اختلاف اصولگرایان برسر سلمان رشدی
روز نو :حمله به سلمان رشدی از همان لحظات ابتدایی واکنشهای بسیاری به همراه داشت، خصوصاً اینکه این اقدام پس از سالها و در موعدی که توافق هستهای ایران در مراحل حساسی قرار دارد، صورت گرفت و همزمانی آن با ادعاهای جان بولتون در زمینه تلاش ایران برای ترور او، شرایطی ایجاد کرد که حتی اصولگرایان هم به این موضوع واکنش نشان دادند.
ترور سلمان رشدی، نویسنده کتاب آیات شیطانی آنهم بهیکباره و پس از سالها بهگونهای بود که حتی واکنش برخی از اصولگرایان را برانگیخت. سید محمد مرندی فعال سیاسی اصولگرا و عضو تیم مذاکرهکننده پس از ترور سلمان رشدی در توییتی با بیان اینکه «من برای نویسندهای که نفرت و تحقیر بیپایان نسبت به مسلمانان و اسلام را به همراه داشته است، اشک نمیریزم. وی یک بازیچه امپراتوری است که بهعنوان یک رماننویس پسا استعماری ظاهرشده است»، اظهار کرد: «اما آیا عجیب نیست که با نزدیک شدن به توافق هستهای احتمالی، آمریکا ادعاهایی در مورد تلاش برای کشتن جان بولتون مطرح کرده و اکنون این اتفاق میافتد؟»
گرچه این اظهارات مرندی به مذاق بسیاری از همقطارانش خوش نیامد و این توییت او را به باد انتقاد گرفتند که چرا فتوای امام خمینی را زیر سؤال برده است، اما نکته جالب این بود که حتی علیاکبر رائفیپور، سخنران موردعلاقه اصولگرایان انقلابی نیز در توییتی مشابهعنوان کرد: «اینکه پس از ۴۰سال سلمان رشدی به سزای اعمالش رسید یک بحث اما اینکه دقیقاً در آستانه به ثمر رسیدن مذاکرات برجامی و پسازآنکه خبرهایی از ترور جان بولتون، پمپئو و نیز هشدار آنتونی بلینکن مبنی بر ترور مسئولان پیشین آمریکایی این اتفاق رخداده محل تأمل است. همهچیز شبیه میکونوس است!» البته در همین راستا عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب نیز به همزمانی این رخداد با نهایی شدن گفتوگوها پیرامون احیای برجام اشاره و آن را توطئه دانست و گفت: «اهل نظریه توطئه نیستم ولی تصادفی بودن همزمان خبر برنامهریزی برای ترور بولتون و ترور سلمان رشدی، با نهایی شدن گفتوگوهای احیای برجام برای من غیرقابلباور است.»
اما در میان خوشحالی عجیب روزنامه کیهان از ترور سلمان رشدی و حتی تهدید این روزنامه به ترور ترامپ و پمپئو پس از سلمان رشدی موجب شد تا جامعه جهانی بیشازپیش ایران را متهم به انجام چنین کارهایی کند. این روزنامه نوشت که «حمله به سلمان رشدی نشان داد که انتقام از ارتکابکنندگان جرم و جنایتکاران در خاک آمریکا کار سختی نیست و بعدازاین ترامپ و پمپئو بیشتر احساس خطر خواهند کرد.» موضوعی که وزیر خارجه آمریکا نیز به آن واکنش نشان داد و ادعاهایی علیه ایران مطرح کرد. در این میان اطلاعات هویتی ضارب سلمان رشدی نیز مشخص شد و کاربران فضای مجازی با نمایش عکسهای صفحات او در شبکههای مجازی که عکسهایی از امام خمینی و سردار سلیمانی داشت و همچنین اصالت لبنانیاش، اتهامات علیه ایران را بیشتر کردند. حمله هادی مطر به سلمان رشدی چند روز پس از اظهارات جان بولتون مشاور امنیت ملی پیشین آمریکا در گفتوگو با الجزیره در خصوص ترورش انجام شد. بولتون مدعی شده بود شواهد محکمی از تلاشها و برنامهریزی ایران برای ترور وی وجود دارد. وزارت دادگستری آمریکا نیز پیشتر با صدور بیانیهای مدعی شد که فردی به نام شهرام پورصفی شهروند ایرانی ۴۵ساله قصد داشته است برای تلافی شهادت سردار قاسم سلیمانی در ژانویه ۲۰۲۰، جان بولتون مشاور امنیت ملی دولت ترامپ را ترور کند.
اما روز گذشته ناصر کنعانی سخنگوی وزارت خارجه در واکنش به موضوع ترور سلمان رشدی تأکید کرد: «ما هیچ اطلاعی درباره فرد ضارب نداریم و ما هم اخبار را از رسانههای آمریکایی پیگیری کردیم.» کنعانی در ادامه با بیان اینکه «کسی حق ندارد ایران را متهم کند»، عنوان داد: «ما در ماجرایی که در حمله به سلمان رشدی اتفاق افتاد، هیچکس را غیر از حامیان او شایسته سرزنش نمیدانیم. وی با اهانت به مقدسات اسلامی و با عبور از خطوط قرمز بیش از یک و نیم میلیارد مسلمان خودش را در معرض خشم مردمی نهتنها مسلمانان بلکه تمامی ادیان قرار داد و کسی دراینارتباط حق ندارد ایران را متهم کند.»
در همین راستا، جواد کریمی قدوسی نماینده اصولگرای مجلس و عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی در خصوص ترور سلمان رشدی نویسنده مرتد و همزمان شدن آن با ادعاها پیرامون تلاش برای ترور بولتون و پمپئو و احتمال تلاش مخالفان خارجی برجام برای برهم زدن مذاکرات از این طریق، به ایلنا گفت: «اتفاقی که در نیویورک رخ داد، اجرای حکم ارتداد سلمان رشدی به دست یک جوان تولد یافته در آمریکا و بدون هیچ ارتباط حزبی و سازمانی بود. به بیان سازمان سیا این فرد هیچگونه پشتیبانی نداشت و فرد غیرحرفهای بوده است. چون آن ذهنیت را از سلمان رشدی داشته و آن حکم حضرت امام(ره) را دیده بهعنوان یک فرد مؤمن برای آرمانهای پیامبران و انبیای الهی تلاش میکند که این حکم اجرا شود.» وی در ادامه با اشاره به اینکه «این اتفاق سند خوبی برای رد ادعای کاخ سفید است که میگوید ایران یک پاسدار را از ایران به آمریکا فرستاده تا مشاور امنیت ملی رئیسجمهور پیشین آمریکا جان بولتون را ترور کند»، گفت: «به فرض اینکه ایران بخواهد انتقام بگیرد، نیازی نیست که یک پاسدار را از ایران به نیویورک بفرستند که احتمال خطرش خیلی زیاد است؛ بنابراین این ادعا اصلاً قواره فنی خودش را ندارد، صرفاً یک ادعایی است با کاربردهای مختلفی که آنها تحلیل میکنند.» کریمی قدوسی همچنین عنوان کرد: «اگر رژیم صهیونیستی بخواهد بازی مذاکرات و توافق را برهم بزند با نفوذی که در کاخ سفید دارد به خاطر اشراف لابی صهیونیستی، خیلی راحت این کار را میکند و نیازی به چنین اقداماتی ندارد.»
اما نصرتالله تاجیک، کارشناس مسائل سیاست خارجی و فعال اصولگرا نیز این احتمال را بررسی کرده و گفت: «وقوع پدیدهها یک بحث است؛ یعنی اتفاقی میتواند افتاده باشد یا نیفتاده باشد؛ اما همزمانی تعدادی از پدیدهها و مخصوصاً مانورهای رسانهای و جوسازی بحث دیگری است. البته اگر بخواهیم از تئوری توطئه فاصله بگیریم، یعنی هر اتفاقی را که رخ میدهد به دلایل نامعقولی جلوه دهیم، بعضی از این اتفاقات مانند بحث ترور بولتون قدیمی است و مطرحشدن کنونی آن، کمی معنادار است.» وی افزود: «داستان ادعای ترور بولتون یک موضوع سابقهدار است و آنچه امروز مطرح میشود و به آن پروبال رسانهای دادهشده معلوم است که اهداف خاصی پشت سرش قرار دارد؛ اما در موضوع حمله به سلمان رشدی که اتفاق جدیدی است و رسانهها به آن پرداختهاند و ایران را هدف حمله قرار میدهند و در کنار موضوع بولتون به آن پرداخته میشود، آدم احساس میکند که قضیه بودار است.» وی با بیان اینکه در موضوع ترامپ و بولتون دشمنی مردم ایران به دلیل ضرباتی که آنها به کشور وارد کردهاند، طبیعی است»، افزود: «اما در مورد سلمان رشدی موضوع متفاوت است؛ زیرا در این مورد فقط بحث ایران مطرح نیست و این موضوع مربوط به دنیای اسلام و مسلمانان است. این موضوع فارغ از داوری در زمینه محتوای نوشته وی اولاً باعث رنجش مسلمان شده و ازآنجاکه در غرب سالهاست روی پروژه اسلامهراسی کار میشود لذا یک امر مذهبی است که مسلمانان را وادار به عکسالعملی کرده تا از خود و عقایدشان دفاع کنند. ثانیاً در حوزه نخبگی و محافل دانشگاهی و نیز تصمیمگیران دولتی قرار ندارد بلکه به تلقی و برداشت علمای مسلمان ایرانی و دیگر ملیتها مربوط میشود و آنها به دلایل سیاسی، اجتماعی و تاریخی و برای جلوگیری از هتک حرمت دین خود ناچار به عکسالعمل شدهاند. بهگونهای که حتی دولتهای کشورهای اسلامی قدرت چندانی برای کنترل عواطف و احساسات مسلمانان از این هتک حرمت را ندارند. به همین دلیل هم بود که بعد از قصد ترور وی، ناچارا سلمان رشدی در سیوپنج سال گذشته زندگی مخفی داشته است.» تاجیک گفت: «با این توضیحات حالا میشود عکسالعمل مردم ایران و دنیای اسلام را در مورد این دو اتفاق درک کرد! شرط اول درک بهتر جدا کردن این دو جنبه است؛ یعنی اگرچه جان بولتون و سلمان رشدی خطاهایی را مرتکب شدند و مستوجب عقوبت هستند اما دقت کنیم هدف مانور تبلیغاتی روی این دو خبر چیست و اقدامی نکنیم که باعث رسیدن آنها به اهداف خودشان شود؛ زیرا هرگونه جهت دادن این موضوعات به سمت ایران از همان دسته خبرهایی است که علاقه دارند ایران را در انزوا نگه دارند و با بدنام کردن ما در دنیا اهداف خود را تأمین کنند. حالا این موضوع میتواند از سوی رقبای منطقهای یا تیم ترامپ، پمپئو و جان بولتون باشد یا به این دلیل که ایرانهراسی برای خیلیها نفع دارد و این خیلیها در داخل ایران، خارج از کشور و دشمنان ما هم هستند.» این تحلیلگر تصریح کرد: «اگر مسئله ترور بولتون واقعی باشد، با توجه به جهت دادن به افکار عمومی، سناریوسازی و سمتوسو دادن به آن، نشان از این دارد که تیم تخریب برجام در رسانههای بینالمللی در آمریکا، فعالیت خود را تشدید کرده و سیاستمداران ما باید دقت داشته باشند که در صورت رسیدن به تفاهم، شرایطی را به وجود نیاوریم که شکنندگی برجام باعث شود تا بار دیگر اقدامات ترامپ در چند سال گذشته تکرار شود و زیرساختهای برجام از بین برود. در مورد سلمان رشدی انگلیسها انگیزه تخریبی دارند و باید به خط تبلیغی و فعالیتهای سیاسی دیپلماتیک آنان دقت کرد؛ اما در مورد موضوع طرح ترور جان بولتون میتواند یک درگیری در جناحهای آمریکایی یا ضدیت با بایدن و فشاری روی او مخصوصاً در انتخابات آتی آمریکا باشد و قسمتی هم برای بدنام کردن ایران و تلاش برای اینکه همچنان پروژه ایرانهراسی و انزوای بینالمللی ایران و عدم بازگشت ما به جامعه بینالمللی فعال باشد تا با تداوم تحریمها ایران درگیر مشکلات و مسائل داخلی باشد تا نتواند یک بازیگر منطقهای و بینالمللی باشد که با مخالفت با برجام این موضوع را مدیریت میکنند و قسمت دیگر اهداف شخصی برای بولتون است که موردتوجه افکار عمومی قرار بگیرد.»