احیای برجام برای دولت اعتبار میآورد
روزنو :مرزبندیها بین طیفهای مختلف جریان اصولگرایی روز به روز شکل پررنگتری به خود میگیرد. از یک طرف اصولگرایان معتدل اصولگرایانی که در دولت و مجلس قرار دارند را نماینده همه جریان اصولگرایی نمیدانند و از سوی دیگر رویکردی که اصولگرایان حاضر در دولت و مجلس در پیش گرفتهاند با خواست برخی از اصولگرایان فاصله دارد. از سوی دیگر در روزهای گذشته انتقادات نمایندگان اصولگرای مجلس نسبت به عملکرد دولت افزایش پیدا کرده است.
برای تحلیل و بررسی چالشهای درونی جریان اصولگرایی و تأثیر آن بر پایگاه اجتماعی این جریان با دکتر غلامعلی رجایی، استاد دانشگاه و فعال سیاسی گفت وگو کرده است. دکتر رجایی معتقد است:« من معتقدم یکی از مهمترین اقداماتی که اصولگرایان باید انجام بدهند تعیین تکلیف تندروهاست. اگر کسانی در جریان اصولگرایی به دنبال این رویکرد هستند باید این اتفاق را به فال نیک گرفت.اصولگرایان متوجه شدهاند که اگر تندرویها ادامه پیدا کند به اعتبار جریان اصولگرایی در سطح جامعه آسیب میزند. این اتفاق مهمی است که امروز در جریان اصولگرایی رخ داده است». در ادامه ماحصل این گفت وگو را میخوانید.
اصولگرایان در سالهای گذشته با چالش سرمایه اجتماعی مواجه بودند. به همین دلیل به دنبال این بودند با به دست گرفتن دولت و مجلس سرمایه اجتماعی خود را ارتقا بدهند.آیا عملکرد مجلس یازدهم و دولت سیزدهم باعث شده جریان اصولگرایی بتواند سرمایــه اجتماعی خود را ارتقا بدهد؟
دولــت و مجلس دارای یـــک مشی فکـــری هستند و بهرغم هزینههای سیاسی و اجتماعی که برای حضـــور اصولگرایان در دولت و مجلس داده شد اما دولت و مجلس هنوز نتوانستهاند مشکلات اساسی مردم را حل کنند و این مشکلات همچنان پابرجاست.در زمینه سیاست خارجی نیز همچنان رابطه ما با عربستان خوب نیست و رابطه ایران و طالبان نیز وضعیت روشنی ندارد. این در حالی است که برجام نیز فعلا به نتیجه نرسیده است.حامیان دولت در فضای رقابتهای انتخاباتی عنوان می کردند که اگر آقای رئیسی به ریاست جمهوری دست پیدا کند مشکلات اقتصادی مردم حل میشود. این در حالی است که دولت هنوز نتوانسته آرامش را به بازار حاکم کند.در گذشته هر چند سیاستهای اقتصادی ناموفق بود اما دولت به دنبال تثبیت قیمتها بود و تلاش می کرد وضعیت بازار را مدیریت کند.اتفاقی که در یک سال اخیر رخ داده این است که قیمت برخی اقلام اساسی و مورد نیاز مردم افزایش داشته است. این وضعیت به شکلی است که قیمت برخی کالاها100 درصد افزایش داشته است.رئیس جمهور و دولت به دنبال این هستند که مشکلات اقتصادی مردم را حل کنند اما با توجه به ترکیب تیم اقتصادی دولت تحقق چنین امکانی سخت است.اگر قرار بود اتفاق اقتصادی خوبی در کشور رخ بدهد باید در یک سال گذشته حداقل نشانههایی از آن به وجود میآمد.امروز قیمت کالاهای اساسی نسبت به گذشته افزایش چشمگیری داشته،وضعیت قیمت مسکن مناسب نیست و برخی از مردم توانایی اقتصادی برای تأمین اجاره مسکن را از دست دادهاند.من معتقدم اصولگرایان درباره دولت ریسک کردند. اگر اصولگرایان بهتر عمل میکردند این احتمال وجود داشت که جریان اصولگرایی بتواند سرمایه اجتماعی خود را تقویت کند و یا ارتقا بدهد.اگر به صورت واقع بینانه به موضوع نگاه کنیم سرمایه جریان اصولگرایی با توجه به عملکرد یک ساله دولت و مجلس افزایش پیدا نکرده است.به همین دلیل اصولگرایان در شرایطی قرار دارند که باید در مرحله بعدی تصمیم جدیدی بگیرند.
بین اصولگرایانی که در دولت و مجلس حضور دارند و اصولگرایان معتدل مرزبندی صورت گرفته است. از یک طــــرف اصولگرایـــان معتدل، کســانی کـــه در دولت ومجلــس حضور دارند را نماینده قاطبه اصولگرایی نمیداننـــد و از ســوی دیگر دولت و مجلس رویکــردی در پیش گرفته که با مشی اصولگرایان معتدل متفاوت است.اصولگرایان چگونه میتوانند از چـــالشهای درونی خود عبور کنند؟
مرزبنــــــدی اصولگرایان معتدل از اصولگرایان تندرو امر پسندیدهای است.به تازگی آقای ذوالنور اعلام کرده که با برجام مخالف است.جای سوال وجود دارد که چطور فردی که در گذشته در کمیسیون امنیت ملی مجلس نیز مسئولیت داشته چنین سخنانی را به زبان می آورد در حالی که در شرایط کنونی ارادهها بر امضای برجام و لغو تحریمهاست.به نظر میرسد برخی هنوز شرایط امروز را درک نمی کنند که اگر برجام امضا شود به اعتبار دولت افزوده می شود و دولت میتواند به واسطه احیای برجام بسیاری از مشکلات اقتصادی کشور را حل کند.من معتقدم یکی از مهم ترین اقداماتی که اصولگرایان باید انجام بدهند تعیین تکلیف تندروهاست. اگر کسانی در جریان اصولگرایی به دنبال این رویکرد هستند باید این اتفاق را به فال نیک گرفت.اصولگرایان متوجه شدهاند که اگر تندروی ها ادامه پیدا کند اعتبار جریان اصولگرایی در سطح جامعه آسیب خواهد دید. این اتفاق مهمی است که امروز در جریان اصولگرایی رخ داده است.به هر حال در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی اصولگرایان با رأی بالایی به پیروزی نرسیدند. در برخی حوزههای انتخاباتی به دلیل اینکه کاندیداهای اصلاح طلب رد صلاحیت شده بودند کاندیدای اصولگرا به پیروزی رسیدند و وارد مجلس شدند.بخشهایی از جامعه که به اصولگرایان رأی دادند نیز از جمله اقشاری بودند که مسائل اقتصادی و تغییر وضعیت معیشتی برای آنها حائز اهمیت بود.به همین دلیل اگر این بخشها تغییری در وضعیت اقتصادی و معیشتی خود مشاهده نکنند و اقدامات دولت و مجلس نتواند شرایط زندگی آنها را تغییر بدهد این احتمال وجود دارد که در انتخابات آینده رویکرد دیگری در پیش بگیرند.من معتقدم وضعیت اصولگرایان در انتخابات مجلس آینده و همچنین وضعیت آقای رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری آینده به مراتب از وضعیت انتخابات گذشته سخت تر خواهدبود و اصولگرایان با چالشهایی مواجه میشوند.
چرا چالشهای اصولگرایان را در انتخابات بعدی جدی میدانید؟
با توجه به شرایط امروز جامعه و وضعیتی که اصولگرایان در آن قرار دارند هر احتمالی را میتوان نسبت به آینده داد.در شرایط کنونی این احتمال وجود دارد که اصولگرایان در آینده به سمت سیستم پارلمانی و نخست وزیری حرکت کنند و رویکردی در پیش بگیرند که رئیس جمهور به مجلس نخست وزیر معرفی کند و نخست وزیر نیز مأمور تشکیل دولت شود.در سیستم پارلمانی دولت در مقابل مجلس قرار دارد و مجلس در مقابل دولت.در چنین شرایطی اینکه میزان آرای رئیس جمهور در انتخابات به چه میزان باشد حائز اهمیت است.اگر این اتفــــــاق رخ بدهد پارلمـان دولت را انتخاب می کند و دولت نیز به جــای اینکــه در مقابـــل رئیــــس جمهور پاسخگـــو باشد باید در مقابل پارلمان پاسخگــو باشد.معمــولأ در ایــران دوران ریـــاست جمهوری یک رئیس جمهور دو دورهای میشود. در شرایط کنونی نیز این وضعیت محتمل است و احتمال اینکه دولت آقای رئیسی هشت ساله شود وجود دارد. تنها در شرایطی که سیستم پارلمانی بر کشور حادث شود این اتفاق رخ نخواهد داد.در شرایط کنونی اصولگرایان چارهای به جز این ندارند که به ارتقای پایگاه اجتماعی خود فکر کنند و تلاش کنند از این وضعیت جلوگیری کنند. در غیر این صورت پایگاه رأی اصولگرایان در انتخابات آینده نسبت به انتخابات گذشته کاهش خواهد داشت و این کاهش نیز محسوس خواهد بود.احتمال دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که فضای انتخابات رقابتیتر شود و یک رقیب جدی از جریان اصلاحات خود را به عنوان رقیب آقای رئیسی معرفی کند. در چنین شرایطی نیز این احتمال وجود دارد که آقای رئیسی در انتخابات شرایط سختی خواهد داشت.
آیا اصولگرایان به دلیل تقویت پایگاه اجتماعی خود به سمت تغییر سیستم و روی کار آمدن سیستم نخستوزیری حرکت میکنند؟
تغییر سیستم تنها به دلیل پایگاه اجتماعی اصولگرایان نیست و بلکه یک احتمال است که مطرح میشود. این طرح نیز دارای مخالفان و موافقان خاص خود است و باید مورد بررسی بیشتری قرار بگیرد.در انتخابات اخیر مجلس و دولت اصولگرایان با رقیب جدی در انتخابات مواجه نبودند و اغلب چهرههای اصلاح طلب رد صلاحیت شده بودند. به همین دلیل نیز اصولگرایان کار سختی برای پیروزی در انتخابات نداشتند. این در حالی است که اگر رقیبی جدی در صحنه حضور داشت شاید شرایط به شکل دیگری رقم می خورد.به همین دلیل در انتخابات آینده نیز حضور یا عدم حضور یک رقیب جدی برای اصولگرایان حائز اهمیت خواهد بود.
آیا جریان اصولگرایی با توجه به شرایط کشور به این نتیجه رسیده که باید در گفتمان خود و مدیریت کشور تغییر و تحول ایجاد کنند؟
من فکر میکنم هر کسی شرایط موجود را مشاهده کند چارهای به جز اصلاحات ندارد و بــــه ناچار بایــــد در وضعیت کنونی اصلاحات به وجود بیاورد.به نظر میرسد اصولگرایان این ضــــرورت را درک کردهانــد. به همین دلیـــل نیز رویکرد خود را از طیف تندرو جریان اصولگرایی جــــدا کردهاند و رویکــرد دیگـــری در پیش گرفتـــهاند.نکته دیگـــری کـــــه وجود دارد ایــن است که برخی از اصولگرایان دولت را نقــــــد میکنند و تحت فشار قرار میدهند تا به مردم اثبـــات کنند در راستای دغدغههای آنها حرکت می کنند.این در حالی است که سفرهای نمایندگان به حوزههای انتخابیه خود مانند گذشته نیست. اخباری منتشر شده نمایندگان هنگامی که به حوزههای انتخابیه خود سر میزنند با واکنش مردم مواجه میشوند.نمایندگانی که امروز در مجلس حضور دارند در انتخابات آینده چه پاسخی درباره عملکرد خود دارد که بتوانند دوباره مردم را به حضور در انتخابات دعوت کنند.اصولگرایان راهی به جز اصلاح وضعیت موجود ندارند.نمایندههای اصولگرای مجلس همچنین میتوانند با استیضاح برخی وزرای ناکارآمد دولت برخی مدیران را تغییر بدهند تا بتوانند برای انتخابات آینده پایگاه رأی برای خود ایجاد کنند.بعد از کنار گذاشتن عبدالملکی دولت باید برخی وزرا و استانداران دیگر خود را نیز تغییر میداد. به هر حال مدیران ناکارآمد میتوانند کارنامه کلی دولت را تحتالشعاع قرار بدهند. به همین دلیل نیز دولت بهتر است هر چه زودتر تصمیمات جدیدی درباره تغییر مدیران ناکارآمد خود بگیرد.