ترس جانم نداشتم!/ روایت جوان افغانستانی در نجات خانواده ای از مرگ ! | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۴۰
کد خبر: ۵۲۳۷۶۸
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۱ - ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۱
همه چیز در کمتر از صدم ثانیه اتفاق افتاد و رحیم، بی‌ هیچ سبک و سنگینی دنبال دختربچه دوید اما نمی‌دانست دقایقی بعد باید با اتفاقی دست و پنجه نرم کند که ممکن است جانش را برای آن از دست بدهد.

ترس جانم نداشتم!/ روایت جوان افغانستانی در نجات خانواده ای از مرگ !

روزنو :ما هم رفتیم پی‌اش. اصلا آن موقع هیچ فکری نداشتم. اصلا حواسم به خودم نبود. ترس جانم نداشتم. باید می‌دیدم چه رخ داده که این دختربچه اینقدر وحشت به جانش نشسته.

حنان سالمی: ماجرا برمی‌گشت به دو سال پیش، به وقتی که «رحیم رحمانی»، کارگر افغانستانی یکی از ساختمان‌های دزفول ، بعد از تخریب ساختمان با دوستانش نشسته بودند دور سفره‌ی ناهار و هنوز لقمه‌ی اول را نخورده بودند، که ناگهان دختربچه‌ای با چشمانی وحشت‌زده از ساختمان روبه‌رو، سراسیمه بیرون زد.

همه چیز در کمتر از صدم ثانیه اتفاق افتاد و رحیم، بی‌ هیچ سبک و سنگینی دنبال دختربچه دوید اما نمی‌دانست دقایقی بعد باید با اتفاقی دست و پنجه نرم کند که ممکن است جانش را برای آن از دست بدهد.

مردانه

رحیم اما حتی با دیدن عمق وحشت، شانه خالی نکرد و مردانه ایستاد. آن هم درست در آستانه‌ی لحظه‌ای که یک جماعت آشوب بودند و می‌توانست بگوید به منِ مهاجر غریب چه مربوط. بعد از این حادثه نیز، آرام، کم‌توقع و بی‌سروصدا و با جسمی آسیب‌دیده به وطنش بازگشت. انگار نه انگار که برای غیرهم‌وطنش آسیب دیده بود.

ترس جان

حالا بعد از دو سال و پس از ماه‌ها جست‌وجو برای یافتن نشانی‌اش، به سراغش رفتیم تا هرچند دور و دیر اما اگر قابل دانست راوی غیرتش باشیم. آنچه در ادامه می‌خوانید، روایت آن روز حادثه از زبان این جوان و برادر غیور افغانستانی‌ست که گفت‌وگویش بین ایران و افغانستان و از طریق فضای مجازی رقم خورد.

سلام و عرض ادب خدمت شما. خدا کند جور و در صحت و سلامت باشید. من رحیم رحمانی هستم. ساختمان تخریب می‌کردم. جفت همان خانه، تخریب‌کار بودم. آن روز سر ناهار نشسته بودیم که یک دختر دوید بیرون. یک دختربچه. با ترس و گریه. بسیار پریشان بود.

ما هم رفتیم پی‌اش. اصلا آن موقع هیچ فکری نداشتم. اصلا حواسم به خودم نبود. ترس جانم نداشتم. باید می‌دیدم چه رخ داده که این دختربچه اینقدر وحشت به جانش نشسته.

تنهایی

می‌دویدم و نفسم سنگین شده بود. به شماره شماره افتاده بود. رفتم با ترس خانه. دیدم سه تا خانم‌اند و دو تا دختربچه. رنگ به رخشان نبود از وحشت. ما هم چهار تا بودیم. سه تا رفیق‌هایم آمدند تا درِ خانه اما داخل نشدند. نگاهشان کردم. بعد نگاه وحشت زن‌ها و دختربچه‌ها. خودم تنهایی رفتم داخل خانه.

دیدم آتش بالا گرفته. تقریبا با وسعت کم رفتم داخل. حق نداشتم بروم داخل خانه اما نتوانستم جلوی خود را بگیرم. آتش را که دیدم نتوانستم جلوی خود را بگیرم. انگار خواهرها و مادرم بودند، توی ولایت و حالا خانه‌ی خودمان بود که بین شعله‌ها می‌سوخت.

رفتم داخل خانه و آتش را آوردم بیرون. چون تهِ گاز، گرفته بود احتمال زیاد داشت کل خانه آتش بگیرد اما نگذاشتم آزار و اذیت به جان خواهرهایم بنشیند. آسیب به هیچ‌کس نرسید. الحمدلله. جز دست‌هایم که سوخت کسی آزاری ندید.

ایران

ایران ؟ مثل وطن بود برای من و هنوز هم هست. دومین وطن. ان‌شالله اگر خواست خدا باشد دوباره می‌آیم ایران. به امید خدا. من که تا امروز بدی ندیدم. نه بدی کردم نه بدی دیدم. دست‌هایم؟ فدای سلامت خواهرها و مادر ایرانی‌ام. هر چی خواست خدا بود همین می‌شود. شکر که آن‌ها خوش‌اند. ناخوشی دست‌های من هم خوش شده است دیگر.

از ایران خیلی راضی هستیم خواهرم. از میهمان‌نوازی شما خیلی دل‌خوشیم. چون ایرانی و افغانی ندارد. همه‌ی ما الحمدلله مسلمان هستیم.

مهاجر

این‌ها را که بگویم خط می‌کنید؟ خب حقیقت، منِ مهاجر افغان فقط یک تقاضای کوچک از جمهوری اسلامی ایران دارم که حواسشان به مهاجران افغان باشد. چه سخت باشد چه راحت ما کار می‌کنیم. هر جا که بودیم برای نان حلال زحمت کشیدیم. نمیتانم بگویم همه‌مان یک طوریم، نه. خوب داریم، خراب هم داریم.

چه ایران، چه افغانستان و چه هر کجای دیگر، خوبی اگر دارند، بدی هم دارند ولی خواهش من این است از جمهوری اسلامی ایران که حواسشان به مهاجران افغان باشد. چون پناه آورده‌اند به این کشور اسلامی. چون خیلی آزار و اذیت دیده‌اند در عمرهایشان.

دست شما هم درد نکند خواهر. من هر کاری کردم برای نجات هم‌وطنم بود. ایران وطن دوم من است. جایی که در آن توانستم بلند لبخند بزنم، آن هم بعد از زخم‌های کاری!

منبع: رکنا
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز