ایازی: «حجاب اجباری» جواب نمیدهد؛ گشت ارشاد خودش باید «ارشاد» شود!
روز نو :آیت الله سید محمدعلی ایازی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم با انتقاد از محدودیتهای شدید اخیر درباره «حجاب» تاکید کرد که بیحجابی اجباری جواب نداد، اجبار حجاب هم جواب نمیدهد. او درباره گشت ارشاد که با برخورد خشنش با مردم خبرساز شده، گفت: بعضی از گشتهای ارشاد خودشان نیازمند به ارشاد و هدایت هستند. توصیه من این است که کاری نکنند که خودشان را در مقابل مردم قرار بدهند.
: آیت الله سید محمدعلی ایازی گفت: بعضی از گشتهای ارشاد خودشان نیازمند به ارشاد و هدایت هستند. چون کسی که رفتارش متعادل نباشد اول باید خودش را اصلاح کند و بعد دنبال برخورد با خانمی باشد که حجابش را رعایت نمیکند. ولی درهرحال توصیه من این است که کاری نکنند که خودشان را در مقابل مردم قرار بدهند؛ این خدمت به امنیت و معنویت کشور نیست. این خدمت به نیروی انتظامی نیست. جایگاه نیروی انتظامی را تنزل می دهد. آن وقت کارهای خوب و درست این نیرو هم ضایع می شود.
عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم با تأکید بر اینکه در زمان پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) الزام و اجباری به حجاب وجود نداشته است، گفت: همانگونه که اجبار بر بی حجابی جواب نداد، اجبار بر حجاب هم جواب نمی دهد. در واقع این دو عمل گذشته و امروز حکومت عِدل همدیگر هستند که بسیاری از فقهای ما، چه در نجف و چه در ایران، میگفتند همانطوری که اصل اجبار کردن بر علیه حجاب کار غلطی است، اجبار کردن بر خود حجاب هم کار درستی نیست.
با توجه به اینکه این روزها بحث حجاب و گشت ارشاد و نحوه برخورد با مردم خیلی پر دامنه شده و دفاعیاتی رخ داده که به نظر برخی کارشناسان موجب وهن دین میشود، علاقهمند هستیم نظرات شما در این موضوعات را بشنویم.
چیزی که درباره حجاب مطرح هست این است که اصل حجاب یک دستور قرآنی است و در سورههای احزاب و نور به این مسأله پرداخته شده است. هرچند در سوره احزاب به پیامبر (ص) خطاب میکند که «قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ»، در سال هجدهم بعثت پیامبر (ص) و بعد از هشت سال از هجرت پیامبر (ص) در مدینه نازل شد. یعنی مسأله حجاب در اوایل و اواسط بعثت نبوده و بلکه در اواخر بعثت پیامبر (ص) و طرح مسائل مهم و اصلاح جامعه بوده است.
نکته دومی که درباره حجاب میشود گفت این است که اصل مسأله حجاب برای حفظ کرامت شخصیت زن است که زن در جایگاه خودش قرار بگیرد و بدنش مورد تعرض و آزار جنسی دیگران قرار نگیرد و بهگونهای لباس بپوشد که هویت و شخصیت خودش حفظ شود.
نکته سوم اینکه مسأله حجاب امری است که به خود شخص مربوط میشود و چیزی که خیلی مطرح میشود برای حفظ عفت عمومی جامعه است، دلیلی برای آن نداریم و بلکه دلیل بر خلافش را داریم. چون ما میدانیم در جامعه اسلامی زنان کنیزی بودهاند که این حکم خطاب به آنها نبوده، زنان اهل کتاب بودهاند که خطاب به آنها هم نبوده است و زنانی بودهاند که مواظبتی به این جهت نداشتهاند و خطاب به آنها هم نبوده است. تعبیر قرآن کریم «نِسَاءِ الْمُؤْمِنِین» بوده؛ یعنی خطاب به کسانی بوده که پایبندی دینی و ایمانی دارند و هرچه جامعه معنوی و فرهنگی توسعه پیدا کند، این خطاب هم به صورت طبیعی توسعه پیدا میکند.
با توجه به این سه نکته، قهرا لازم میشود که جامعه اسلامی نسبت به فرهنگسازی و ترویج حجاب اقدام کند؛ چون بر اساس اهمیتی که جایگاه زنان دارد و اینکه لازم است شخصیت آنها در جامعه به عنوان یک انسان تحفظ شود، این دستور از سوی خداوند متعال بر پیامبر (ص) نازل شده است.
در هیچ یک از روایات از ائمه معصومین (ع) نداریم که کسانی با افراد بی حجاب برخورد کنند
آیا ما در صدر اسلام و زمان حضرت امیر (ع) در خصوص حجاب الزام داشتهایم؟
چنین چیزی نه در زمان پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) داشتهایم و نه در هیچ یک از روایاتی که از ائمه معصومین (ع) هستند کلامی دالّ بر این داریم که باید الزام شود و کسانی با افراد بی حجاب برخورد کنند. در میان فقهای اسلامی هم تا عصر کنونی هیچ کسی از مفسرین و فقها آیات حجاب را در معنای الزام حکومتی نگرفتهاند. مثل دستورات دینی که رسیده است و دستورات دینی را تشویق و بلکه فرهنگسازی میکنند، مثل نماز و احکام شریعت و در متون دینی فقها و مفسرین ما هم این چنین نیآمده است.
همانگونه که اجبار بر بی حجابی جواب نداد، اجبار بر حجاب هم جواب نمیدهد
در میان فقهای فعلی آیا کسی حکم به الزام حجاب داده است؟
در مورد فقهای معاصر، دو نوع برخورد داریم. تقریباً از صد سال پیش که فرهنگ غربی آمد و اصراری علیه حجاب بود، برخی از فقها میخواستند در مقابل این برخورد واکنش نشان دهند و بگویند چنین چیزی نیست که بخواهند کسی را الزام و اجبار کنند که باید حجاب را از سرش بردارد. در این عکسالعمل تقریباً دو دیدگاه مطرح شد. یک دیدگاه متعادل این بود که همانطور که برداشتن حجاب کار غلطی است، الزام و اجبار کردن حکومت هم کار غلطی است.
دیدگاهی هم در میان فقها به وجود آمد که بر اساس آن، چون چنین فرهنگی در تحکم بی حجابی وجود دارد، ما باید الزام و اجبار کنیم تا چنین چیزی به وجود نیاید.
از نظر ما نظریه دوم تقریباً یک نگاه افراطی در مقابل آن نگاه افراطی بود که میخواست با زور و اجبار حجاب را از سر مردم بردارد. در حالی که این نظریه دغدغه حجاب را ندارد و این دغدغه تنها با روش ایجابی و کار فرهنگی ممکن است. همانگونه که اجبار بر بی حجابی جواب نداد، اجبار بر حجاب هم جواب نمیدهد.
در واقع این دو عمل گذشته و امروز حکومت عِدل همدیگر هستند که بسیاری از فقهای ما، چه در نجف و چه در ایران، میگفتند همانطوری که اصل اجبار کردن بر علیه حجاب کار غلطی است، اجبار کردن بر خود حجاب هم کار درستی نیست.
حکم حجاب مسلماً جزو اصول و فروع دین نیست؛ فروعِ فروعِ فروع دین است
با توجه به اینکه حضرتعالی ۲۰ سال پیش در مورد حجاب نکات دقیقی را گفتهاید و امروز عملی شده، خیلیها میپرسند که آیا حجاب جزو اصول دین، فروع دین و ضروریات است که اگر کسی آن را انکار کرد دین و اسلام را انکار کرده باشد؟
حکم حجاب مسلماً جزو اصول و فروع دین نیست؛ فروعِ فروعِ فروع دین است. در میان فقها و مفسرینی که آیات حجاب را تفسیر کردهاند، نظریات متفاوتی هست و در میان قدمای از اصحاب هم همین مسأله بحث بوده؛ از کیفیت و کمیّت آن بحث بوده تا خصوصیاتی که در باب حجاب وجود داشته است. ولی هیچ فقیهی تا الآن نگفته کسی که انکار حجاب به معنای انکار دین و یا ضروریات دین است.
در همه کشورهای اسلامی بسیاری از زنانی داریم که حجاب را رعایت نمیکنند، اما نماز میخوانند، روزه میگیرند و دستورات دینی را عمل میکنند و خیلی به دستورات اخلاقی توجه میکنند. خیلی از کسانی را هم داریم که متأسفانه بهجای عدالت، مبارزه با خشونت و مبارزه با رانتخواری، مسأله امروز آنها الزام بر حجاب شده است.
من ۲۰ سال پیش عرض کردم که مسأله حجاب یک مسأله فرهنگی است. اگر این را به یک مسأله حکومتی تبدیل کنیم، آثار و توابع بسیار بدی برای جامعه خواهد داشت و آن وقت رفتارهایی که در مسأله حجاب پیش میآید هم تبدیل به یک مسأله سیاسی در برابر حکومت میشود و همه کسانی که میخواهند بهنوعی با حکومت تعارض کنند، از این شیوه استفاده میکنند؛ و این نه تنها به مسأله حجاب کمک نمیکند، بلکه روزبهروز مسأله بیحجابی را گسترش میدهد.
از مرحوم امام گرفته تا آخرین صحبتهایی که این روزها از آیتالله جوادی آملی شنیدهایم، و شخصیتهای متفکر دینی مانند آیت الله طالقانی، بهشتی، مطهری ایشان همه بهصراحت مسأله حجاب را یک مسأله فرهنگی در نظر گرفتهاند و مسأله الزام و اجبار کردن آن را یک امر غلط و ناکام در اجرای آن دانستهاند.
مسائل اصلی کشور به فراموشی سپرده شده و دنبال چیزهای تصنعی و مشغول کردن رفته اند
حضرتعالی بر آراء و اندیشههای امام کاملاً مسلط هستید و اثری در حوزه اندیشههای قرآنی و تفسیری ایشان دارید و اخیراً هم خاطرهای را مستقیماً از زبان مرحوم آقای حکیمی بیان کرده اید. آیا امام موافق الزام حجاب بود که الآن خیلیها تلاش میکنند این موضوع را به حضرت امام ارتباط بدهند؟
امام اوایل انقلاب بر اثر مسائلی که آن روزها پیش آمد، یک سخنرانی کردند که در ادارات باید این حجاب رعایت شود. اما با سوءاستفاده از این حرفهای امام، در خیابانها متعرض خانمهایی شدند که حجاب را رعایت نمیکردند. البته در آستانه پیروزی انقلاب بسیاری از زنانی که حجاب را رعایت نمیکردند، خودشان داوطلبانه در فضای انقلاب حجاب را رعایت کردند. اگر آن فضا همراه با کارآمدی حکومت، اجرای عدالت و آزادی و حقوق جامعه رعایت می شد و برخوردهای درست حکومت در تحقق عدالت و قانونمداری انجام میگرفت، این زمینه را گسترش میداد.
ما متأسفانه امروز شاهدیم حکومت کارآمدی لازم را ندارد، بعضا افراد ضعیف و کارنابلد بر مصادر حکومتی تکیه زده اند؛ وضعیت تورم، گرانی، سوءاستفاده، رشوهخواری و اینکه یک عده خاصی مثل اختاپوس بر ثروتهای کشور دست گذاشتهاند و از سوی دیگر وضعیت کشور را به بنبست کشاندهاند و ارتباطات کشور که اصل سیاست آن بر «نه شرقی، نه غربی» بوده را به «نه غربی، نه غربی» تبدیل کردهاند. این اتفاقات عامل این شده که مسائل اصلی کشور به فراموشی سپرده شود و دنبال چیزهای تصنعی و مشغول کردن بروند.
به همین جهت، آن وقت امام خصوصی به مسئولین دستور دادند کسانی که با اینگونه کارها با افراد برخورد میکنند را جلوگیری کنید و گفتند من چنین چیزی را نگفتهام. بعد خاطرهای را که من از استاد شهید مرتضی مطهری نقل کردم که ایشان به دنبال آن سخنرانی پیش امام رفته بودند و امام هم تصدیق کرده بودند که نباید تبدیل به چنین برخوردهایی شود.
چنین وضعیتی پیش آمده که متأسفانه حرف امام را تحریف کردند و امام هرگز چنین مسألهای را نداشته است. حتی وقتی چند سال پیش رئیس قوه قضائیه به نجف رفته بود، یکی از مراجع به ایشان گفته بود این چهکارهایی است شما دارید میکنید؟ چرا در رابطه با مسأله حجاب اینطور برخورد میکنید؟ ایشان رسماً اعتراض کرده و گفته بود این کارها به این مسائل کمک نمیکند. من نمیدانم آیا با این رفتارها قصد خدمت به حجاب را دارند یا نه؟ ولی قدر مسلّم این است که ذهن مردم را مشغول به اینطور چیزها میکنند تا اتفاقات و کارهای اصلی، وضعیت گرانی و مشکلاتی که جامعه دارد را به تغافل بسپارند.
قطعاً برخی از فیلمهای مواجهه باحجابها و بدحجابها را دیدهاید و یا اینکه در مقابل ون گشت ارشاد مادری فریاد میزند دخترم را نبرید، اینطور تبلیغ کردن یک اصل دینی و نتایجی که اینطور جلوه میکند، آیا به وهن اسلام و دین نمیانجامد؟
غیر از اینکه جامعه را تبدیل به یک جامعه دو قطبی میکند، عدهای میخواهند ذهن مردم مشغول به همین مسائل باشد. درحالیکه ما اگر دنبال سخن امیرالمؤمنین (ع) برویم، «تضییع اصول و تمسک به فروع» را نشانه ادبار دولتها میداند. یعنی غیر از اینکه جامعه را دو قطبی میکند، جای اصل و فرع دین عوض میشود؛ و این کارها خدمتی به معنویت و اخلاق دینی نمیکند.
بعضی از گشتهای ارشاد خودشان نیازمند به ارشاد و هدایت هستند
مهمترین توصیه شما در خصوص نحوه برخورد با مردم، بهویژه درگشتهای ارشاد، چیست؟ اساساً این فضا و این شکل کار را قبول دارید؟
نیروهای انتظامی و گشت ارشاد ما باید به امنیت جامعه کمک کنند؛ و اگر خودشان را اینگونه درگیر کنند، آن وقت جایگاه «حفظ امنیت» خودشان خراب میشود و جلوی مردم قرار میگیرند. ممکن است حتی در آینده مؤمنین هم وقتی این رفتار را ببینند، از افراد بیحجاب دفاع کنند و در مقابل آنها بایستند. چند سال قبل هم در ملأ عام افراد را شلاق میزدند و مردم بهجای اینکه از آنها حمایت کنند، از مجرم دفاع میکردند؛ که مجبور شدند آن بساط را جمع کنند.
البته بعضی از گشتهای ارشاد خودشان نیازمند به ارشاد و هدایت هستند. چون کسی که رفتارش متعادل نباشد اول باید خودش را اصلاح کند و بعد دنبال برخورد با خانمی باشد که حجابش را رعایت نمیکند. ولی درهرحال توصیه من این است که کاری نکنند که خودشان را در مقابل مردم قرار بدهند؛ این خدمت به امنیت و معنویت کشور نیست. این خدمت به نیروی انتظامی نیست. جایگاه نیروی انتظامی را تنزل می دهد. آن وقت کارهای خوب و درست این نیرو هم ضایع می شود.
در روزهای اخیر برخی افراد بدحجابی را به معنای بیعفتی گرفتهاند. اساساً تأکیدی که اسلام روی بحث حجاب دارد برای عفت زنان یا برای کرامت آنها است؟
اگر همین شیوه را انجام دهند ممکن است در آینده خیلی اتفاقات هم بیفتد. ولی اگر فضا را به سمتی ببرند که بشود با گفتگو و کار فرهنگی زمینههای اخلاقی را درست کرد، میتواند کمک کند. ولی اگر باب لج و لجبازی باز شود، نه تنها اینطور چیزها ممکن است در آینده اتفاق بیفتد، بلکه بدتر از اینها هم اتفاق میافتد.
۲۰ سال پیش که این وضعیت نبود، من در مجله کتاب زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی نوشتم اگر به این شیوه ادامه دهید روزبهروز بدتر خواهد شد و امروز بعد از آن ۲۰ سال میبینیم که دقیقاً همین اتفاقات رخ داده است.
مسائل دینی، اخلاقی و معنوی با ترساندن و تهدید کردن حل نمیشود
ما دیدیم که رئیس سازمان تبلیغات اسلامی آن خانم با حجاب در اتوبوس را تشویق کرد و از سوی دیگر آن خانم بدحجاب بازداشت شد. اساساً این دو قطبیسازی میتواند حرکت فرهنگی باشد؟ توصیه شما به مسئولین این مسأله چیست؟
هر حرکتی که یک نوع دو قطبیسازی کردن باشد، کمکی به آن ایدهها نمیکند. مسائل دینی، اخلاقی و معنوی با ترساندن و تهدید کردن هم حل نمیشود. پس باید نشست و فکر و مطالعه کرد و از روشهای علمی، منطقی و برنامهریزیشده استفاده کنیم. همانطور که ما این ۴۰ سال مرتب این قصه را تخریب کردهایم، بهسادگی هم قابل بازگشت نیست. اگر بخواهد برگردد هم باید فکر و برنامهریزی کرد و به نکات اجتماعی، روانشناسی و شیوههای تبلیغ توجه کرد.
در این صورت است که میتوان ارزشهای اخلاقی و معنوی را در جامعه گسترش داد. اما این شیوهها را در این سالها بارها امتحان کردهاند و مؤمن دو بار دستش را در سوراخ مار نمیکند و بعد هم بگوید چرا گزید. نباید این کارها را بکنند؛ چون چند بار تجربه کردهاند و دیدهاند که این روشها جواب مفید و مثبت نمیدهد. مگر این که هدفشان چیز دیگری برای سرگرم کردن مردم باشد، دیگر آن را نمیدانم.