تجلي بلوغ سياسي
روزنو :رسول منتجبنيا
ضرورت تشكيل حكومت در جامعه، يكي از بديهيات و امور روشن و بينياز از برهان و استدلال است. فلسفه وجودي تشكيل حكومت، خدمت به مردم و احقاق حقوق آنها و پيشگيري از تضييع حقوق ضعفا و دفاع در برابر تعدي و تجاوز اقويا و متجاوزان است. همانطور كه اميرالمومنين(ع) در فلسفه تشكيل حكومتشان ميفرمايند هيچ هدفي در نظر من نبود به جز اصلاح بين مردم و احقاق حقوق مردم و اجراي احكام معطل مانده الهي تا در سايه آن مظلومان و ستمديدگان احساس امنيت كنند و كسي به حقوق آنها تعدي نكند. به هر حال حكومت موظف است كه امور اجتماعي مردم را به خوبي اداره كند و به تعبير حضرت امام(ره) مسوولان حكومتي خدمتگزار و در خدمت و استخدام مردم هستند و بر مردم حكومت ندارند.فلسفه حكومت بهرهگيري از امكانات مردم يا به استخدام، استثمار، استعباد و بيگاري كشيدن مردم نيست؛ بلكه حكومت، در خدمت مردم و مسوولان، خدمتگزاران مردم هستند. در دين مبين اسلام هم هدف و فلسفه حكومت همان نكاتي است كه ذكر شد و بر همان اساس تجويد و تاكيد شده است. حكومت در جامعه تا زماني مشروعيت دارد كه در خدمت مردم باشد و مردم آن را قبول داشته و از آن حمايت كنند چه در زمان معصوم(ع) و چه در زمان غيبت معصوم(ع) و لذا اميرالمومنين(ع) در 25 سالي كه مردم با او بيعت نكردند و او را نپذيرفتند احساس وظيفه شرعي نكرد و حكومت را نپذيرفت ولي زماني كه مردم به در خانه او هجوم آوردند و خواستار تشكيل حكومت او شدند آنجا بود كه حجت بر علي(ع) تمام شد و حكومت نه تنها مشروعيت يافت بلكه بر او واجب شد. اگر حكومتي پشتوانه مردمي نداشته باشد چه مردم به او راي نداده باشند يا راي داده باشند ولي از آن پشتيباني نكنند به عقيده همه صاحبنظران معتبر نيست و مقبوليت ندارد و به عقيده نگارنده و بسياري ديگر چنين حكومتي مشروعيتي ندارد، هر چند كه در راس آن ولي فقيه و علما و بزرگان باشند. مشروعيت نظام به راي مردم و پشتيباني آنهاست.امروزه در دنياي پيشرفته و در حال توسعه، حكومت دموكراتيك و برخاسته از آراي مردم را به رسميت ميشناسند و غير از اين را رسمي نميدانند. بهانهيي كه امروز دنياي غرب و به خصوص امريكا عليه برخي از كشورها دارند اين است كه دموكراسي در آنها خدشهدار شده است. در دين اسلام دموكراسي مورد قبول است اما نه دموكراسي مطلق بلكه «دموكراسي متعهد». دموكراسياي كه مردم با كمال آزادي و اختيار، افراد واجد شرايط لازم از نظر عقلي و شرعي و عرفي را انتخاب ميكنند، نه از روي صبر و اكراه. دين اسلام تاكيد دارد كه خود مردم انتخاب كنند اما كساني را انتخاب كنند كه شرايط لازم حكومت كردن براي اداره امور كشور را داشته باشند.
لذا در قانون اساسي جمهوري اسلامي كه مصوب خبرگان ملت و مردم است و مورد تاييد امام راحل(ره) قرار گرفته، براي هر يك از مسئولان از جمله رهبري، رييسجمهور، نمايندگان مجلس و عضو مجلس خبرگان رهبري شرايطي را منظور كرده يا بر عهده قوه مقننه گذاشته تا بر اساس آن مردم دست به انتخاب بزنند.البته پر واضح است كه بايد از تفسيرهاي غلط و جانبدارانه قانون اساسي يا قوانين عادي توسط مجريان و ناظران به شدت پرهيز شود تا روح قانون كه آزادي مردم در انتخاب اصلح است مورد توجه قرار بگيرد. انتخابات نماد حضور مردم در تعيين سرنوشت است اما كافي نيست. علاوه بر حضور در انتخابات و دادن راي آگاهانه و آزادانه به مسوولان چه مستقيم و چه غيرمستقيم، مردم در مقاطعي، حمايت خود از انقلاب و نظام و مسوولان را تجديد ميكنند تا شبههيي براي كسي به وجود نيايد كه مردم بيتفاوت شدهاند و يا رابطه خود با نظام و انقلاب را قطع كردهاند. يكي از اين مقاطع روز 22 بهمن ماه هر سال است كه به نوعي رفراندوم نسبت به انقلاب و نظام محسوب ميشود. مردم ايران در چنين روزي علاوه بر اينكه اين روز را به عنوان يك جشن ملي گرامي ميدارند، بر راي گذشته خود و ارتباط با نظام تاكيد و پافشاري دارند. در عرف سياستمداران و حقوقدانان جهان چه دوستان و چه دشمنان جمهوري اسلامي مقياس و معيار پذيرش و پايبندي مردم به انقلاب و نظام را بعد از انتخابات كه خود يك نوع تاكيد بر نظام است، حضور مردم در راهپيماييهايي شبيه 22 بهمن ميدادند. راهپيمايياي كه بدون هيچ سازماندهي و برنامهريزي از طرف حكومت برگزار ميشود و مردم به صورت خودجوش وارد صحنه ميشوند و دوست و دشمن نيز با دقت به اين راهپيمايي توجه دارند و حضور گسترده مردم را به معناي تاكيد و تاييد مجدد نظام و حكومت ميدانند. لذا ميبينيم كه تحليلگران جهاني همه ساله در انتظار هستند كه مردم چه برخوردي با روز انقلاب دارند. و خوشبختانه مردم آنقدر بيدار و هشيار هستند كه در سختترين روزها حمايت خود را از نظام قطع نكردهاند. مردم ايران در دوران دفاع مقدس و در سختيهاي دورههاي اقتصادي حتي در روزهايي كه برف و باران از آسمان نازل ميشد حضور با شكوه داشتهاند و نظر همه جهانيان را به خود جلب ميكردند. بايد اين نكته را متذكر شد كه قطعا و مسلما حضور مردم در راهپيمايي 22 بهمن، فراتر از اينكه رييسجمهور چه كسي است و وزير، وكيل و ساير مسوولان چه كساني هستند براي تاكيد بر اصل انقلاب و اصل نظام است. درست است كه محبوبيت مسوولان ميتواند انگيزه مردم را مضاعف كرده و حضورشان در راهپيمايي را گستردهتر كند اما كسي تفسير نكند كه اگر حضور ميليوني در راهپيمايي محقق ميشود به اين معناست كه همه برنامههاي جاري را قبول دارند.چه بسا تعداد زيادي از راهپيمايان نسبت به بسياري از برنامهها شبهه داشته باشند يا منتقد و معترض باشند، ولي مردم ما به حدي از بلوغ و رشد سياسي رسيدهاند كه بين مسوولان و كليت نظام به خصوص انقلاب تفكيك قائل هستند. بين برنامههايي كه توسط دستگاههاي اجرايي و غيراجرايي جامه عمل ميپوشد و بين اركان و اساس انقلاب و به خصوص معمار انقلاب كه همه ارزشها از او است كاملا قائل به تفكيكاند و اين نشانگر نهايت شعور و آگاهي و رشد و بلوغ سياسي ملت شريف ايران است.
لذا در قانون اساسي جمهوري اسلامي كه مصوب خبرگان ملت و مردم است و مورد تاييد امام راحل(ره) قرار گرفته، براي هر يك از مسئولان از جمله رهبري، رييسجمهور، نمايندگان مجلس و عضو مجلس خبرگان رهبري شرايطي را منظور كرده يا بر عهده قوه مقننه گذاشته تا بر اساس آن مردم دست به انتخاب بزنند.البته پر واضح است كه بايد از تفسيرهاي غلط و جانبدارانه قانون اساسي يا قوانين عادي توسط مجريان و ناظران به شدت پرهيز شود تا روح قانون كه آزادي مردم در انتخاب اصلح است مورد توجه قرار بگيرد. انتخابات نماد حضور مردم در تعيين سرنوشت است اما كافي نيست. علاوه بر حضور در انتخابات و دادن راي آگاهانه و آزادانه به مسوولان چه مستقيم و چه غيرمستقيم، مردم در مقاطعي، حمايت خود از انقلاب و نظام و مسوولان را تجديد ميكنند تا شبههيي براي كسي به وجود نيايد كه مردم بيتفاوت شدهاند و يا رابطه خود با نظام و انقلاب را قطع كردهاند. يكي از اين مقاطع روز 22 بهمن ماه هر سال است كه به نوعي رفراندوم نسبت به انقلاب و نظام محسوب ميشود. مردم ايران در چنين روزي علاوه بر اينكه اين روز را به عنوان يك جشن ملي گرامي ميدارند، بر راي گذشته خود و ارتباط با نظام تاكيد و پافشاري دارند. در عرف سياستمداران و حقوقدانان جهان چه دوستان و چه دشمنان جمهوري اسلامي مقياس و معيار پذيرش و پايبندي مردم به انقلاب و نظام را بعد از انتخابات كه خود يك نوع تاكيد بر نظام است، حضور مردم در راهپيماييهايي شبيه 22 بهمن ميدادند. راهپيمايياي كه بدون هيچ سازماندهي و برنامهريزي از طرف حكومت برگزار ميشود و مردم به صورت خودجوش وارد صحنه ميشوند و دوست و دشمن نيز با دقت به اين راهپيمايي توجه دارند و حضور گسترده مردم را به معناي تاكيد و تاييد مجدد نظام و حكومت ميدانند. لذا ميبينيم كه تحليلگران جهاني همه ساله در انتظار هستند كه مردم چه برخوردي با روز انقلاب دارند. و خوشبختانه مردم آنقدر بيدار و هشيار هستند كه در سختترين روزها حمايت خود را از نظام قطع نكردهاند. مردم ايران در دوران دفاع مقدس و در سختيهاي دورههاي اقتصادي حتي در روزهايي كه برف و باران از آسمان نازل ميشد حضور با شكوه داشتهاند و نظر همه جهانيان را به خود جلب ميكردند. بايد اين نكته را متذكر شد كه قطعا و مسلما حضور مردم در راهپيمايي 22 بهمن، فراتر از اينكه رييسجمهور چه كسي است و وزير، وكيل و ساير مسوولان چه كساني هستند براي تاكيد بر اصل انقلاب و اصل نظام است. درست است كه محبوبيت مسوولان ميتواند انگيزه مردم را مضاعف كرده و حضورشان در راهپيمايي را گستردهتر كند اما كسي تفسير نكند كه اگر حضور ميليوني در راهپيمايي محقق ميشود به اين معناست كه همه برنامههاي جاري را قبول دارند.چه بسا تعداد زيادي از راهپيمايان نسبت به بسياري از برنامهها شبهه داشته باشند يا منتقد و معترض باشند، ولي مردم ما به حدي از بلوغ و رشد سياسي رسيدهاند كه بين مسوولان و كليت نظام به خصوص انقلاب تفكيك قائل هستند. بين برنامههايي كه توسط دستگاههاي اجرايي و غيراجرايي جامه عمل ميپوشد و بين اركان و اساس انقلاب و به خصوص معمار انقلاب كه همه ارزشها از او است كاملا قائل به تفكيكاند و اين نشانگر نهايت شعور و آگاهي و رشد و بلوغ سياسي ملت شريف ايران است.