مصونیت آهنین خودسرهای سازماندهی شده
روزنو :باوجود حساسیت فراوان افکارعمومی به فعالیت های خشن و غیرقانونی تندروها و خودسرها و نیز تاکید پر تعداد مقامات گوناگون و گاه ارشد کشور درباره ضرورت برخورد با آنان و پشت پرده های شان از عرصه رقابت قانونمند سیاسی ، تاکنون ، خبری از پیگرد و مجازات جدی آنان منتشر نشده است.
«به من خبر دادند که امروز در اثنای سخنرانی جناب آقای حاج حسن آقای خمینی کسانی سرو صدا کرده اند، با این کار بنده مخالفم، با این نوع تخریب کردن ها و سروصدا کردن ها بنده موافق نیستم، من مخالفم، این را بدانند همه، امیدواریم ان شاالله خدای متعال همه ما را به راه راست هدایت کند».
این ، بخشی از سخنان روز 14 خرداد رهبری در مراسم سالگرد رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بود که در رسانه ها ، افکارعمومی و محافل سیاسی ، بازتاب سریع و گسترده ای داشت .
این رخداد ، «کپی برابر اصل» وقایع ۱۳ سال پیش است و ۱۴ خرداد ۱۳۸۹ است ، زمانی که « عدهای از شرکت کنندگان در مراسم سالروز ارتحال امام خمینی با سر دادن شعارهایی چون «مرگ بر ضد ولایت فقیه»، «مرگ بر موسوی»، «این همه لشکر آمده به عشق رهبر آمده»، «خونی که در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست»، «ما اهل کوفه نیستیم، علی(ع) تنها بماند»، «نواده روح الله سید حسن نصرالله»، «ای یادگار امام ، رهبر ما خامنه ای والسلام»، «بصیرت حاج احمد ، هدیه به بستگانش» و... مانع از ادامه سخنرانی سید حسن خمینی ، نوهی امام خمینی(ره) شدند».
آن زمان نیز پس از خاتمه سخنان خمینی، رهبری با ورود به جایگاه سخنرانی به احوالپرسی با سیدحسن خمینی و بوسیدن صورت وی اقدام کردند تا بدین وسیله عدم رضایت خود را از اینگونه بیحرمتیها اعلام کرده باشند.
بوسه رهبری بر گونه سید حسن خمینی پس از ایجاد اخلال تندروها در سخنرانی یادگار امام (۱۴ خرداد سال ۸۹)
رهبری ، در مواردی دیگری هم، مانند حمله به کوی دانشگاه در سال های ۱۳۷۸ و ۱۳۸۸ و ورود معترضان به سفارت بریتانیا در سال ۱۳۹۰ از تندروی ها و اقدامات ضدقانونی انتقاد کرده بودند .
ویژگی های مشترک تندروها
«تندروها» و آنگونه که بعدها مصطلح شد ، «خودسرها » و اخیرا، «سوپرانقلابی ها»، واژه ای رایج و آشنا در فرهنگ سیاسی ایران زمین است . قدمت تندروی ها و خودسری ها ، به روزهای آغازین پیروزی انقلاب بازمی گردد و از آن هنگام ، تاکنون، با فراز و نشیب هایی ،آنان از بازیگران فعال تحولات سیاسی کشور بوده اند.
تندروها ، اغلب، فعالیت های خود را زیر نقاب «انقلابی» بودن استتار می کند ، فاقد شناسنامه و هویت و تشکیلات رسمی هستند ، با حمله به مراکز ، مراسم ها و شخصیت های رقیب و حتی امکان عمومی مانند سینما و کتابفروشی و نیز مردم ، نظم عمومی را برهم زده و قانون را نقض می کنند و هنگامی که مورد بازخواست افکارعمومی یا نهادهای ذیربط قرار می گیرند ، نقش خویش در تنش زایی ها را انکار و تا مرحله طرح ادعای «خودزنی» رقیب با هدف «مظلوم نمایی » پیش می روند.
تندروها ، از رسانه های حامی قدرتمندی در درون ساختار قدرت برخوردارند که دو ماموریت زمینه سازی مستقیم و غیرمستقیم حضور آنان درحوادث و نیز توجیه اقدامات غیرقانونی و گاه ، خشن شان را برعهده دارند.
نکته قابل تامل درباره تندروها این است که فعالیت آنان ، دائمی نیست بلکه فصلی و ادواری است و متناسب با فضای سیاسی کشور ، ناگهانی و پرفشار ، ظاهر می شوند و آنگاه که تاریخ مصرف شان به پایان می رسد ، ناپدید می شوند و کفن های اتو کرده خود را کنار می گذارند تا دوباره از سوی راهبران «اتاق فکر»ها و «ستاد» های پشت پرده ، به میدان، فراخوانده شوند.
باوجود حساسیت فراوان افکارعمومی به فعالیت های خشن و غیرقانونی تندروها و خودسرها و نیز تاکید پر تعداد مقامات گوناگون و گاه ارشد کشور درباره ضرورت برخورد با آنان و پشت پرده های شان از عرصه رقابت قانونمند سیاسی ، تاکنون ، خبری از پیگرد و مجازات جدی آنان منتشر نشده و تداوم زمانی طولانی فعالیت تندروها ، خود، مستندی است برای «مصونیت آهنین» خودسرهای سازماندهی شده که حضور و غیبت شان را طبق صلاحدید خودشان تعیین می کنند و نه هراس از تاوان های قانونی.
ردپای پرنگ در دولت های مختلف
همانگونه اشاره شده ، تندروی و خودسری ، عمری به قدمت حیات جمهوری اسلامی ایران دارد و از ابتدای انقلاب ، گروه های پراکنده ای با الصاق عنوان «انقلابی» به خود ، تلاش داشتند رقبا و حتی حاکمیت را برای پذیرش مطالبات شان ، تحت فشار قرار دهند . اما شاید بتوان ردپای «تندروی های سازماندهی شده» را از دوره دوم ریاست جمهوری آیت الله رفسنجانی ، پی گرفت. این تندروی ها که علاوه بر فشارهای رسانه ای با بروز و ظهور خیابانی گاه و بی گاه نیز همراه شد، از عوامل موثر در توقف برنامه خصوصی سازی و آزاد سازی آیت الله رفسنجانی بود و عرصه را بر رقبای جناح سیاسی خاصی تنگ کرده بود.
پس از پیروزی غافلگیر کننده و دور از انتظار سیدمحمد خاتمی در انتخابات دوم خرداد سال ۱۳۷۶ و استقرار دولت اصلاحات ، تندروها ، فعال تر شدند . حمله به عطاءالله مهاجرانی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت و عبدالله نوری که بعد از استیضاح در پست وزارت کشور، معاون توسعه و امور اجتماعی رئیسجمهوری شده بود، در نمازجمعه ، از بارزترین حمله های نیروهای خودسر محسوب می شود. روز جمعه ۱۳ شهریور ۷۷ ، هجوم نیروهای انصار حزبالله به این دو مقام دولت اصلاحات ، از خیابان طالقانی، منتهی به دانشگاه تهران، محل اقامه نماز جمعه آغاز شد؛ درگیریای که به افتادن عمامه از سر عبدالله نوری و اصابت مشت و لگد به سر و صورت و شکستن انگشت مهاجرانی انجامید.
به نوشته شرق ، به گفته حجت الاسلام محمدحسن طاهری، فرزند آیت الله طاهری «در نماز جمعه روز قدس سال ۷۷ افرادی بهسوی ایشان میلههای آهنین پرتاب کردند و در حریم نماز جمعه شخص آیتالله طاهری مورد تعرض واقع شد... بعد از این اتفاقات بود که ایشان احساس کردند که بودنشان در نماز جمعه دیگر ضرورتی ندارد و استعفای خود را در ۱۷ تیر ماه سال ۸۱ اعلام کردند».
در نهایت ، ارتکاب قتل های زنجیره ای در سال ۷۷ توسط خودسرهایی چون سعید امامی در وزارت اطلاعات، ترور سعید حجاریان در سال ۷۸ توسط سعید عسکر، حمله به سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم ۱۵ خرداد ۸۵ توسط چهار نفر و نیمه کاره ماندن سفر هاشمی به قم و بازگشت او به تهران و ... بخشی از روند فشارهای مضاعفی بود که خودسرها به شخصیت های انقلاب و نظام تحمیل کردند.
توهین به هاشمی در راهپیمایی روز قدس
در راهپیمایی روز قدس و در حالی که آیتالله هاشمی رفسنجانی لبخند بر لبانش جاری بود و با لحن همیشگی با اطرافیان سلام و علیکی میکرد، به ناگهان جمعی با شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه به استقبال آیتالله آمدند.
آیتالله تسبیحش را از جیب درآورد و به جمعی که او را ضدولایت خواند، نگاهی کرد. همچنان لبخند بر لبانش جاری است. محافظان رییس فقید مجمع از او خواستند قدم زدن در خیابان انقلاب را تمام کند. اما هاشمی مخالفت کرد و به مسیر خود ادامه داد.
به فاصله تنها دو روز از سخنان حجت الاسلام والمسلمین ناطق نوری در انتقاد از خرافه گرایی ها، ایرادات جناح های کشور و سخنان نامربوط درباره رهبری، اغتشاشگران در مقدسترین شب سال و مقدسترین مکان کشور با وی به تسویه حساب پرداختند و حرمت شب بیست و سوم ماه رمضان و حرم مطهر رضوی را هم شکستند. تعدادی از جوانان افراطی در میانه مراسم تلاش به بر هم زدن مراسم صحن جامع رضوی داشتند که تلاششان ناکام ماند و تنها چند بار با صلوات های مداوم سخنرانی را قطع کردند.این گروه عصبانی در پایان با شعارهای "مرگ بر ضد ولایت فقیه" و "مرگ بر خواص بی بصیرت" و همچنین پرتاب بطری های آب در صحن مطهر امام رضا (ع)، حرمت شب قدر و حرم امام رضا را شکستند.
حمله به خودروی حامل روحانی در فرودگاه مهرآباد
حسن روحانی مهر ماه ۹۲ پس از بازگشت از سفر نیویورک در فرودگاه مهرآباد تهران در محوطه بیرونی پاویون ریاست جمهوری با استقبال جمعی از جوانان حامی مواضع هیات ایرانی در نیویورک مواجه شد که برای ورود او حلقه انسانی تشکیل دادند و گوسفند قربانی کردند. رئیس جمهور وقت در پاسخ به ابراز احساسات و شعار های حامیان خود با تکان دادن دست و از پنجره باز خودرو از آنان تشکر کرد که هوادارن به شعار روحانی روحانی تشکر تشکر و صل علی محمد بوی بهشتی آمد از او حمایت کردند.
روحانی پس از گذشتن از حلقه هوارادان در حالی که مخالفان وی در حال اقامه نماز بودند قصد عبور از مسیر کنار آنان را داشت که ناگهان مخالفان با ایستادن جلوی ماشین رئیس جمهور مانع از حرکت شدند و شعار مرگ بر آمریکا سر دادند. در این هنگام یکی از مخالفان کفش خود را به سمت خودرو روحانی پرتاب کرد که به کسی اصابت نکرد. در حالی که مخالفان مانع عبور ماشین رئیس جمهور شدند نیروی انتظامی تلاش کرد راه را برای عبور رئیس جمهور باز کند و در این میان چندین نفر جلوی ماشین به زمین خوردند که با هدایت نیروی انتظامی و توقف ماشین رئیس جمهور حادثه ای پیش نیامد.
لغو سفر سیدحسن خمینی به بروجرد و سخنرانی در دانشگاه این شهر ، لغو سخنرانی علی مطهری در دانشگاه شیراز در سال ۹۳ و حمله به خودروی او از جمله تحرکات گروه های تندرو در دولت روحانی است.
سوای فشار تندروها در موضوع برجام به دولت اعتدال ، خودسرها ، ضربه اصلی را به دیپلماسی دولت روحانی در روز شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۴ زدند ، زمانی که با ادعای اعتراض به صدور حکم اعدام شیخ نمر، روحانی مخالف دولت عربستان ، از دیوارهای سفارت این کشور در تهران بالا رفتند و نه فقط باعث قطع روایط دو کشور از آن زمان ، تاکنون شدند بلکه اعتماد کشورهای منطقه و جهان به رعایت بدیهیات دیپلماتیک از سوی جمهوری اسلامی را متزلزل کردند و هزینه سنگینی به نظام، دولت و ملت تحمیل شد که هنوز هم هزینه پردازی آن ادامه دارد.
در میان انبوه حمله خودسرها به رقبای سیاسی، حمله با نعلین به علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی سرفصل جدیدی از تحرکات آنان محسوب می شود ،به ویژه از این نظر که سوای مقام رسمی بالای وی به عنوان یکی از سران سه قوه ، لاریجانی در صورت بندی فعالان سیاسی ایران ، در فهرست اصولگرایان ، جای می گرفت .
گزارش آن زمان روزنامه «تهران امروز» درباره این حمله ، حاوی این خبر بود که « بر اساس گزارش قرائت شده در مجلس «دخالت برخی افراد حلقه پرتو» یکی از مراکز تحت ریاست آیت الله محمدتقی مصباح یزدی در «بروز حادثه قم» نقش برنامهریزی، هماهنگی و اجرای حمله را بر عهده داشتهاند».
با این همه قاسم روانبخش، دبیر سیاسی هفتهنامه پرتو سخن، متعلق به موسسه تحت ریاست مرحوم آیت الله محمدتقی مصباح یزدی، در گفت و گو با خبرگزاری فارس از «تبرئه» خود و دو تن دیگر از اعضای این موسسه در دادگاه ویژه روحانیت از اتهام اغتشاش در سخنرانی علی لاریجانی در قم خبر داد.
تحرکات تندروها، معمولا در دو مرحله پیش از قدر یابی یا بعد از قدرت یابی رقبا بوده و این روند با پیش فرض مدیریت تندروها از سوی گرایش های خاص سیاسی ، همخو ان است اما اخلال در سخنرانی سیدحسن خمینی در ۱۴ خرداد ۱۴۰۱ هنگاهی رخ داد که نهادهای اصلی قدرت ، همسو هستند و رقبا ، حذف یا به حاشیه رانده شده اند ، بنابراین ، نیازی به چنین تنش زایی احساس نمی شد.
هرچند، هنوز، علت این ناپرهیزی خودسرها مشخص نیست اما باید منتظر ماند و دید آیا آنان «تک تحرک» اخلال در این مراسم را مدنظر داشته اند یا تحرک امروز آنان ، سرآغازی است برای زنجیره «تحرک های ادامه دار» با صلاحدید آمران پشت پرده شان ؟