سينماگران از هما روستا مي‌گويند | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۴:۴۳
بازيگر برجسته سينما و تئاتر كشورمان كه بيشتر روي صحنه امكان نمايش توانايي‌هايش را يافت تا بر پرده نقره‌اي يكي از چهره‌هايي است كه بزرگداشتش در جشنواره امسال برگزار شد. براي آنها كه اهل تئاتر نيستند و اجراهاي صحنه‌اي هما روستا را به خاطر نمي‌آورند، اشاره به «از كرخه تا راين» و «مسافران» كافي است تا هنر بازيگري اين هنرمند گزيده كار و موقر را به ذهن بياورند. همسر استاد حميد سمندريان كه همچنان غم فقدان اسطوره تئاتر ايران را بر دل دارد، روز جمعه مورد تجليل اهالي سينما قرار گرفت. به بهانه بزرگداشت هما روستا در جشنواره فجر با تعدادي از اهالي سينما گفت‌و‌گو كرده‌ايم.

اصغر هاشمی: برای پیشنهاد دادن «دو همسفر» به هما روستا، جسارت به خرج دادم
به گزارش بانی فیلم اصغر هاشمی فیلم «دو همسفر» خود را یک پروژه پردردسر به حساب آورد که پیشنهاد دادن بازیگری آن به هما روستا یک جسارت خاص را می طلبید.
هاشمی درباره بازیگری هما روستا در فیلم خود به توضیح داد : من «دو همسفر» را سال 70 ساختم. همان زمانی که فیلمنامه را می نوشتم، هما روستا توی ذهنم آمد. البته قبل از ایشان با بازیگر دیگری صحبت کرده بودیم. جفت شان خوب بودند، اما خانم روستا به خاطر نوع چهره و فرهنگی که با آن بزرگ شده بودند، بیشتر در قالب نقش یک خانم دکتر قرار می گرفتند. کاراکتر مقابل ایشان یک مرد لمپن بود و من فکر کردم این ترکیب یک کنتراست خوبی ایجاد می کند. خانم روستا هم فیلمنامه ما را خواند و برای همکاری حاضر شد. البته آن موقع همه اینطور تصور داشتند که «دو همسفر» فیلم پر دردسری خواهد شد. آن موقع ما جسارت زیادی داشتیم و حاضر بودیم این کار را انجام دهیم.
وی افزود: ایشان همیشه روی اینکه نقش های دیگر فیلم را چه کسی بازی کند، حساسیت داشت و در این فیلم تنها جمشید اسماعیل خانی بود که روی به روی ایشان قرار می گرفت و این دو شخصیت کاراکترهای اصلی فیلم را تشکیل می دادند که محوریت قصه با آنان بود. خانم روستا آن زمان پیش از اینکه در فیلم ما بازی کند، با چند کارگردان دیگر هم کار کرده بود. سلیقه آنان را در مورد بازیگردانی چندان نپسندیده بود و به همین دلیل آن اوایل نسبت به من هم چنین موضعی داشت. من برای ایشان توضیح می دادم که ذهنیتی که من از نقش در ذهن دارم ، فلان حرکت را می طلبد و ... .شما چرا آن ری اکشن هایی را که من می خواهم نشان نمی دهی و خلاصه اینطور حرف ها ! در ظاهر قبول می کرد، اما سکانس به چندین برداشت می رسید و آن چیزی که می خواستم، محقق نمی شد. دست آخر به ایشان گفتم که کلیت بازی شما را برای این نقش نمی پسندم. ایشان هم حرفش را رک و مستقیم به زبان آورد و گفت راستش را بخواهی من نگرانی دارم از اینکه هر آن چیزی که شما می گویی، عملی کنم. می ترسم و ... . من جواب دادم بهتر بود آن زمان که می خواستیم قرارداد ببندیم این سنگ ها را وا بکنیم. می شد همان زمان در مورد من و کارهای قبلی ام تحقیق کنید. آمدیم با همسر خدابیامرزش آقای سمندریان هم صحبت کردیم. ایشان سر صحنه آمد و چند و چون ماجرا را جویا شد و خواست بداند این وسط کارگردان با بازیگر مشکل دارد یا برعکس؟ ایشان هنوز فیلمنامه را هم نخوانده بود. من برای ایشان توضیح دادم و گفتم از دیدگاه من این شخصیت فلان جا بزرگ شده و فلان فرهنگ را دارد و حالا فلان جایگاه را در جامعه دارد و خلاصه مختصات ریز و درشت نقش را گفتم و تاکید کردم که چه اکت هایی را از این شخصیت انتظار دارم.
هاشمی بیان داشت: خانم روستا خارج از ایران بزرگ شده و من نمی خواستم این کاراکتر رفتار اروپایی مآب داشته باشد. اینجا بود که هر دو اصل مطلب حرف مرا گرفتند و گفتند فردا همان چیزی که می خواهی محقق می شود. بعد از این اتفاق بود که یک رابطه خیلی خوبی شکل گرفت و خانم روستا خودش را از نظر حسی و بازیگری در اختیار سلائق کارگردانی من گذاشت. به نظرم نتیجه خوبی هم حاصل شد. من دو بازیگر در این فیلم داشتم که هر دو توانمند بودند و توانستند جایگاه حقیقی خودشان را در فیلم بروز دهند. هم جمشید اسماعیل خانی که او را از قبل می شناختم و با وی کار کرده بودم و هم خانم روستا همان طوری بازی کردند که باید می کردند. یادش به خیر ، در آن فیلم بود که امین حیایی و رضا شفیعی جم نیز به سینما معرفی شدند. امین در نقش پسر خانم روستا ظاهر شد و رضا در نقش پسر اسماعیل خانی.
این کارگردان تاکید کرد: من باز هم دوست داشتم با خانم روستا کار کنم، اما این فیلمنامه است که بازیگرها را صدا می زند. مثلا برای فیلم «نگین» کسی به جز گلچهره سجادیه در ذهن من جا نمی گرفت. همیشه نقش ها هستند که از بازیگر دعوت می کنند. در چند سال اخیر سینما و تلویزیون ما آشفته است و مبنای آن را اقتصاد تشکیل داده است. سوای کسانی که این توانایی را دارند که از حامی مالی بهره مند باشند، اهالی سینمای بدنه به سختی روزگار می گذرانند. سینما بی رحم شده و سعی می کند از افرادی استفاده کند که تند و تیزتر باشند. مثلا برای ایفای نقش یک پیرمرد از کسی استفاده می کنند که 10 سال جوان تر است و با گریم پیرش می کنند. همه ما در یک دوره گذار خیلی بدی قرار داریم. مثلا من سال هاست فیلم نساخته ام.  ذهن و روحیه من نمی طلبد که هر کاری را انجام دهم و اصلا نمی خواهم خواسته های غلط گیشه را اجابت کنم. امیدوارم خانم روستا همیشه سالم باشد و خداوند به ایشان صبر بدهد برای تحمل دوری همسرش.

مجید جوانمرد: هما روستا، اولین گزینه من برای یک نقش خاص بود
مجید جوانمرد هما روستا را برای ایفای کاراکتر «گلین» در فیلم «تیغ آفتاب»، به سبب ویژگی های ظاهری و خلقی که داشت،  به عنوان مناسب ترین گزینه آن زمان برای ایفای یک نقش دشوار بومی معرفی کرد.
جوانمرد به «بانی فیلم» گفت: فیلم «تیغ آفتاب» از تولیدات سال 68 است. یک فیلم کاملا حادثه ای با مضمون فئودالیسم. یادم است برای نقش گلین که زنی ایلیاتی و وحشی از اقوام کرد بود به دنبال یک بازیگر خاص بودم. کسی که کاملا غیرعادی باشد. زنی با هیبت درشت ایلیاتی و مصمم و با صلابت. پیشنهاد من همان اول خانم هما روستا بود. ایشان چندان در این فضاها نبود که به فیلم های حادثه ای علاقه داشته باشد. بیشتر علائق تئاتری داشت و مثلا بیشتر به کارهای استانیسلاوسکی علاقه داشت. به همین دلیل پیشنهادی که من به ایشان دادم اول باعث تعجب خودشان شد. اولین کاری که باید می کردم، راضی کردن تهیه کننده بود. پس از آن ، به منزل خانم روستا رفتیم. فیلمنامه و فیلم هایی را که قبلا ساخته بودم به ایشان نشان دادم . متن را هم که خواندند، دیدم بر خلاف آنچه تصور می کردم، خوش شان آمده. می گفت تجربه تازه ای  در کارنامه هنری اش به حساب می آید.
وی افزود: ما مقداری درباره آن کاراکتر کرد ایلیاتی صحبت کردیم، به توافق رسیدیم و قرارداد بستیم. ایشان به بازیگرهای مقابلش هم اهمیت می داد. گفتیم که داریوش ارجمند از همبازی های او در این فیلم است. همچنین جهانگیر فروهر، شهلا ریاحی و ... .قبول کردند و رفتیم سر صحنه. لوکیشن مان اطراف اصفهان بود. ایشان اوایل کمی با سیستم کاری ما ناهماهنگ بود. مثلا ایشان باید قبل از شروع کار، بسیار فکر می کرد و حس می گرفت و حتی روی میزانسن و دیالوگ و ... هم دقیق می شد. همه حرکات شان با تأنی همراه بود، اما کم کم با سیستم کاری ما آشنا شد و خودش را با سیستم تند و تیز کاری ما مطابقت داد. حالا هم از بازی اش خیلی راضی هستم و فکر می کنم یکی از نقش های با اهمیتی بود که یک زن با صلابت روستایی می توانست در قالب آن نشان داده شود. آن موقع فیلم سر صحنه صدابرداری نمی شد. ایشان خودش صدای خوبی دارد، اما باید لهجه می داشت و به همین دلیل کسی روی چهره ایشان صحبت کرد که کاملا منطبق شد.
وی در پاسخ به این سوال که چرا همکاری با روستا ادامه دارد نشد، گفت: شخصیت کلی ایشان با ژانر کاری من جور در نمی آمد. شاید هم ایشان علاقه مند بود که باز هم با هم همکاری کنیم، اما آن شخصیتی که با ایشان جور در بیاید، دیگر در فیلم های من تکرار نشد. مسئله سن و سال نیز  به این موضوع دامن می زند که بازیگران قدیمی ما کمتر در سینما حضور داشته باشند. خیلی خوشحال می شوم اگر هنرمندان بزرگ قدیمی دوباره فرصت کار کردن داشته باشند، اما این اتفاق کمتر رخ می دهد. یعنی بنا به خلقیاتی که خانم روستا دارد، کمتر دیده شدن بیشتر دغدغه ایشان است. البته در انتخاب نقش سختگیر هم هست.

مجيد قاري‌زاده: هما روستا يك تئاتري بود كه سينما را خوب مي‌شناخت
مجيد قاري‌زاده تأكيد كرد سال‌ها كار هما روستا در تئاتر، سبب نشده بود كه او قواعد سينما را فراموش كند.
قاري زاده به «باني فيلم» گفت: خانم روستا را از ديدن چند كار صحنه و بازي در نمايشنامه‌اي از زنده‌ياد حميد سمندريان به ياد دارم. گويش خوب و صداي دلنشين او را حتي با كمي لهجه مي‌پسنديدم. خانم روستا سال‌ها بود كه در سينما فعاليت مي‌كرد، اما در انتخاب‌ها هميشه وسواس به خرج مي‌داد. شايد اين حساسيت به سبب سال‌ها كار در تئاتر ايجاد شده بود. در سال 1375 فيلمنامه «زن امروز» و ساخت آن را پي گرفتم. قضاوت در مورد اين كار بر عهده رسانه‌ها و مردم است. من به سهم خودم همچنان از كليت اين فيلم و بازي خانم روستا راضي هستم.
وي درباره اين فيلم خود و بازي هما روستا در آن افزود: در «زن امروز» شخصيت اصلي قصه يك مادر بود و 3 دخترش. داستان از اين قرار بود كه شوهر به يك اختلاس مرتكب مي‌شود و به زندان مي‌افتد. حال زن بايد هم زندگي خودش و 3 دخترش را مديريت مي‌كرد و هم اين شوك روحي را پشت سر مي‌گذاشت كه شوهرش چرا چنين خطايي كرده است؟ خدا را شكر خانم روستا اين فضا را دوست داشت و ما هم پاييز سال 75 كار را شروع كرديم. صدابرداري سر صحنه انجام گرفت و محل فيلمبرداري نيز در تهران و شهر بم بود. تيتراژ فيلم ارگ بم قديم را به تصوير كشيده كه امروز ديگر نابود شده و ما خوشحاليم كه در فيلم‌مان آن صحنه‌ها را به يادگار داريم. آغاز و پايان فيلم در بم اتفاق افتاده است.
قاري‌زاده همچنين گفت: من شخصا به روخواني متن در سينما اعتقاد ندارم و فكر مي‌كنم نبايد ويژگي‌هاي تئاتري را به سينما و فيلم وارد كرد. ما بعد از هر تمرين با يكديگر صحبت مي‌كرديم. اگر نياز به گفتن نكاتي بود، عنوان مي‌شد. خانم ژاله علو نقش مادر را ايفا مي‌كرد و خلاصه همه چيز دست به دست هم داده بود كه يك شرايط خوب براي ساخت فيلم مهيا شود. خانم روستا مي‌دانست كه در سينما راكورد صحنه بر عهده كارگردان است و شما امروز يك فضا را تصوير مي‌كنيد و فردا يك فضاي ديگر را. تفاوت‌ها با عرصه تئاتر بسيار است و اين چيزي بود كه خانم روستا به عنوان يك بازيگر تئاتر، به خوبي آن را مي‌دانست و پذيرفته بود. در آن دوران همه رضايت خاطر داشتيم و اميدوارم نسل جديد هم با تماشاي اين فيلم از آن خوش‌شان بيايد.


برچسب ها: سینماگران ، هما ، روستا
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز