به روز شده در: ۰۴ آذر ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۰
کد خبر: ۵۲۰۱۷۴
تاریخ انتشار: ۰۸:۵۷ - ۲۰ فروردين ۱۴۰۱

شادمانی هسته‌ای در سکوت وین

در حالی دولت سیزدهم امروز اولین روز ملی فناوری هسته‌ای‌اش در قرن پانزدهم را برگزار می‌کند که مذاکرات هسته‌ای با توقفی 29روزه مواجه است.
روزنو :

شادمانی هسته‌ای در سکوت وین

 به دنبال این توقف، هجمه کنگره چه از سوی جمهوری‌خواهان و چه از سوی دموکرات‌ها علیه دولت بایدن با هدف عدم احیای برجام پررنگ‌تر می‌شود. اگرچه برخی از تحلیلگران این واکنش تند کنگره را متأثر از انتخابات میان‌دوره‌ای نوامبر (آبان) می‌دانند ولی به موازات تشدید مخالفت کنگره شاهد تغییر موضع دولت بایدن در قبال مذاکرات نیز هستیم. در این رابطه علاوه بر متهم‌کردن تهران در توقف مذاکرات از سوی جین ساکی، سخنگوی کاخ سفید و ند پرایس، سخنگوی دستگاه سیاست خارجی ایالات متحده، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا هم نسبت به آینده مذاکرات چندان خوشبین نیست. در‌عین‌حال ژنرال مارک میلی، رئیس ستاد مشترک ارتش ایالات ‌متحده هم در جلسه استماع کنگره با خروج سپاه از لیست گروه‌های تروریستی آمریکا (F.T.O) مخالفت کرد. اما در آن سوی داستان نیز صدای مخالفان داخلی مبنی بر ادامه مذاکرات توسط دولت رئیسی بیشتر شده است. علاوه بر ارسال نامه 190 نماینده مجلس شورای اسلامی به رئیسی برای اخذ تضمین‌های محکم‌تر از طرف مقابل و حفظ خطوط قرمز نظام در مذاکرات وین، پیش‌تر کمیته‌ای پنج‌نفره موسوم به کمیته «ضدبرجام»، مخالفت خود را با حصول توافق اعلام داشتند. افزون بر نکات یادشده در روزهای اخیر برخی نمایندگان با ادعای دسترسی به متن ۲۷صفحه‌ای از توافق صورت‌گرفته در وین، فضایی تخریبی را برای توقف کامل مذاکرات ایجاد کرده‌اند. تمامی این نکات به موازات تأخیر در ادامه مذاکرات، شرایطی را به وجود آورده است که بیم انسداد و شکست کامل احیای برجام می‌رود؛ «شرق» در گفت‌وگویی با استادان دانشگاه و کارشناسان به کالبدشکافی دقیق‌‌تر شرایط امروز مذاکرات پرداخته است. در این گپ‌وگفت‌ها ضمن بررسی تأثیر تقابل پارلمانی (مجلس شورای اسلامی و کنگره آمریکا) بر عقبگرد دولت‌های تهران و واشنگتن از ادامه مذاکرات، نگاهی به سناریوهای احتمالی در صورت شکست کامل مذاکرات شده است که در ادامه می‌خوانید:

 

محافظه‌کاری بایدن در امتیازدهی به تهران

کوروش احمدی، دیپلمات پیشین ایران در سازمان ملل و تحلیلگر ارشد مسائل بین‌الملل: ابتدا باید بگویم که من شرایط کنونی را یک بن‌بست نمی‌دانم. وضعیت سیاسی داخلی در آمریکا به‌خصوص فشارهای اخیر کنگره بر دولت بایدن هم نمی‌تواند مانع جدی بر سر راه احیای برجام باشد؛ چراکه اگر دولت بایدن با توجه به ترکیب فعلی سنا به دنبال احیای برجام باشد، کنگره نمی‌تواند مانعی جدی باشد. برای مثال، نمایندگانی که این روزها در پی تصویب قانونی برای موکول‌کردن خروج سپاه از لیست گروه‌های تروریستی آمریکا موسوم به اف‌تی‌او هستند، به ۶۰ رأی در سنا نیاز دارند. چون ۵۰ کرسی سنا در اختیار جمهوری‌خواهان است برای عبور از «فیلی باستر» (Filibuster) و تصویب طرح مذکور باید ۱۰ سناتور دموکرات هم به جمهوری‌خواهان بپیوندند که بسیار دشوار است. به فرض اینکه ۱۰ سناتور دموکرات هم به جمهوری‌خواهان بپیوندند و نهایتا شاهد تصویب چنین طرحی هم باشیم، رئیس‌جمهور آمریکا می‌تواند آن را وتو کند، مگر اینکه سنا بتواند با ۶۷ رأی، یعنی دوسوم اعضای سنا این طرح را تصویب کند که توان وتوکردن رئیس‌جمهور را خنثی کند. البته بسیار بعید است مخالفان احیای برجام بتوانند ۶۷ رأی در سنا را برای این مهم داشته باشند. به‌طور‌کلی قوه مجریه در آمریکا ‌اختیارات وسیعی در سیاست خارجی دارد و کنگره مشکل می‌تواند مانع اجرای سیاستی در این حوزه توسط رئیس‌جمهور شود.

این دیپلمات پیشین کشور در ادامه بیان کرد: با‌این‌حال، تحولاتی که در کنگره و سیاست داخلی ایالات متحده در جریان است، فارغ از مباحث حقوقی و فارغ از اینکه قانونی در کنگره تصویب بشود یا نشود، می‌تواند با توجه به در‌پیش‌بودن انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره فشار سیاسی را بر کاخ سفید افزایش دهد. چون این احتمال وجود دارد که دموکرات‌ها اکثریت خود را هم در سنا و هم در مجلس نمایندگان از دست بدهند و چون این مسئله از نظر سیاست داخلی برای کاخ سفید مهم است، به منشأ فشار سیاسی مضاعفی بر دولت بایدن تبدیل شده است. لذا این شرایط باعث می‌شود که دولت بایدن از نظر دادن امتیاز به ایران قدری محتاطانه و محافظه‌کارانه برخورد کند.

وی در ادامه خاطرنشان کرد که اگرچه آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده در مصاحبه اخیر خود نسبت به آینده توافق هسته‌ای چندان خوشبین به نظر نمی‌رسید و پیش از آن هم ند پرایس، سخنگوی دستگاه سیاست خارجی آمریکا مواضع مشابهی را مطرح کرده بود اما نمی‌توان این سخنان را دلیلی قطعی مبنی بر بن‌بست در مذاکرات احیای برجام به شمار آورد؛ چراکه این دست مواضع می‌تواند با هدف مانور سیاسی و فشار دیپلماتیک و با توجه به مخاطبین متعدد مطرح شده باشد. از‌این‌رو فکر می‌کنم همچنان بخت نیل به توافق بالاست و تحقق آن به تلاش دو طرف در تهران و واشنگتن برای غلبه بر موانع و مشکلات جاری بستگی دارد. البته واقعیت این است که هنوز برخی موانع و چالش‌ها در داخل هر دو کشور ایران و آمریکا و نیز شاید برخی تحولات بین‌المللی بر سر راه احیای برجام وجود داشته و دارد. در نتیجه نه سخنان تقریبا منفی مقامات آمریکایی و نه خوشبینی مکرر مسئولین در داخل کشور را نمی‌توان مبنا و ملاک قضاوت نهایی برای مذاکرات برجام در نظر گرفت.

این کارشناس مسائل بین‌الملل در ارتباط با موانع موجود مشخصا به بحث خروج سپاه از لیست گروه‌های تروریستی آمریکا و تحریم برخی از مقامات و شخصیت‌های کشور به بهانه حقوق بشر، برنامه موشکی و تروریسم اشاره کرد و افزود: یکی دیگر از موانع، شاید همچنان بحث تضمین باشد. در این رابطه آقای حسین امیرعبداللهیان دو هفته پیش به «تضمین اقتصادی» اشاره کرد، اگرچه وزیر امور خارجه درخصوص تضمین اقتصادی توضیحی نداد اما تا پیش از آن تضمینی که مد نظر بود، (حداقل آنچه کارشناسان و افکار عمومی برداشت کرده بودند)، تضمین حقوقی آمریکا برای عدم خروج از برجام بود؛ تضمینی حقوقی که آن‌هم معلوم نبود عملی باشد، چون آمریکا تأکید داشت که دولت‌های ایالات متحده نمی‌توانند برای دولت‌های بعدی تعیین تکلیف کنند. اکنون مطرح‌شدن تضمین اقتصادی این سؤال را ایجاد می‌کند که آیا منظور وزیر امور خارجه ایران ایجاد مثلا برخی منافع اقتصادی است که آمریکا را در ادامه و حفظ برجام ذی‌نفع کند یا چیز دیگری مد نظر تهران است؟! البته اگر منظور عدم تسری آثار خروج احتمالی آمریکا در آینده به قراردادهای اقتصادی موجود باشد، این امر در برجام و در قطع‌نامه 2231 مورد تأکید قرار گرفته است. همچنین ظاهرا هنوز برخی اختلافات جزئی در بحث ترتیب و توالی اجرای تعهدات طرفین ذیل برجام وجود دارد؛ یعنی اینکه ایران و آمریکا در چه مقاطعی و به چه ترتیبی به تعهدات برجامی خود عمل کنند.

احمدی ادامه داد: مضافا مانع دیگری که در یک مقطع احیای برجام را به تعویق انداخت، درخواست روسیه برای گرفتن تضمین از آمریکا با هدف مستثنا‌شدن روابط تهران – مسکو در همه حوزه‌ها از تحریم‌های ایلات متحده در ارتباط با بحران اوکراین بود. البته اندکی بعد روسیه اعلام کرد که تضمین‌های لازم را از آمریکا برای کار در ارتباط با برجام دریافت کرده و به‌این‌ترتیب آن مشکل به‌خصوص برطرف شد. بااین‌حال چنان‌که برخی از مقامات اروپایی مانند جوزف بورل هم به آن پرداخته‌اند، هنوز این فرض وجود دارد که کرملین مایل است مادامی که جنگ اوکراین در جریان است، مذاکرات احیای برجام به نتیجه نرسد تا بتواند از این مسئله به‌عنوان اهرم فشاری علیه غرب استفاده کند و نیز اینکه بازگشت نفت ایران به بازار که می‌تواند موجب کاهش قیمت نفت شود، به تعویق بیفتد. مضافا تا زمانی که مذاکرات احیای برجام به حصول توافق نینجامد قطعا دغدغه و نگرانی غرب در منطقه خاورمیانه به قوت خود باقی خواهد ماند. ازاین‌رو اگر مذاکرات وین به نتیجه برسد، نگرانی غربی‌ها بابت پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران مرتفع خواهد شد و در این صورت آمریکا فرصت بیشتری برای تمرکز روی چین و روسیه خواهد داشت.

دیپلمات پیشین ایران در سازمان ملل افزود: بااین‌حال چون روسیه بعد از یک‌ماه‌و‌نیم جنگ در اوکراین هنوز نتوانسته به پیروزی چشمگیری دست پیدا کند، از این پس نیز بسیار بعید است که بتواند به یک موفقیت ملموس، قابل اتکا و شایان در اوکراین برسد. در‌عین‌حال روسیه ضمن درگیرشدن در یک جنگ فرسایشی با مجموعه گسترده‌ای از تحریم‌های اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک و... دست‌و‌پنجه نرم می‌کند. ضمن اینکه طی روزهای اخیر فشار و تهدید جامعه بین‌المللی به محاکمه مقامات روسی به خاطر ارتکاب جنایات جنگی در اوکراین نیز شرایط را برای روسیه و شخص پوتین پیچیده‌تر و بغرنج‌تر کرده است. به خاطر مجموعه این شرایط، ممکن است روس‌ها نتوانند در کوتاه‌مدت و میان‌مدت وضعیت و جایگاه خود را در جامعه جهانی بازسازی و احیا کنند. در نتیجه کرملین برای موازنه‌سازی با غرب ممکن است بکوشد وضعیت بلاتکلیف در مذاکرات برجام ادامه پیدا کند‌ اما چون تکلیف جنگ اوکراین تقریبا روشن شده، بسیار بعید است تهران بخواهد مذاکرات وین را به جنگ اوکراین ربط دهد.

انسداد، نتیجه مستقیم تداوم تأخیر مذاکرات در وین

یوسف مولایی، استاد دانشگاه، حقوق‌دان و تحلیلگر حوزه حقوق بین‌الملل، در ابتدا درباره تأثیرات مخرب توقف مذاکرات و عدم احیای برجام اذعان کرد که هر مذاکره‌ای یک ظرف و بازه زمانی مشخص و منطقی را می‌طلبد. مسئله پیگیری مذاکرات احیای برجام هم نمی‌تواند خارج از یک مقطع و دوره زمانی معین پی گرفته شود؛ یعنی برای حصول توافق در وین یک زمان منطقی و درعین‌حال محدود وجود دارد. اگر در آن محدوده زمانیِ منطقی این توافق حاصل نشود، دیگر آن مذاکرات فایده و موضوعیت خود را از دست می‌دهد. در این صورت دیگر طرفین تمایل و علاقه فعلی را برای پیگیری مذاکرات و اجرای تعهدات ندارند. پس توقف یک‌ماهه در مذاکرات وین در شرایطی که تا پیش از آن بسیاری از تحلیل‌ها و اخبار واصله حکایت از نزدیک‌بودن توافق داشت، قطعا سبب خواهد شد مذاکرات وین در یک مسیر پیچیده‌تری قرار بگیرد، به‌ویژه که نزدیک به حدود ۱۳ ماه از آغاز مذاکرات وین گذشته است؛ بنابراین به نظر می‌رسد این محدوده زمانی برای پیگیری مذاکرات قدری کش‌دار و خارج از منطق شده است. در نتیجه هرچه شاهد تأخیر بیشتر در حصول توافق باشیم، قطعا خاصیت مذاکرات از آن سلب می‌شود؛ چون مخالفان بستر رشد پیدا می‌کنند. بنابراین امکان تحقق اهدافی که مذاکرات وین برای آن شکل گرفت، کم‌رنگ‌تر خواهد شد.

در چنین شرایطی امکان دارد آمریکا دوباره به مسیر دونالد ترامپ بازگردد و سیاست فشار حداکثری را که اکنون با برخی معافیت‌ها درخصوص فروش نفت ایران همراه شده است، پی بگیرد و در آن‌سو تهران هم به شکل پررنگ‌تری توان هسته‌ای خود را گسترش دهد. در‌این‌صورت مدیریت فضای کنونی خارج از توان دو طرف خواهد شد. با توجه به مجموعه این نکات اگرچه من اکنون توقف یک‌ماهه در مذاکرات وین را انسداد نمی‌دانم؛ اما تداوم این تأخیر می‌تواند به انسداد منجر شود، ولو آنکه هدف هر دو طرف ایران و ایالات متحده انسداد در سایه توقف مذاکرات نباشد. در یک جمله چه بخواهیم و چه نخواهیم تداوم تأخیر در حصول توافق بی‌شک به انسداد منجر خواهد شد.

این استاد دانشگاه در ادامه تصریح کرد: تقابل مجلسین دو کشور ایران و آمریکا برای عدم احیای برجام اگرچه لزوما به شکست مذاکرات منجر نمی‌شود؛ اما حصول توافق را پیچیده‌تر و طولانی‌تر می‌کند؛ چرا‌که پارلمان‌های هر دو کشور طبق قانون می‌توانند به همه فعالیت‌های قوه مجریه یا همان دولت ورود پیدا کنند؛ کما‌اینکه کنگره آمریکا و مجلس شورای اسلامی اکنون در سایه منافع سیاسی احزاب متشکل سعی دارند مذاکرات را در مسیر مدنظر خود پیش ببرند؛ به‌ویژه کنگره ایالات متحده که در آستانه انتخابات میان‌دوره قرار دارد و همین مسئله، هم شرایط را برای سنا و هم مجلس نمایندگان قدری پیچیده و حساس کرده است. از‌این‌رو در روزهای اخیر شاهد تقابل پررنگ‌تر قوه مقننه آمریکا در برابر دولت بایدن هستیم. البته در آن سوی داستان مجلس شورای اسلامی هم طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی خود را مقید به ورود در مذاکرات هسته‌ای می‌کند؛ چون طبق قانون اساسی هرگونه توافق، معاهده، قرارداد و... با طرف خارجی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد. حال نکته اینجاست که در دوره روحانی با وجود توافق بین ایران و 1+5 و تأیید مجلس نهم، برجام به‌عنوان قانون به تصویب نرسید؛ بنابراین سند برجام در قالب سند تعهدات متقابل طرفین در پرونده فعالیت‌های هسته‌ای تلقی شد که باید طبق بند‌ها و مصوبات هر‌کدام تعهدات خود را به اجرا برسانند و چون برجام به‌صورت قانون در مجلس تصویب نشد، دیگر آن چالش‌های مربوط به الزام اجرائی‌کردن قانون در کشور وجود نداشت. هرچند ‌مجلس ایران و کنگره آمریکا در جریان جزئیات مذاکرات، توافقات صورت‌گرفته و تعهدات طرفین بوده و هستند؛ اما این ورود و نظارت اهرم حقوقی را ایجاد نمی‌کند. از‌این‌رو اکنون هم مجلس شورای اسلامی و هم کنگره آمریکا برنامه‌های خاص خود را برای پیشبرد مذاکرات در مسیر مدنظر خود دارند که در صورت توافق بتوانند آن را به‌صورت یک قانون تصویب کنند. البته قانونی‌کردن مسئله احیای برجام چالش‌ها و الزامات خاص خود را برای دولت‌ها ایجاد می‌کند. از‌این‌رو به نظر می‌رسد قوه مجریه، هم در ایران و هم در آمریکا سعی می‌کنند توافق را مجزا از تصویب مجلسین دو کشور به سرانجام برسانند. چون تصویب جزئیات و بندهای این توافق در پارلمان‌های دو کشور یک پروسه طولانی خواهد بود؛ در‌صورتی‌که برجام یک سند جامع اقدامات عملی است که باید در کمترین زمان ممکن با نظارت شورای امنیت سازمان ملل، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و دیگر نهادهای نظارتی اجرائی شود. البته مجلس شورای اسلامی یا کنگره آمریکا به‌خصوص سنا با توجه به اهرم‌های قانونی می‌توانند بر نحوه اجرای تعهدات و پیشبرد توافق نظارت داشته باشند.

این حقوق‌دان خاطر‌نشان کرد که عنصر اصلی در پیشبرد مذاکرات به قدرت چانه‌زنی طرفین برای گرفتن امتیاز بیشتر باز‌می‌گردد. به‌معنای روشن‌تر کلمه همه چیز در مذاکرات تابعی از موازنه قوا است؛ بنابراین ایران به تناسب قدرتی که در اختیار دارد، توان چانه‌زنی دیپلماتیک را برای گرفتن امتیازات در دستور کار قرار می‌دهد. یکی از ابزارهای قدرت‌آفرینی برای ایران در تقویت توان چانه‌زنی به نگرانی جامعه جهانی از نقطه گریز هسته‌ای ایران بازمی‌گردد. از‌این‌رو به نظر می‌رسد اروپایی‌ها و آمریکا برای اینکه ایران را حتی‌المقدور از نقطه گریز هسته‌ای دور کنند، در تلاش‌اند که کماکان مذاکرات ادامه پیدا کند، ولو آنکه امکان دارد این مذاکرات در کوتاه‌مدت به یک توافق منجر نشود؛ اما چون از نگاه غرب تداوم مذاکرات می‌تواند اهرمی برای مدیریت تهران در حوزه پرونده فعالیت‌های هسته‌ای باشد، سعی می‌کند مذاکرات با شدت و ضعف تداوم داشته باشد، حتی اگر خبری از نشست‌های حضوری مشترک در وین نباشد.

این تحلیلگر مسائل بین‌الملل در ادامه تأکید داشت: باوجود آنچه گفته شد که پروسه مذاکرات از یک بازه زمانی منطقی خارج شود، بی‌شک به سمت انسداد کشیده می‌شود؛ در‌این‌صورت قطعا نوع تقابل غرب با ایران متفاوت از شرایط کنونی خواهد بود. چون اگر شاهد شکست مذاکرات باشیم، ابتدا به ساکن ایران افزایش سطح غنی‌سازی، بالا‌بردن میزان ذخایر اورانیوم و استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته‌تر را اجرائی می‌کند که به نقطه گریز هسته‌ای برسد؛ اما این نقطه پایان کار نیست؛ چرا‌که در ادامه مطمئنا لحن و نوع برخورد غرب هم متفاوت از مذاکرات وین است. مضافا مسئله مکانیسم ماشه هم مطرح است؛ بنابراین نباید فریب شرایط کنونی را خورد که دولت بایدن برای احیای برجام قدری پیچ تحریم‌ها برای فروش نفت را شُل کرده است. ضمن اینکه در ادامه احتمال بروز رفتارهای فراسیاسی و فرادیپلماتیک هم وجود دارد. از‌این‌رو اهرم فشار ایران ذیل رسیدن به نقطه گریز هسته‌ای تا زمانی کارساز است که برای غرب قابل تحمل باشد. اگر غرب به این یقین برسد که کیفیت و کمیت فعالیت‌های هسته‌ای ایران از حالت صلح‌آمیز خارج شده است و تهران به دنبال نظامی‌کردن قدرت هسته‌ای خود است، شاهد تغییری معنادار خواهیم بود.

عکس روز
خبر های روز