ابعاد پیدا و پنهان شخصیت سید محمود دعایی
روز نو :عصر روز 15 خرداد خبر درگذشت مدیر موسسه اطلاعات حجتالاسلام سید محمود دعایی منتشر شد. بهمحض انتشار این خبر موجی از پیامهای تسلیت در رسای او یکی از نزدیکترین افراد به بنیانگذار جمهوری اسلامی منتشر شد. سید محمود دعاییاز مادری کرمانی و پدرش اهل یزد بوده اما در کرمان متولد شده است.این روحانی اهل فرهنگ و اخلاق مدار در سن 81 سالگی دار دنیا را وداع گفت و دوست دارانش را تنها گذاشت.ستاره صبح ضایعه درگذشت مدیر موسسه اطلاعات را به جامعه مطبوعاتی کشور و همکارانمان در روزنامه اطلاعات و دیگر روزنامه ها تسلیت می گوید. در ارتباط با ابعاد پیدا و پنهان شخصیتی سید محمود دعایی ستاره صبح گفتگویی با نعمت احمدی حقوقدان و اهل کرمان که مرحوم دعایی هم متعلق به آن منطقه بود انجام داده که در ادامه میخوانید:
به نظر شما درگذشت سید محمود دعایی چه خسارتی را میتواند برای جامعه سیاسی و رسانهای کشور داشته باشد؟
درگذشت نابهنگام سید محمود دعایی ضایعهای اسب بار برای کشور و جامعه رسانهای و مطبوعاتی است. دعایی در عین صلابتی که در چهره داشت دارای یک لحن ملین طنزآلود در رفتار و کردار با دیگران بود. در مکتب او دو طنزپرداز بزرگ رشد کردند. کیومرث صالحی با نام مستعار گلآقا با ستون دو کلمه حرف حساب در صفحه 3 روزنامه اطلاعات در دورهای که چهره جامعه عبوس بود مطالب مهم و ارزشمندی مینوشت و در اطلاعات منتشر میشد. در این نوشتهها هم درد جامعه گفته میشد و هم لبخند را بر لبها میگذاشت.همین موضوع مشوقی شد که هفتهنامه گلآقا منتشر شود. دیگر طنزپرداز جلال رفیع بود که در کنار دعایی رشد کرد. سید محمود دعایی شش دوره نماینده مجلس از حوزه انتخابیه تهران بودند.او از زمانی که امام در نجف بود وی سخنگوی جامعه روحانیت مبارز بودند. دعایی در ایامی که در عراق بودند فایلهای صوتی درست میکردند و رندانه مطالب روز را برای مردم تشریح میکردند. دعایی معجونی از خوبیها بود. از ایشان که میپرسیدیم اهل کجایی میگفتند من یک کرمانی هستم که از یک پدر یزدی به دنیا آمدهام. در ایامی که ساواک در پی دعایی بود آنها به اشتباه دنبال یک سید شیراز میبودند زیرا لهجه شیرازی با کرمانی شباهت زیادی دارد و این پوشش مناسبی شد تا ایشان بتوانند از چنگ ساواک بگریزند. پیش از انقلاب دو روزنامه مشهور کیهان و اطلاعات وجود داشت که قشر روشنفکر کیهان را میپسندید و قشر درباری از اطلاعات استفاده میکرد. کیوسکهای فروش این دو روزنامه از هم جدا بودند. من مدیون روزنامه اطلاعات هستم زیرا در دهه پنجاه وقتی دانشجو بودم بهعنوان نمونهخوان ساعتی در روزنامه مشغول کار شدم و از همین محل کمکخرج زندگی را درمیآوردم. امروز بعد از آنهمه سال مشاهده میکنیم که سرنوشت این دو روزنامه به کجا رسید. کیهان در تقابل با جامعه روشنفکری قرارگرفته است. تا جایی که اطلاع دارم روزنامه کیهان برای ادامه کار نیازمند کمک است اما روزنامه اطلاعات تحت مدیریت آقای دعایی بهترین امکانات را برای این روزنامه فراهم کرد. او بیشترین خدمت را برای کارمندانش در روزنامه فراهم کرد. سید محمود دعایی روحانی تأثیرگذاردر جامعه بود. ایشان همان اندازه که دغدغه اسلام را داشت دغدغه ایران را هم داشت. دعایی تقابلی در ذهنش بین ایرانیت و اسلامیت نداشت. در تمام مدتی که او مسئولیت روزنامه اطلاعات را داشتند متعرض هیچکس نشدند از سوی دیگر یار و یاور درماندگان عرصه مطبوعات هم بود. بنده بهعنوان وکیل دو روزنامه معروف کشور شاهد و ناظر بودم که اگر دعایی نبود آن دو روزنامه معروف منتشر نمیشدند. دعایی آنقدر ضمیر پاکی داشتند که در نامهای سید محمد خاتمی را "کاکوی" خود معرفی کردند. در سال 88 بدون اینکه رسماً از فردی حمایت کنند امکانات خود را در خط میانی انتخابات گذاشت تا مردم بتوانند درست انتخاب کنند.
دعایی بهعنوان یک مسلمان معتقد مصداق عینی این شعر بود: چنان با نیک و بد خو کن که بعد از مردنت عوفی مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند. اکثر افرادی که نام و آوازهای داشتند مظلوم واقع شدند. از مرحوم عزتالله سحابی تا بزرگان دیگری که آقای دعایی در مراسم آنها شرکت میکرد و نماز میت میخواند. اگر دعایی نبود بسیاری از دگر اندیشان در واجب کفایی نماز میت میماندند. دعایی با شرکت در این مراسمها به میانهروی مشهور بودند. دعایی آنقدر صادقانه و درست زندگی کرد که کسی از او آزرده نشد اما همیشه کوشش کرد کسانی که به آنها ظلم شده برایشان پادرمیانی کند و واسطه خیر شود. جامعه روشنفکری تکیهگاه خود را از دست داد.