عمدتا نگاه سیاسی دارند و فکر میکنند اعتراضات هم مثل انتخابات است و هرچه به طرف مقابل بیشتر کنایه بزنند، رای بیشتری میگیرند با ادبیات تند وارد مقابله با معترضین میشوند.
در آمریکا بعد از ماجرای جورج فلوید، در دانشگاهها بحث تبعیضهای نژادی پررنگ شده است و دانشگاهها دانشجویان را مکلف کردهاند که در این مورد حرف بزنند و به سمت احترام به انسانها بدون توجه به رنگ و نژاد حرکت کنند.
ما هم میتوانیم حالا اجازه بدهیم دانشجویان و حتی دانش آموزان در محیطهای آزاد در مورد مسائلی که دارند حرف بزنند و مباحثه کنند.
تا وقتی اساس حل مشکلات در کشور برچسب زدن و متهم کردن باشد، درخت نفرت که هر روز به آن آب میدهیم، پربارتر میشود.
با دادن تریبون به تندروهایی که از منطق به دور هستند، تنها بستن راه گفتوگو و تعامل در کشور است.