چارلز و «نو» شدن اختلافات «کهنه» در خاندان سلطنتی
رضا بردستانی: «ملکه هم مُرد» این یکی از صدها واکنشی است که در فضاهای رسمی و شبکههای اجتماعی دست به دست میشود. مرگِ ملکه الیزابت دوم که ابتدا تکذیب و در نهایت تایید شد را، نخستین بار « روسها » اعلام کردند موضوعی که در کنار «غیر دموکراتیک» خواندن انتخاب «لیز تراس» به عنوان جانشین «بوریس جانسون» نمیتواند از نظر دور داشته شود. موضوعی که «علی بیگدلی» معتقد است؛ «ریشه در پیشینه ی خصمانه ی تاریخیِ انگلستان و روسیه دارد!»
> نقش خاندان سلطنتی در فضای سیاسی انگلستان
همیشه میشنیدیم که خاندان سلطنتی، صرفاً یک نماد است و نقش و تاثیر و دخالتی در امور سیاسی ندارد اما حجمی از اخبار و واکنشها این سوال را مجدداً پیش روی ما قرار میدهد که نقش خاندان سلطنتی در فضای سیاسی انگلستان چگونه است، تاثیرگذار یا خنثی؟!
بیگدلی استاد روابط بینالملل و تاریخ دانشگاه در این باره به آفتاب یزد گفت: بعد از آنکه انقلاب 1640 در انگلستان اتفاق افتاد و جنگ بین پارلمان و دربار بود و در همان زمان دو حزب به وجود آمد: حزب«توری» که حزب دربار بود و دیگری حزب «ویگ»که حزب پارلمان بود. چارلز اول اولین پادشاهی بود که در اروپا گردن زده شد و بعد از او قدرت سیاسی را گرفتند ولی قدرت مذهبی را به پادشاه دادند بنابراین یک انفکاکی در آن به وجود آمد و از آن زمان سلطنت در انگلستان حالت قدسی پیدا کرد به شرط آن که مشروطه را رعایت کند و در امور سیاسی به هیچ وجه دخالت نکند جز مسائل تشریفاتی. نه تنها در انگلستان بلکه در آن 14 کشوری که ملکه به عنوان سمبل پادشاهی مورد قبول مردم است اصل بر این است که دخالتی در مسائل سیاسی نمیکنند.
> شخصیت ملکه الیزابت دوم اصل عدم دخالت را با تردید رو در نمیکند؟!
این استاد دانشگاه در پاسخ به این پرسش که:« شخصیت ملکه الیزابت دوم اصل عدم دخالت را با تردید رو در نمیکند؟!» خاطرنشان میسازد: به دلیل اینکه ملکه طرفدار حزب محافظه کار بود به طور تلویحی از این حزب حمایت میکرد اما تلاشش این بود حزب کارگر را هم راضی نگه دارد. حزب محافظه کار حزب دربار بود بنابراین از این جهت مقداری متمایل بود و خوشحال بود از اینکه خانم تراس پیروز شده است. ممکن است همین احساس را در مورد حزب کارگر نداشته باشد. چون حزب کارگر یا همان ویگ ها، حزب طرفدار پارلمان بود و ناکامیهایی برای دربار به وجود آوردند.
> نفوذ روسها در انگلستان؛ نکتهای که مهم است
مرگِ ملکه الیزابت دوم که ابتدا تکذیب و در نهایت تایید شد را، نخستین بار « روسها » اعلام کردند موضوعی که در کنار «غیر دموکراتیک» خواندن انتخاب «لیز تراس» به عنوان جانشین «بوریس جانسون» نمیتواند از نظر دور داشته شود.
این استاد دانشگاه در این رابطه میگوید: انگلیسیها از روسها میترسند. از دیرباز هم این حس وجود داشته است. الان هم این ترس علی رغم فشاری که محافظه کاران به روسیه وارد میکنند و خانم تراس هم عنوان کرده که همان سیاست جانسون را ادامه میدهیم وجود دارد. پوتین هم طبق آداب دیپلماسی نمیتوانست تسلیت نگوید. اما بین این دو کشور همیشه روابط خصمانهای وجود داشته است و ادامه نیز خواهد داشت.
> آیا به برچیده شدن سیستم سلطنتی میتوان فکر کرد؟!
فکر نمیکنم! این پاسخی صریح از بیگدلی در واکنش به این پرسش است:« آیا به برچیده شدن سیستم سلطنتی میتوان فکر کرد؟!»
این تحلیلگر مسائل سیاسی در اروپا میافزاید: در شرایط فعلی دور از نظر است. اما قطعا آقای چارلز نمیتواند جایگاه مادرش را داشته باشد و شاید لطمهای به بنیان پادشاهی در انگلستان وارد شود. بنابراین برچیده شدن سلطنت را نمیتوان پیشبینی کرد چون کار سلطنت، وحدت بخشی است و اتحاد بین مردم و دولت را به وجود میآورد. نگاهی که امروز مردم انگلستان به ملکه داشتند قطعا این نگاه را به پسر او نخواهند داشت. چون نفوذ کلام و اهلیت پادشاهی را ندارد.
> پرنس چارلز(چارلز سوم) با اختلافات در خاندان سلطنتی چه خواهد کرد؟
از دیرباز در خاندان سلطنتی اختلافات بسیاری وجود داشت، نمونه ی بارز آن مرگ عجیب و معماگونه ی «دایانا» بود که همیشه به عنوان یک معما باقی خواهد ماند. آیا این اختلافات کهنه نو نخواهد شد؟ آیا همین مسئله نمیتواند پایههای لرزان خاندان سلطنتی در انگلستان را لرزانتر کند؟!
علی بیگدلی با تایید این مسئله میگوید:بله! این برداشت کاملا صحیح است. مرگ عجیب و غریب دایانا ضربه محکمی به پیکره نظام سلطنتی وارد کرد و قدرت و توانایی ملکه آن را به سرعت ترمیم کرد اما چارلز قابلیت لازم را ندارد و ممکن است این سرآغازی برای فروپاشی نظام سلطنتی باشد.
> واکنش کشورهای مختلف و واقعیتی به نام ابرقدرت پنهان
اگرچه سران بسیاری از کشورها پیام تسلیت دادهاند اما در برخی پیامها نوعی وابستگی و دلبستگی نیز وجود دارد که حکایت از قدرت پنهان انگلستان در برخی کشورها دارد. علی بیگدلی تحلیلگر مسائل اروپا در این باره اظهار میدارد: به هر حال انگلستان بیست سال بر دنیا حکومت میکرده است. در جنگ جهانی اول و دوم انگلیسیها به تدریج از پیکره نظام بینالملل فاصله گرفتند. اگر چه چرچیل بسیار تلاش کرد انگلستان را به همان صورت قبل از جنگ نگه دارد اما موفق نشد. لذا دیگر نتوانست آن ابر قدرتی را به دست آورد. با توجه به پیروزی آمریکا در دو جنگ جهانی انگلیس مجبور شد ابرقدرتیِ آمریکا را قبول کند. اکنون انگلستان به خصوص حزب محافظه کار دارد تکیه به آمریکا میزند تا بتواند خود را سرا پا نگه دارد. الان انگلستان هم در داخل با مشکل مواجه است هم در اتحادیه اروپا هم در نظام بینالملل. در جنگ اوکراین هم خود را بسیار آلوده کرد و بنابراین با این همه مشکل نمیتوان آینده روشنی برای خانم تراس متصور بود.
> برخی پیامهای تسلیت، خودنمایی سیاسی است
بیگدلی معتقد است: یکی از دلایلی که پادشاه عربستان اینقدر پر طمطراق تسلیت گفته به دلیل فضای منطقهای است یعنی به نوعی انگشت کردن در چشم ایران است. در امارات هم سه هزار انگلیسی حمل و نقل مسافر را زیرنظر دارند. بنابراین هنوز انگلستان جنبههای سختافزاری و نرم افزاری خود را دارد و در کشورهای خود آدمهای خود را دارد. اما اطلاق ابرقدرت به آنها را باید با تردید به کار برد.
این استاد دانشگاه در پایان تاکید میکند: خیلی ازسیاست مداران انگلیس به آمریکا مهاجرت کردند و بسیاری ازسیاست مداران ارتباط نزدیک با آمریکا دارند و نمیتوانند هم نداشته باشند. انگلستان هم در بین یهودیها لابی قدرتمند و هم در بین آمریکاییها صاحب نفوذند.
منبع:آفتاب یزد