زنگنه: قطر احتمالا حامل پیامی از طرف آمریکا به ایران است
روز نو :کارشناس مسائل خاورمیانه در گفتگویی با خبرآنلاین در مورد سفر وزیرخارجه قطر با اشاره به اینکه باید منتظر شد و دید ایا در این سفر وزیر خارجه قطر می تواند پیشنهاد ابتکار جدید یا تحولی را ارائه دهد یا نه گفت: بعید نیست که وزیرخارجه قطر خبری جدید از سوی آمریکایی ها برای ایران داشته باشد.
دوستی تهران و قطر با وجود فرازو فرودهای موجود در منطقه کماکان با قوت قبل ادامه دارد. روز چهارشنبه محمد بن عبدالرحمن آل ثانی وزیرخارجه عمان وارد تهران شد و به دیدار حین امیرعبداللهیان، وزیرخارجه کشورمان شد. روابط دوجانبه بین دو کشور و مسائل منطقهای از مباحثی بودهاند که مقامات دو کشور در مورد آن به رایزنی با یکدیگر پرداختهاند. قطر اخیرا میزبان گفتگوی ایران و کشورهای غربی برای احیای برجام بود.
در خبرآنلاین با صباح زنگنه کارشناس مسائل خاورمیانه به گفتگو پرداخته ایم:
اهمیت سفر وزیرخارجه قطر به تهران در وضعیت کنونی چیست؟
قطر تلاش کرده در بحث برجام زمینه برای دو کشور ایران و امریکا فراهم کند. دوحه با میزبانی دو طرف و اتحادیه اروپا عزم خود را برای همکاری با دو کشور برای احیای برجام نشان داد. اما ما شاهد هستیم که اتفاقی که منتظرش بودیم نیفتاد و دیدار با اظهارنظرهای مختلف سخنگویان وزارت خارجه ایران و امریکا مواجه شد که چندان امیدوار کننده نبود.
قطر سعی می کند حالا که این نشست را میزبانی کرده، آن را به یک نتیجه ای برساند. حالا چه با مذاکرات بیشتر با دو طرف و چه با احیانا ارائه ابتکاری جدید. برای قطر، کسب چنین امتیازی اعتبار زیادی ایجاد می کند. باید منتظر شد و دید ایا در این سفر وزیر خارجه قطر می تواند پیشنهاد ابتکار جدید یا تحولی را ارائه دهد یا نه. بعید هم نیست که وزیرخارجه قطر با خبرجدیدی از سوی آمریکایی ها به تهران آمده باشد.
ایران در بین کشورهای عربی، بهترین ارتباط را با قطر دارد. در عین حال کشورهایی مثل ترکیه که همزمان با ایران روابط خود را با دوحه گسترش داده بودند، اخیرا به سمت رابطه با رقبای قطر یعنی عربستان و امارات رفته اند. ایا این موضوع می تواند باعث شود که روابط ایران و دوحه گسترش بیشتری پیدا کند؟
یک سیاست فعال ایجاب می کند که با همه کشورها ارتباط برقرار شود. باید از برخی محدودیت های ساختگی یا گذرا عبور کرد. ترکیه سعی می کند تا خیلی پراگماتیک و عمل گرا رفتار کند. حتی کشور عربستان و امارات که آنقدر با یکدیگر اختلاف داشتند، را به دوستی انتخاب کرد و اختلافات خود را با آنها حداقل موقتا کنار گذاشت. از دید آنکارا این اقدام موجب فراهم شدن امکانات اقتصادی بیشتر برای اقتصاد بیمار ترکیه است. لذا آنها ملاحظات سیاسی را کنار گذاشته اند و توجه خود را به اصلاح اقتصادی معطوف کرده اند.
ایران هم می تواند همین رفتار را بکند. تا جایی که اصول اساسی و ارزشهایش مخدوش نشود. حتی داشتن یک روابط معمولی با کشورهای حوزه خلیج فارس می تواند برای ایران مفید باشد. بنابراین یک دیپلماسی فعال و موفق آن است که بتواند با همه و با شرایط گوناگون روابط برقرار کند و به منافع ملی بیاندیشد. اگر منافع ملی ما از توسعه روابط با قطر حاصل می شود باید همین کار را بکنیم. منافع ملی معیار است و همواره مرغ یک پا ندارد. بلکه دو پا دارد.
در شرایط فعلی ایران در دوحه مذاکراتی با غربی ها داشته و بعید نیست که گفتگوهای دیگری هم در راه باشد. آیا ممکن است وزیرخارجه در این سفر به عنوان یک واسطه عمل کرده باشد؟
احتمالش خیلی زیاد است. قطر سعی کرده در سال های اخیر در نقش میانجیگر بیشتر ظاهر شود. آن اتفاقی که در میان طالبان افغانستان و امریکا در دوحه افتاد، یک نوع آن است. مذاکرات بین دولت چاد و معارضین دولت هم نوع دیگری از این میانجیگری است. این خود به تدریج کشور را صاحب یک برند می کند. قطر به بزرگ ترین موضوع در این ارتباطات و میانجیگری ها رسیده است. در یک طرف همسایه ای بزرگ و مهم چون ایران قرار گرفته و طرف دیگر ایالات متحده است. اگر بتواند این کار را انجام بدهد و مسائل فعلی که در برجام پیش آمده را حل کند، زمینه های مناسب تری برای فعالیت های اینده خود ایجاد می کند. این یک امتیاز در مسیر برندسازی به عنوان میانجی خواهد بود.
ایران و قطر روابط اقتصادی هم با یکدیگر دارند. ایا این روابط برای دوطرف سود آور است و می تواند جبران عدم روابط با دیگر کشورهای منطقه باشد؟
متاسفانه خیر. به جز بحث مشارکت یا مشترک بودن میدان گازی دو کشور که آن هم قواعد و الزامات خاص خود را دارد، هیچ گونه توسعه معناداری در روابط اقتصادی دو کشور ایجاد نشده است. قطر هر چند کوچک است و جمعیت کمی دارد، اما توان ایجاد پروژه های بزرگی را هم در داخل و هم در خارج از کشورش داشته و دارد. در این زمینه دوستان قطری و هم مسئولین ایرانی مقصرند و کوتاهی هایی کرده اند و هنوز تعریف روشنی از رابطه توسعه یافته و معنی دار از نظر اقتصادی بین دو کشور و حتی نقشه ای برای آن مشاهده نمی شود.