روزنو : مریم شکری -
یکی از ویژگیهای ایام الله، یادآوری خوبیهاست و بزرگداشت آن نیز، بزرگداشت نیکیهاست.
از این منظر، قطعا دهه فجر، ایام الله است؛ 10 روزی که هر سال، وسط زمستان از راه میرسند تا به یادمان بیاورند که روزی این ملت یکصدا گفتند "به کوری چشم شاه، زمستون هم بهاره".
تصاویر، سرودها و شعارهای انقلابی که در سال 57 رقم خورد، هر سال همچون پیامبری الهی به سراغمان میآیند تا خوبیها و نیکیها را متذکر شوند. تا یادمان نرود که چه میگفتیم و چه میخواستیم و در مقابل چه چیز ایستادیم.
استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی در صدر مطالبات بود.
شاید هنوز در گوش نسل انقلابگر ایران این شعارها زنگ بزند که:
تا مرگ شاه خائن نهضت ادامه دارد/ این شاه آمریکایی اعدام باید گردد/ شاه جنایت میکند، کارتر حمایت میکند/ نه شاه میخوایم نه شاهپور، مرگ بر این دو مزدور/ یک مملکت یک دولت، آن هم به رأی ملت/ ایران کشور ماست، خمینی رهبر ماست/ ایران ما دریای خون است، رژیم ظالم شاه سرنگون است/ ارتش ایران حسینی شده، رهبر ایران خمینی شده/ کابینهٔ بختیار، توطئه آمریکاست/ مـهــدی بـیـا شـاه مـسـلـمـان شــده، آب وضــوش خــون جـوانـان شــده/
در سرودهای پیروزی نیز خوانده میشد:
هوا دلپذیر شد گل از خاک بردمید/... بهار خجستهفال خرامان رسد ز راه/ به خویشان، به دوستان، به یاران آشنا/ به مردان تیزخشم که پیکار میکنند/ به آنان که با قلم تباهی دهر را/ به چشم جهانیان پدیدار میکنند/ بهاران خجسته باد.../ و این بند بندگی، و این بار فقر و جهل/ به سرتاسر جهان، به هر صورتی که هست/ نگون و گسسته باد.../
بوي گل سوسن و ياسمن آيد/... هر چه مجاهد ز بند و حبس درآيد/ عمر فساد و ستم دگر به سر آيد/ چشم يزید زمان ز حلقه درآيد/ رهبر محبوب خلق از سفر آيد/ ديو چو بيرون رود فرشته درآيد/...
به لالهٔ در خون خفته/ شهیدِ دست از جان شسته/ قسم به فریاد آخر/ به اشک لرزان مادر/ قسم به اسم آزادی/ به لحظهای که جان دادی/ به قلبِ از هم پاشیده/ شهیدِ در خون غلتیده/ قسم به عزم همرزمان/ ستمکشان با ایمان/ به خستگان جان بر کف/ دلاوران همپیمان/ که راه ما باشد آن راه تو، ای شهید/ همه به پیش، همه به پیش/ به یک صدا/ "جاویدان ایران عزیز ما"/ که تا آخرین نفس راهت را ادامه خواهیم داد، ای شهید/ و...
خط به خط این سرودها، تذکر نیکیها و خوبیهایی است که پای آنها عهد بسته بودیم و قرار بود با انقلاب اسلامی سال 57، اینگونه شویم و اینگونه شود.
شاید کمتر کسی باشد که در ایام الله فجر هر سال، وقتی سرودهای انقلابی را از رادیو و تلویزیون میشنود، حس و حالی زیبا به او دست ندهد، حسرت بر دلش ننشیند، همه گذشته از مقابل ذهنش عبور نکند و سؤالات به مغزش هجوم نیاورند.
و شاید کام هیچ ملتی به قدر ملت ایران، از شنیدن نامهایی مانند "ش.ج"، "ب.ز" و از این قبیل اسامی اختصاری تلخ نشود.
اگر شعارهای انقلاب را یک به یک و مو به مو وارسی کنیم، شاید حتی یک مورد به پیشرفت علمی و تکنولوژیک و از این قبیل مطالبات برنخوریم؛ هرچند که یقینا در بطن انقلاب، ملت خواهان پیشرفت و جبران عقبماندگیها هم بودند، اما تا چشم کار میکند، شعارها دینمدارانه، ظلمستیزانه، آزادیخواهانه، استقلالطلبانه و فسادگریزانه است.
انقلابی که بیشتر شعارها و مطالباتش، مطالبات انسانی و فرهنگی بوده، امروز در این زمینه در کدامین نقطه ایستاده است؟!
دهه فجر، باز هم با تلنگر یا تنهای، تکانی به ما میدهد و عبور میکند.
تنها سؤالاتی باقی میماند که احیانا ما در مقابلشان پاسخی درخور نداشته باشیم: "الان کجای کاریم؟" و "چه مسیری را میپوییم؟"