سفر رئيس جمهور به عمان؛ فرصت احيای برجام
روزنو :مذاکرات احیای برجام که تا پیش از این در ماهها و هفتههای گذشته در هتل کوبورگ وین به صورت حساس و فشرده پیگیری میشد و تقریبا همه طرفین مذاکره ابراز امیدواری میکردند که به زودی با حل اختلافات طرفین در برخی جزئیات به توافق خواهند رسید و رسما این توافق را اعلام خواهند کرد، رسما حدود دو ماه میشود که به حالت تعلیق درآمده و آینده مذاکرات و اینکه اساسا در نهایت طرفین به توافقی دست خواهند یافت یا خیر را در هالهای از ابهام فرو برده است. این در حالی است که طرفین مذاکره هر کدام از جانب خود نسبت به مذاکرات وین و تعلیق مذاکرات نظرات خاص خود را دارند و حتی هم اکنون نیز که همچنان مذاکرات در حالت تعلیق به سر میبرد طرفین هنوز هم نسبت به احیای برجام و رسیدن به توافق امیدوارند. چنانکه اخیرا جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز از صحبت خود با وزیر امور خارجه کشورمان گفته که تنفس مذاکراتی نباید زیاد به طول انجامد و هرچه سریعتر باید شاهد از سرگیری مذاکرات وین باشیم. با این حال موضعگیریهای آمریکاییها باعث شده تا بسیاری از تحلیلگران بر این باور باشند که امید چندانی به احیای برجام وجود ندارد. به هر حال آنچه مسلم است توافق زمانی شکل خواهد گرفت که طرفین به فهم مشترکی از توافق جمعی برسند و خواستههای همه طرفین احصاء شده باشد. با این تفاسیر باید دید مذاکرات چه زمانی از سرگرفته خواهد شد و چه زمانی دود سفید توافق از مذاکرات بلند میشود. در این راستا برای بررسی تحولات پیرامون برجام، تحرکات اروپاییها و رایزنیها برای احیای برجام با سیدجلال ساداتیان، سفیر سابق کشورمان در انگلیس و تحلیلگر مسائل بینالملل به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
تحولات اخير پيرامون احياي برجام را چگونه ارزيابي ميکنيد؟
مساله احياي برجام پيچيده است به اين مفهوم که آمريکاييها در حقيقت با مصوبه کنگره که توانستهاند 16 راي از دموکراتها را نيز جذب کنند مساله خط قرمز ايران را مورد سوال قرار دادهاند. ايران مساله خروج سپاه پاسداران از ليست تحريمها را به عنوان خط قرمز خود اعلام کرد. و آنها نيز از اين مساله سوءاستفاده کرده و مصوبهاي را گذراندند و با 26 راي آن را تصويب کردند. اکنون اين مساله رسانهاي شده است. به همين دليل و شايد به دلايل ديگري آقاي انريکه مورا به تهران آمد تا از طريق اتحاديه اروپايي بتواند ميانجيگري کند و مساله را پيش ببرد. از سوي ديگر سفر امير قطر به تهران و ديدارش با مقامات کشورمان نيز در همين راستا بوده است. سفر پيش روي آقاي رئيسي؛ رئيسجمهور کشورمان به عمان را نيز ميتوان در همين خصوص ارزيابي کرد. اين احتمال وجود دارد که در عمان کساني شرايطي را فراهم کنند که مذاکراتي صورت بگيرد و هيچ بعيد هم نيست که ايشان در آنجا ملاقاتهايي انجام بدهد که به بحث از سرگيري مذاکرات و احياي برجام کمک کند. البته اينها همه حدس و گمانهزنيهايي است که صورت ميگيرد و اطلاعرساني دقيقي از ماجرا نداريم که چه اتفاقي ميافتد ولي فعلا اين تفاوت را احساس ميکنيم. در نقطه مقابل نيز اسرائيل با صهيونيستهايي که در آمريکا هستند به شدت تلاش ميکند که اين توافق صورت نگيرد. حال اينکه طرفين چه دارند که به يکديگر عرضه کنند يا حتي در ديدار امير قطر با مقامات کشورمان چه اتفاقاتي رخ داده و طرفين چه مسائلي را با هم تبادل کردند بر ما دانسته نيست. فقط تنها واکنشي که از اين مطلب داشتيم اظهارات وزير خارجه قطر بوده که البته با واکنش کشورمان مواجه شد ولي در هر صورت واکنشي است که از سوي قطريها داده شده و بازتابهاي خود را داشته است، اما باز هم ميگويم که واقعيت ماجرا را نميدانيم.
تحرکات اخير اروپاييها در خصوص احياي برجام و تلاشهاي آنها براي نزديک کردن مواضع طرفين را چگونه ميبينيد؟
آمريکاييها شايد بدشان نيايد و حداقل آقاي بايدن و تيمش دوست داشته باشند که به يکسري توافقاتي برسند اما واقعيت اين است که لابي صهيونيستي و خود اسرائيل بسيار فعالند که نگذارند اتفاقي بيفتد. مسالهاي که ميتواند به عنوان شاهد مثال آورد اينکه وقتي آقاي انريکه مورا از ايران باز ميگردد وي را در فرودگاه فرانکفورت توقيف ميکنند و از اسنادش فيلمبرداري و نمونه برداري کردند که بدانند وي در تهران به چه توافقاتي دست يافته که بتوانند آن را خنثي کنند. خنثي کردن توافق هم از اين طريق هست که آنها از طريق مجلس سنا وارد شدند و مصوبه سنا را به تصويب رساندند. البته تحرکاتي که مدنظر شماست از چند طريق پيش رفته و يا در تلاش هستند که اين کار را پيش ببرند. اما در نقطه مقابل هم ميبينيم که ترفندهايي به کار برده شده و تقابلهايي صورت ميگيرد. لذا اسرائيل کاملا فعال است و علني و آشکار اين را انجام ميدهد. مانور مشترکي براي ضربه زدن به تاسيسات هستهاي ايران را انجام دادند که بارها آن را مطرح کردند. لذا تقابل کاملا واضح و آشکاري است که عليه ايران انجام ميدهند تا نگذارند برجام به نتيجه برسد. ولي اروپاييها به جهت حمله روسيه به اوکراين و تبعات آن بر اروپا تمايل دارند که بتوانند از اين تحريم روسيه استفاده کنند و ايران بخشي از نيازمنديهاي آنها را تامين کند. طبيعتا آنها هم به خاطر برجام و هم به خاطر مسائلي همچون انرژي علاقهمندند که مسائل حل شود و آنها بتوانند تعاملات خاص خود را با ايران داشته باشند. هرچند که از گذشته هم تلاشهايي داشتهاند و بدشان نميآيد که ارتباطاتي با ايران برقرار کنند.
ايران به دنبال احياي برجام 2015 است که صرفا در خصوص پرونده هستهاي بود؛ اما آمريکاييها ديگر آن برجام را نميخواهند و توافق جديدي را که مسائل ديگري نيز در آن دخيل باشد را مطرح ميکنند؛ اين تناقض و تضاد رويکردي ميان طرفين را چگونه تحليل ميکنيد؟
آمريکاييها قبلا هم مطرح کرده بودند که ما فراتر از آنچه که اتفاق افتاده بود ميخواهيم در مورد نفوذ ايران در منطقه و قدرت دفاعي ايران هم صحبت کنيم که ايران اينها را نپذيرفت و در جلسه 8 آذر سال گذشته که ايران اعلام آمادگي کرد و به مذاکرات وارد شد آنجا شاهد اين قضيه بوديم که ايران چيزي را روي ميز گذاشت که کاملا با اين خواسته آمريکاييها فرق ميکرد. به هر صورت آنها هم نپذيرفتند و کار طولاني شد. اگر امروز نيز شرايط به اينجا رسيده و هنوز مشکلاتي در ميان است به همين دليل است که آنها چيزهايي را ميخواهند و ما هم چيزهاي ديگري را ميخواهيم و همين مساله باعث ايجاد تضاد ميان طرفين شده است. اينکه آقاي انريکه مورا يا امير قطر ميآيند و براي ميانجيگري تلاش ميکنند يا حتي عمان تلاشهايي در اين زمينه انجام ميدهد همه را بايد در راستاي نزديک کردن مواضع و تضاد خواستهها تلقي کنيم.
مسلما همه طرفين نيازمند احياي برجام و استفاده از دستاوردهاي آن هستند؛ از ديدگاه شما در شرايط فعلي با توجه به مواضع فعلي طرفين ميتوان به توافق مجدد اميدوار بود؟
اميدوارم اين اتفاق بيفتد اما دورنماي کار چندان روشن نيست و معلوم نيست که طرفين تا چه حدي بتوانند با يکديگر توافق کنند و به يک نقطه تفاهمي برسند. هر چند که اگر شرايط به گونه ديگري رقم بخورد و شاهد شکست مذاکرات باشيم بايد منتظر رويکرد ديگري از سوي همه طرفها به خصوص ايران باشيم. هر چند که ايران متمايل به چين و روسيه است اما به نظرم اگر ايران ميتوانست توازني ميان ارتباطات طرفيني خود برقرار کند شايد شرايط بهتري ايجاد ميشد ولي الان به نظر ميآيد با توجه به وضعيتي که چين و روسيه دارند و خود روسيه هم مشکلات خاص خود را دارد و فشارهاي اقتصادي هم به برخي طرفهاي مقابل وارد ميکند اين مجموعه تضاد منافع ابهاماتي را ايجاد کرده که نميدانيم در آخر چه خواهد شد. ولي با فرض اينکه طرفين نرمش خاصي را در دستور کار خود نداشته باشند اميدي به احياي برجام ديده نميشود و بيشتر بايد شاهد تضادها و درگيريهاي طرفين باشيم.
با وجود اينکه از تحولات اوکراين چند ماه ميگذرد و اين بحران به ميانههاي خود رسيده؛ آيا اساسا اين بحران هنوز هم بر رويکرد و نگرش طرفين برجام در راستاي احياي برجام تاثيرگذار است و طرفين هنوز مساله اوکراين را ارجح به برجام ميدانند؟
برجام اهميت خاص خود را دارد و همانطور که گفتم به لحاظ اينکه ايران بتواند نقش موثري در تامين انرژي اروپا داشته باشد از اين جهت اهميت ايران به قوت خود باقي است. منتها بايد ديد که حل موضوع چگونه امکانپذير است و طرفين از چه بخشي از خواستهها بايستي عدول کنند تا بشود اين کار را به سامان رساند. اينها سوالات اساسي بر روي صحنه است. اينکه مذاکره کنندگان و تلاشگران که تلاش ميکنند طرفين را به هم نزديک کنند به چه نقطه اشتراکي برسند. اين مساله واقعا بر ما دانسته نيست. يعني شايد براي خود هيأت مذاکره کننده هم آشکار نباشد که چگونه ميتوانند به يک نتيجه مطلوب برسند. اگر حرف و برنامه مشخصي داشتند شايد اعلام آن ميتوانست مقداري موثرتر باشد ولي فيالواقع تا اينجاي کار هيچ طرح مشخصي بيان نشده و نميدانيم که چه ميخواهند. لذا آينده مذاکرات مبهم و مشخص نيست که اساسا چه زماني طرفين به توافق بر سر احياي برجام خواهند رسيد.
وضعيت اتخاذ ديپلماسي رسانهاي و عمومي در دولت قبل را در مقايسه با شرايط کنوني چطور ميبينيد؟
در دولت قبل جواد ظريف در مقام وزير خارجه ايران بسيار گفتوگو ميکرد و توضيح ميداد. حتي وي بنا بر مخالفتهايي که مجلس بعضا با او داشت در اين نهاد حاضر ميشد و توضيحات مبسوطي را به نمايندگان در مورد روند مذاکرات ميداد و اساسا خودِ ايشان هم در مورد پيوست رسانهاي مذاکرات تا جاي ممکن فعال بوده و توئيتزنيهاي مداومي را در اين رابطه از خود داشت. اين در حالي است که در شرايط کنوني به صورت محدود مصاحبههايي نيز صورت ميگيرد که مثلا وزير خارجه و يا سخنگوي اين نهاد بر اساس گزارشات دريافتي خود موضع گيريهايي انجام ميدهند. البته که اينها هم خوب هستند با اين حال اينکه طرفهاي مقابل، مدام با رسانههاي بينالمللي گفتوگو و مصاحبههاي خود را دارند، اما در طرف ما اين تحرک به صورت فعال ديده نميشود، اين مساله خود پرسشهايي را ايجاد کرده است. بسياري اکنون ميپرسند که چرا اطلاعرسانيِ مطلوبي از سوي تيم مذاکراتي و دستگاه ديپلماسي ما انجام نميشود؟ حتي اگر هم ملاحظاتي نيز وجود دارد که مثلا اسرائيل نبايد از موضوعي باخبر شود، بايد پرسيد که اساسا چه تضميني وجود دارد که ديگر هياتهاي مذاکره کننده در چارچوب مذاکرات وين، اسرائيل را مطلع نکنند؟ اينها ابهاماتي هستند که اکنون وجود دارند و اساسا به نظر من اغلب مسائلي که اکنون پيرامون مذاکرات اتمي وين و مسائل مطرح در قالب آن مطرح ميشوند، عمدتا مبتني بر حدس و گمانهزني هستند. در اين نقطه بايد از هيات مذاکراتي کشورمان پرسيد که آيا کليتِ مذاکرات ايران با طرفهاي برجامي ذيلِ مسائل محرمانه قرار دارد و نميتوان در مورد آنها اطلاعرساني عمومي کرد؟ حتي اگر بخشي از روند مذاکرات نيز اينگونه باشد، همانطور که پيشتر نيز گفتم ميتوان در اين رابطه به مردم توضيح داد و شفاف سازي کرد. در اين رابطه مسئولان فعلي ما نظير علي باقري کني به عنوان مذاکره کننده ارشد اتمي ايران و يا شخص وزير خارجه و رئيس سازمان انرژي اتمي، تا چه اندازه مصاحبه داشتهاند و در مورد روند مذاکرات توضيح داده و شفاف سازي کردهاند؟ اين مساله تا حدي حتي تاثيرات رواني خود را بر بازارهاي مالي ما نيز نشان داده است چنانچه شاهديم که اکنون بازارهاي خودرو، مسکن، طلا، ارز و غيره، همه و همه به نوعي تحت تاثير اين شرايط قرار دارند.