ايران و امريكا از «درخواست های حداكثری برجام » كوتاه بيايند
رور نو :آیا برجام به محاق رفته است؟ چرا بهرغم اینکه طرفین در مذاکرات به مواضع نزدیکی رسیده بودند یکباره فضا تغییر کرد و برجام مسکوت ماند؟ در چنین شرایطی آینده برجام چه خواهد شد؟آیا اصلاحات اقتصادی دولت با علم به نتیجه رسیدن برجام بوده و یا شکست آن؟ «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی این موضوع با دکتر صباح زنگنه تحلیلگر روابط بینالملل گفتوگو کرده است. زنگنه معتقد است:« تنها مسیری است که میتواند برجام را به نتیجه برساند این است که طرفین به راهحلهای میانه فکر کنند و درنهایت به راهحلهای موقت رضایت بدهند. تنها در چنین شرایطی است که هر دو طرف به خواستههای خود دست پیدا میکنند. از یکسو ایران با گشایشهایی در زمینه تحریمها و اقتصاد خود مواجه میشود و میتواند برخی از مشکلات خود را حل کند و از سوی دیگر آمریکا میتواند اعتبار از دسترفته خود درباره برجام را که با خروج ترامپ از برجام صورت گرفت را دوباره به دست بیاورد. من معتقدم این راهحل همچنان بهترین راه و حل و شاید تنها راهحل باشد که برجام را از محاق بیرون بیاورد». در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
چرا درحالي که برجــــام به لحظات حساس و تعيينکننده خود رسيده بود و اخبار منتشر شده در اين زمينه نشان ميداد که احتمال توافق وجود دارد يکباره ورق برگشت و مذاکرات تعطيل شد و در شرايط کنوني آينده برجام در هالهاي از ابهام قرار گرفته است؟
مذاکرات هستهاي در ماههاي گذشته با فراز و نشيبهاي زيادي همراه بود. طرفين نيز بر سر مسائلي مانند قرارگيري سپاه پاسداران در ليست گروههاي تروريستي با هم مشکل داشتند. در ابتدا نيز انعطافهايي از سوي طرفين وجود داشت اما پس از مدتي خواستههاي حداکثري جاي خواستههاي حداقلي را گرفت. شايد يکي از موضوعاتي که ميتواند محل مناقشه باشد ورژن هاي جديدي بود که طرفين از برجام ارائه ميکردند و تلاش ميکردند اين ورژن ها را ارائه بدهند. در يمن آتشبسي برقرار شد که بخشي از فشاري که به عربستان سعودي وارد ميشد را کاهش داد. به همين دليل نيز در شرايط کنوني عربستان احساس آرامش بيشتري ميکند. تا قبل از اين اتفاق عربستان روي مواضع گذشته خود ايستادگي ميکرد و به همين دليل با چالشهاي مهمي درباره اين اتفاق مواجه شده بود. از سوي ديگر اسرائيل نيز که با برخي کشورهاي عربي ارتباط برقرار کرده و با آنها درباره ايران در يک مسير قرار گرفتهاند به سمت تمرکز روي آمريکا براي فشار به ايران سوق پيداکرده است. در درون آمريکا نيز شاهد آن بوديم که جريان راديکال حزب جمهوريخواه و نئوکان ها با توافق برجام مخالف بودند و به دولت بايدن فشار ميآوردند که به ايران امتياز ندهد. تحليل آنها اين است که در انتخابات آينده کنگره آمريکا در عمل دموکراتها نتوانند به موفقيت دست پيدا کنند و جمهوري خواهان بتوانند اکثريت کرسيهاي کنگره را به دست بياورند.در چنين شرايطي زمينه براي تداوم رياست جمهوري بايدن يا حمايت کنگره از دولت به حداقل ممکن خواهد رسيد.اين شرايط باعث شد که آمريکا نسبت به برجام رويکردي ديگري در پيش بگيرد و درحاليکه احتمال توافق وجود داشت.از سوي ديگر تحولاتي که در عراق، لبنان و سوريه وجود دارد نيز زمينهها را براي اعمال فشار اسرائيل به آمريکا عليه ايران بيشتر کرده است.
يعني مشکلات بيروني باعث شد که برجام به نتيجه نرسد؟چالشهاي دروني در مذاکرات و درخواستهايي که ايران و آمريکا داشتند به چه ميزان در بينتيجه بودن برجام تاکنون نقش داشته است؟
تأخير و تأملهايي که روي اين موضوع شد برجام را در وضعيت شکنندهاي قرار داده است و مشخص نيست در آينده در چه مسيري حرکت خواهد کرد. نکته ديگر جنگ اوکراين و حمله نظامي روسيه به اوکراين است که فضاي بينالمللي را بيشتر تحت تأثير قرار داده است. امروز بهواسطه اين اتفاق موضوع اول فضاي بينالمللي جنگ اوکراين به شمار ميرود و نگاه افکار عمومي جهان به سمت اين است که درنهايت چه اتفاقي در اوکراين رخ خواهد داد و سرنوشت اين جنگ و تحريمهايي که عليه روسيه بهواسطه اين جنگ صورت گرفته درنهايت چه سرانجامي پيدا خواهد کرد. شايد تا قبل از جنگ اوکراين موضوع تحريمهاي ايران و مذاکرات هستهاي پيرامون برجام يکي از مهمترين موضوعات فضاي بينالمللي بود اما پس از حمله نظامي روسيه به اوکراين موضوع مذاکرات هستهاي بين ايران و کشورهاي غربي تحت تأثير جنگ اوکراين قرار گرفته و به موضوعي با درجه اهميت کمتري تبديل شده است. تحرکاتي که در عرصه جهاني مشاهده ميشود نشاندهنده نوعي قطببندي جديد از فضاي بينالمللي است. بهصورت طبيعي در اين قطببندي هر طرف تلاش ميکند قدرت بيشتري را به دست بياورد تا بتواند در معادلات بينالمللي آينده نقش تعيينکنندهتري داشته باشد.
با توجـــه به شرايط موجود و قطببنديهايي که در آينده در فضاي بينالمللي شکل خواهد گرفت آينده برجام چه خواهد شد؟آيا برجام همچنان در کما خواهد بود يا اينکه عوامل بيروني يا دروني ميتوانند در اين وضعيت تغيير ايجاد کنند و مسير برجام را تغيير بدهند؟
من در اين زمينه سه احتمال را بيشتر ميدانم و معتقدم مسير برجام در آينده از يکي از اين سه مسير خواهد گذشت. نخست اينکه نوعي دخالت و تعقل از سوي کشورهاي اروپايي ممکن است صورت بگيرد که گشايشهايي را در مسير برجام ايجاد خواهد کرد. من اين احتمال را ضعيف ميدانم و معتقـــدم چنين اتفاقي حداقل در کوتاهمدت رخ نخواهد داد. احتمال دوم اينکه آمريکا همچنان بر مواضع خود تأکيد داشته باشد و روي آنها پافشاري کند و باعث انشقاق در بين کشورهاي1+5 شود و خود را مشغول مسائل فرا آتلانتيکي کند. در چنين شرايطي نيز برجام به محاق خواهد رفت و شرايط براي رسيدن به توافق سخت خواهد بود. بههرحال براي رسيدن به نتيجه بايد طرفين از مواضع حداکثري خود کوتاه بيايند و به يک جمعبندي مشترک دست پيدا کنند. اينکه آمريکا همچنان روي مواضع خود پافشاري ميکند باعث ميشود که ايران نيز به سمت مواضع حداکثري برود و درنتيجه شرايط براي به نتيجه رسيدن برجام سختتر از گذشته ميشود. انعطاف هرکدام از طرفين باعث انعطاف طرف مقابل ميشود و در مقابل پافشاري روي مواضع حداکثري باعث ميشود که طرف مقابل نيز در همين مسير حرکت کند. احتمال سوم که تنها مسيري است که ميتواند برجام را به نتيجه برساند اين است که ايران و آمريکا به راهحلهاي ميانه فکر کنند و درنهايت به راهحلهاي موقت رضايت بدهند.تنها در چنين شرايطي است که هر دو طرف به خواستههاي خود دست پيدا ميکنند. از يکسو ايران با گشايشهايي در زمينه تحريمها و اقتصاد خود مواجه ميشود و ميتواند برخي از مشکلات خود را حل کند و از سوي ديگر آمريکا ميتواند اعتبار ازدسترفته خود درباره برجام را که با خروج ترامپ از برجام صورت گرفت را دوباره به دست بياورد. من معتقدم راهحل سوم همچنان بهترين راه و حل و شايد تنها راهحل باشد که برجام را از محاق بيرون بياورد
در هفتههاي اخير اتفاقاتي رخ داد که گمانهزنيهاي بيشتري را درباره برجام به وجود آورد. سفر انريکه مورا و امير قطر به ايران و همچنين سفر ابراهيم رئيسي به عمان ازجمله اين اتفاقات بود که بهزعم کارشناسان در سرنوشت برجام تأثير خواهد داشت. در اين زمينه سفر آقاي رئيسي به عمان به دليل ميانجيگري گذشته اين کشور بين ايران و آمريکا از اهميت بيشتري برخوردار بود. تحليل شما از اين اتفاقات چيست؟آيا سفر رئيس جمهوري به عمان ميتواند زمينههاي رسيدن به توافق را فراهم کند؟
سفر آقاي رئيسي به عمان يک سفر دوجانبه بود. روابط ايران و عمان در منطقه از اهميت زيادي برخوردار است و اين موضوع نيز به دليل اين است که هر دو کشور به تنگه هرمز اشراف دارند. روابط تاريخي،دوستانه و عميقي که بين دو کشور وجود دارد از اين ظرفيت برخوردار است که به موضوعات ديگر نيز منتقل شود و از اين ظرفيت استفاده شود. عمان داراي قدرت مانور و تحرکات ديپلماتيک براي باز کردن گرههاي منطقهاي است و در اين زمينه داراي سابقه طولاني است. عمان با عقلانيت و دقت اين نوع فعاليتها را دنبال ميکند.اين اتفاقات در حالي رخ ميدهد که دولت عمان اين اقدامات خود را بهصورت علني اعلام نميکند، بلکه کشورهايي که از اين تحرکات نتيجه ميگيرند معمولاً اين نتايج را اعلام ميکنند.به همين دليل بايد منتظر ماند و مشاهده کرد که آيا عمان ميتواند در اين زمينه ابتکار عمل داشته باشد و يک برنامه و ابتکار جديدي را به ايران و آمريکا ارائه کند يا خير.البته اين وضعيت درباره قطر نيز وجود دارد و اين کشور بهرغم ارتباطات دوجانبهاي که با ايران دارد تلاشهاي را براي کاهش تنش بين ايران و آمريکا دنبال ميکند.بايد منتظر ماند که آيا دو کشور عمان و قطر در منطقه خاورميانه که مستعد هرگونه تغيير و تحول است ميتوانند تنشهاي بين ايران و آمريکا را کاهش بدهند و يا اينکه در آينده برجام به مسيرهاي ديگري وارد خواهد شد.اين احتمال نيز وجود دارد که تلاشهايي که صورت ميگيرد بهصورت مشترک و يا انفرادي باشد. به همين دليل بايد منتظر ماند و تحولات آينده را در نظر گرفت.
دولت سيزدهم دست به اصلاحات اقتصادي زده است.آيا اين اصلاحات با علم به نتيجه رسيدن برجام آغاز شده است يا شکست برجام؟
اصلاحات اقتصادي از سوي دولت بايد در شرايطي انجام شود که معادلات منطقهاي و بينالمللي به سود ايران باشد و اقتصاد ايران در حالت ثبات قرار داشته باشد. بخشي از مشکلات اقتصادي در ايران تاريخي است و بهصورت طبيعي ايران تلاش ميکند از اين مشکلات عبور کند. دولت نيز در همين راستا تلاش ميکند. از سوي ديگر دولت ميتوانست در يک شرايط مساعدتري اين اصلاحات اقتصادي را انجام بدهد.به همين دليل نيز تحولات مثبت و يا منفي پيرامون برجام ميتواند تأثيرات خود را در بر اقتصاد و اصلاحات اقتصادي در ايران برجاي بگذارد. نکته مهمي که در اين زمينه وجود دارد اين است که آثار مثبت و منفي برجام در شرايط کنوني ميتواند شديد باشد. اين سخن به معناي اين است که اگر آثار برجام مثبت باشد اين آثار مثبت شدت دارد و اگر منفي باشد نيز همين وضعيت وجود خواهد داشت. درنتيجه دولت بايد به يک نقطه مناسب بين شرايط داخلي و خارجي دست پيدا کند.