هيس، دخترها در گشت ارشادند
روزنو :حجاب در ايران به يك امر سياسي بدل شده است
مهدي بيك اوغلي
دقيقا دو ماه پيش در يكچنين روزهايي بود كه گروه سياسي« اعتماد» در جريان گفتوگو با صديقه شكوريراد استاد دانشگاه و عضو هيات علمي دانشگاه تهران در خصوص «خطر بروز دوقطبي حجاب» در جامعه هشدار داد. گفتوگويي كه در آن تلاش شد با آسيبشناسي موضوع «گشتهاي ارشاد» از منظر فردي، اجتماعي، علمي، تربيتي و... راهكاري براي عبور از چالشهاي پيش رو ارايه شود. صديقه شكوريراد مانند بسياري از اساتيد، كارشناسان و صاحبنظران كشور با اشاره به احتمال وقوع بحرانهاي اجتماعي، امنيتي و رفتاري به دليل رفتارهايي كه گشتهاي ارشاد با شهروندان جامعه دارند، پيشنهاد كرد كه موضوع گشت ارشاد تا زمان رسيدن به يك سازوكار معقول، تعطيل و كرسيهاي آزادانديشي با موضوع حجاب برپا شود تا عالمان علوم مختلف در كنار هم بتوانند راهكارهاي عملياتي براي بهبود وضعيت فرهنگي جامعه ارايه كنند. اما مانند بسياري از موضوعات ديگر، اين هشدارهاي دلسوزانه و علمي با توجه سياستگذاران و متوليان امر مواجه شد تا جايي كه در كمتر از 2ماه فجايعي كه از آن سخن ميرفت، رنگ واقعيت به خود گرفتند و شد آنچه كه نبايد ميشد. ساعاتي پس از وقوع فاجعه مهسا اميني، گپ و گفت دوبارهاي با صديقه شكوريراد ترتيب داده شد تا درباره موضوع حجاب اجباري و سرنوشت زنان ايراني در بستر تاريخ معاصر صحبت شود. شكوريراد معتقد است كه حجاب در ايران به يك امر سياسي بدل شده است و اين رويكرد سلبي هيچ نسبتي با آموزههاي ديني و مذهبي اسلام ندارد. اين استاد دانشگاه تهران با اشاره به اينكه هرچه سريعتر بايد تصميمات عاجلي براي پايان دادن به گشتهاي ارشاد (يا هر نامي كه دارند) اتخاذ شود از ضرورت محاكمه علني همه مقصران آشكار و پنهان اين فاجعه سخن ميگويد.
دقيقا دو ماه پيش (26تير) با شما درباره خطراتي كه گشتهاي ارشاد ممكن است در جامه ايجاد كنند، صحبت كرديم. شما تاكيد كرديد كه تداوم رويكردهاي فعلي در خصوص حجاب، احتمالا در آيندهاي نزديك منجر به بروز بحرانهاي حاد اجتماعي و امنيتي و عمومي خواهد شد. اين روزها همه ايران عزادار فاجعه مهسا اميني هستند، در واقع بحراني كه همه اساتيد از آن ميترسيدند، رخ نموده است. چرا اينطور شد؟
بله امروز همان آيندهاي بود كه همه از آن ميترسيديم و خطاب به مسوولان و تصميمسازان درباره آن هشدار ميداديم. اينكه اساسا در پيش گرفتن رفتارهاي سلبي با مقولات فرهنگي و رفتاري نتايج عكس به دنبال دارد و باعث شكلگيري فجايع در ابعاد و زواياي گوناگون ميشود.
اين روزها بسياري از مراجع و عالمان علوم ديني مانند آيتالله بيات زنجاني در خصوص نامشروع بودن گشتهاي ارشاد صحبت ميكنند. اگر مساله مروجين اين رويكردهاي سلبي، دين است چرا به اين ديدگاههاي مراجع توجهي نميكنند.
در خصوص بحث حجاب و بسياري از موضوعات ديگر ميان مراجع ديدگاههاي متفاوت و حتي در برخي مواقع متناقضي وجود دارد. مثلا مراجع در خصوص اينكه آيا بايد همه حجم بدن زنان پوشيده باشد، نظرات مختلفي دارند. برخي ديگر از مراجع در موضوع موي زنان ديدگاههاي متنوعي دارند. برخي اشار ه ميكنند حكم پوشش آن بخش از موي زنان كه بسته ميشود و آويزان است نياز به پوشش ندارد. گروه ديگر از علما در خصوص نوع پوشش موضوعي را مطرح ميكنند كه مرجع ديگر، اساسا آن را قبول ندارد. بنابراين در امر حجاب رويكردهاي متفاوتي مطرح است. تازه اين موارد بين آن دسته از علمايي است كه اعتقاد به پوشش دارند، چرا كه هستند علما و مجتهداني در داخل و خارج از كشور كه در اتصل وجئوب پوشش فرد ترديد كردهاند. اما در ايران متعصبانهترين و تنگترين تعريف موجود از حجاب گرفته شده است و تلاش ميشود تا اين تعريف عموميت پيدا كند. از همه مهمتر توقع مردم اين تعريف يك بعدي از پوشش مورد تاييد اكثريت قريب به اتفاق جامعه هم قرار بگيرد، از دختر 9ساله تا پيرزن 80 ساله بايد اين قرائت مورد نظر را اجرايي كنند. طبيعي است در جهان جديد، يك چنين قرائتهايي پذيرفته نميشود و نتيجه عكس به دنبال دارد.
از نظر رفتاري اساسا اجبار كردن مردم به امري نتيجه دارد؟
در تئوريهاي تربيتي درباره كودكان گفته ميشود كه نبايد چيزي را به كودك اجبار كرد. ما در خانواده خودمان گاهي اوقات به يك بچه 4ساله امر و نهي نميتوانيم بكنيم. براي اينكه يك بچه 4ساله در خانه ما كاري را انجام دهد به شوخي ميگفتيم كه عكس آن كار را به بچه اجبار كنيد تا كار مورد نظر را انجام دهد. يعني حتي بچه 4ساله هم به زور كاري را انجام نميدهد. چطور سياستگذاران توقع دارند نسل تحصيلكرده، فهميده و آگاه امروز حجاب اجباري را بپذيرد.
از نظر ديني با توجه به اين آيه كه «در دين اجباري نيست»، آيا ميتوان افراد را مجبور به داشتن امر حجاب كرد؟
اين بحثي است كه در حوزههاي علوم ديني بايد روي آن بحث شود. وقتي خداوند اعلام كرده در دين اجباري نيست، چطور برخي كاسه داغتر از آش ميشوند و به زور گشت ارشاد راه مياندازند. اساسا مگر ميتوان كسي را كه نماز نميخواند، خمس نميدهد، حج نميرود و .... مجبور به نماز خواندن كرد؟ ضمن اينكه فراموش نكنيد، حجاب هرگز جزو اصول ديني محسوب نميشود.
عمادالدين باقي اخيرا در مطلبي از سفرشان به اردن ميگويند كه براي ارزيابي نحوه حجاب مردم راهي پاركي در اين كشور شدهاند و متوجه شدهاند بهرغم اينكه حجاب در اين كشور اجباري نيست، بسياري از مردم حجاب درستي داشتند و اين امر را به بحث حجاب اجباري در ايران تسري ميدهند. آيا اساسا اين رفتارهاي سلبي نتيجهبخش بوده است؟
نه فقط اردن، بلكه در تركيه و حتي بسياري از كشورهاي غربي نيز زنان سادگي بيشتري دارند. آمارها حاكي از آن است كه اعتقاد به حجاب در ميان نسلهاي جديد كشور به نسبت نسلهاي قديميتر كه حجاب اجباري در كشور وجود نداشت، بسيار كم شده است. من فرزند يك روحاني هستم؛ پدر من هرگز از روشهاي خشن براي واداشتن ما به حجاب استفاده نكردند. نه در مورد فرزندانشان و نه در مورد اقوام و خويشان از اجبار استفاده نميكردند. درب خانهشان هم به روي همه باز بود. بسياري از اقوام و نزديكان براي حل مشكلات، گرفتاريها و ناملايمات زندگي به خانه ما مراجعه ميكردند. اتفاقا به احترام پدر من حجاب ميگرفتند، چرا كه اجباري در ميان نبود. مبتني بر يك چنين گفتماني بود كه نسل من حجاب را انتخاب كردند. اما امروز نميتوان با نسلهاي جوانتر درباره حجاب سخني گفت، چرا كه رويكرد سلبي باعث روگرداني جوانان از حجاب و بسياري از ضرورتهاي ديني ديگر شده است. اسلام رحماني يعني مدارا، يعني مهرباني، يعني تسامح. من سالها براي تحصيل در كشورهاي غربي حضور داشتهام، زنان ساير كشورها بسيار سادهتر از زنان ايرانيها هستند. چرا چون در آن كشورها اجباري در كار نيست. حتي مردم عادي در كشوري مانند تركيه هم كه يك كشور مسلمان است، بسيار ساده آرايش ميكنند و لباس ميپوشند. اما در ايران حجاب اجباري، بدل به ابزاري شده كه مردم از طريق آن با سيستم مبارزه مدني ميكنند.
بسياري در خود حكومت هم اشاره ميكنند كه حجاب موضوعي سياسي است. يكي از چهرههاي دولتي مدتي قبل اعلام كرده بود، نظام ناچار است براي جلبتوجه طرفدارانش، حجاب اجباري و ساير رويكردهاي سلبي را دنبال كند! در اين شرايط مردم هم براي اعلام مخالفت خود با اين رفتارهاي خشن، دست به مبارزه منفي در مخالفت با حجاب ميزنند.
حجاب در ايران نه يك امر ديني بلكه يك امر كاملا سياسي است. تندروها، دلواپسان و راديكالها رسما اين موضوع را اعلام ميكنند. البته اين گزاره فقط به امروز و دوره جمهوري اسلامي مربوط نيست؛ از زمان مشروطه يك چنين نگاهي وجود دارد. موضوع حق راي زنان، موضوع استقلال زنان، احكام حقوقي مرتبط با زنان، آموزش زنان و... همواره سياسي بوده است. حتي در سال 42 كه امام انتقادهايش از سيستم شاهنشاهي را آغاز كرد، موضوع حق راي زنان يكي از محورهاي مخالفت ايشان بود. البته امام معتقدند بودند كه شاه با هدف فساد زنان به دنبال اعطاي حق راي به آنان است.
اما امام(ره) بعد از انقلاب با حق راي زنان موافقت كردند و در برابر بسياري از رويكردهاي متعصبانه ايستادند.
دقيقا اين نشان ميدهد كه مخالفت ايشان در سال 42 يك مخالفت سياسي بوده است. ضمن اينكه زنان در دوران انقلاب گامهاي بلندي در پيروزي انقلاب داشتند و نميشد بعد از اين همه تلاش، آنان را از صحنه سياسي حذف كرد. بررسي تاريخ سالهاي ابتداي انقلاب هم نشان ميدهد كه امام(ره) رويكردهاي متعصبانه در خصوص زنان را قبول نداشتند.
وقتي به كتب تاريخي مرتبط با صدر اسلام رجوع ميكنيم، متوجه ميشويم كه اغلب تصميمسازيهاي آن دوران مبتني بر مردمسالاري و خواست اكثريت اتخاذ ميشدند. چرا امروز در يك جامعه ديني به مطالبات اكثريت جامعه توجهي نميشود؟
نه فقط در دوران صدر اسلام، بلكه در همه تاريخ اين رويكرد وجود داشته است. اساسا ارسال پيامبران براي رشد انسان در يك بستر عقلاني بوده است. نه فقط در ماجراي پيامبر اسلام و ائمه بلكه در سرنوشت تمام پيامبران اين توجه به نظر اكثريت وجود داشته است. در ماجراي موسي خداوند به موسي دستور ميدهد كه با گروهي كه به تو اعتقاد دارند، مهاجرت كن. در خصوص پيامبر مكرم اسلام هم از ابتدا، بحث توجه به اكثريت مطرح بوده است. قبايل اصلي مدينه (اوس و خزرج) بودند از ايشان خواستند، سكان هدايت جامعه مدينه را به دست بگيرند. در ماجراي انتخاب جانشين پيامبر نيز شيعه معتقد است كه حضرت علي (ع) را خداوند و پيامبر انتخاب كرده است. اما همين امام در برابر خواست اكثريت سكوت كردند و تا زماني كه مردم از ايشان نخواستند حاكميت را به عهده نگرفتند. زماني هم كه حكومت را به دست گرفتند، اعلام كردند براي احقاق حق است كه اين خواسته را پذيرفتهاند. امام حسين(ع) همزماني به سمت كوفه حركت كردند كه مردم با ايشان بيعت كردند. اين روند را شما مقايسه كنيد با رفتارهاي سلبي امروز برخي افراد و جريانات كه خواستههاي عمومي مردم را به هيچ ميگيرند.
فكر نميكنيد بهتر باشد براي باز كردن گرههايمان حجاب اجباري، برجام و... از ظرفيت همهپرسي استفاده كرد؟
در موضوع حجاب، معتقدم نتايج مخرب حجاب اجباري آنقدر عيان است كه نيازي به همهپرسي وجود ندارد. اين رويكرد غلط بايد هرچه سريعتر پايان يابد. بايد موضوع را عرفي كرد تا هر جامعهاي براساس عرف موجود در جامعه عمل كند. لباسي ممكن است در تهران مناسب باشد اما در يك شهرستان كوچك نامناسب به نظر برسد. ما بايد ياد بگيريم كه بهرغم تفاوتها، زيست همدلانه در يك جامعه را ياد بگيريم، قضاوت كردن در اين حد كار خداست نه بندگاني كه از عقدههاي فراواني لبريز شدهاند.
در ماجراي مهسا اميني چه برخوردي را مناسب ميدانيد؟
قبل از هرچيز بايد گشتهاي ارشاد يا هر نام ديگري كه دارند جمعآوري شود. مجلس هم بايد ورود و بستر قانوني موضوع را فراهم كند. مردم بايد توجه كنند و ببينند كدام نماينده در راستاي مطالبات آنان گام برميدارد و اگر نمايندهاي توجهي به مطالبات مردم ندارد نبايد در دوره بعدي در مجلس حاضر شود. در خصوص پرونده مهسا اميني هم بايد دادگاهي علني تمامي ابعاد موضوع را دنبال كند، كسي كه باني اصلي يك چنين فاجعهاي است بايد در يك دادگاه صالحه محاكمه شود. بايد به اندازهاي بازدارندگي ايجاد شود كه ديگر كسي با عنوان مامور گشت ارشاد نتواند جان دختران ايراني را به خطر اندازد. نهايتا هم بايد توجه داشت كه اهميت دختر ايراني در شخصيت در آگاهي در فهم، شعور، احساس و همه فضايلي دارد كه نسل به نسل و سينه به سينه چرخيده و در قالب هويت ايراني شكوفا شده است.
قبل از هرچيز بايد گشت هاي ارشاد يا هر نام ديگري كه دارند جمع آوري شود. مجلس هم بايدورود و بستر قانوني موضوع را فراهم كند. مردم بايد توجه كنند و ببينند كدام نماينده در راستاي مطالبات آنان گام برمي دارد و اگر نماينده اي توجهي به مطالبات مردم ندارد نبايد در دوره بعدي در مجلس حاضر شود. در خصوص پرونده مهسا اميني هم بايد دادگاهي علني تمامي ابعاد موضوع را دنبال كند، كسي كه باني اصلي يك چنين فاجعه اي است بايد در يك دادگاه صالحه محاكمه شود. بايد به اندازه اي بازدارندگي ايجاد شود كه ديگر كسي با عنوان مامور گشت ارشاد نتواند جان دختران ايراني را به خطر اندازد