چرا این ستاره جواب تماس استقلالی ها را نداد؟! قرار بود دربی فیکس باشم اما ...
حسن خان محمدی درباره شرایط فوتبال ایران و همین طور خاطرات خودش از روزهایی که برای پرسپولیس بازی می کرد به صحبت پرداخت. او با بیان خاطره ای جالب از علی پروین عنوان کرد که اسطوره باشگاه پرسپولیس به هیچ عنوان دوست نداشت بازنده باشد و به همین خاطر بعد از باخت بسیار عصبانی می شد.
ابتدا می خواهیم درباره فوتبال ایران صحبت کنیم. شما سال ها فوتبال بازی کردهاید و الان هم به عنوان مربی بازی کنید. شرایط فوتبال ایران را چطور ارزیابی میکنید؟
متاسفانه مدیران خوبی در فوتبال ایران نبودند و نتوانستند نگاه خوبی به ورزش داشته باشند. ما باید ببینیم از فوتبال چه می خواهیم. فوتبال یعنی ورزشی که جذابیت و لذت را به بازیکنان و همین طور تماشاگران می دهد. اگر قرار است فقط دنبال نتیجه باشیم باید تکلیف خودمان را بدانیم. ما اینگونه مسائل را برای خود حل نکردیم و مربیانی می آوریم که اصلا به فوتبال و ساختار ما کاری ندارند. روزی آقای کیروش به فوتبال ایران آمد تا تیم ملی نتیجه بگیرد. من اعتقاد دارم کی روش مربی بزرگی بود اما آیا او به درد فوتبال ایران می خورد؟ همه این مسائل را کنار هم بگذارید می بینید که ما سردرگم هستیم. همین مساله هم در فوتبال پایه وجود دارد.
یعنی فکر می کنید در فوتبال پایه هم هدفگذاری مناسبی در فوتبال نداریم؟
خیر در فوتبال پایه هم هدفگذاری نداریم. ما نمی دانیم از فوتبال چه می خواهیم. وقتی بدون اینکه هدفگذاری کرده باشیم فوتبال را پیش ببریم حاصل آن می شود اینکه بازیکنان خارجی می آیند و می روند و هیچ حاصلی برای ما نخواهد داشت. فوتبال ما در حال حاضر فقط در بخش ملی موفق است آن هم به خاطر اینکه بازیکنان تراز اولی در رده ملی در تیم ملی بازی می کنند. در فوتبال پایه عملا بدون هدف پیش می رویم. الان اصلا مشخص نیست که فوتبال ما کجاست و به سمت کجا حرکت می کند. اگر می بینید که ما در رنکینگ فیفا شرایط خوبی داریم به خاطر این است که در رده ملی بازیکنان خوبی داریم که می توانند به تیم ملی کمک کنند.
شما به عنوان یک مربی که در فوتبال پایه فعالیت می کنید، بگویید در این رده نیاز به چه امکاناتی دارید؟
اساسی ترین موضوعی که در فوتبال پایه وجود ندارد توجه است. بازیکنان تیم های پایه نیاز به توجه دارند چون اگر به آنها توجه شود می توانیم امیدوار باشیم که از همین تیم های پایه بازیکنان شاخصی ظهور کنند. نکته حائز اهمیت این است که مدیران ما به این سوال جواب بدهند که آیا در تفکرات آنها فوتبال پایه جایی دارد یا خیر؟ یعنی از نظر آنها آیا فوتبال پایه می تواند به تیم بزرگسالان کمک کند یا خیر؟ اگر شما در فوتبال پایه سرمایه گذاری کنید در آینده می توانید بازیکنان تراز اولی تربیت و از کنار آنها درآمدزایی کنید. بنابراین از نظر من باید بهترین مربیان در رده پایه فعالیت کنند و به دنبال این باشند که بازیکنان را درست تربیت کنند. متاسفانه اینگونه نیست و همه در فوتبال پایه به دنبال کسب نتیجه هستند. همین مسائل باعث می شود که الان در تیم های ملی گاهی میبینیم که بازیکنی بلد نیست بغل پا بزند چون از کودکی به طور اصولی یاد نگرفته است.
کمی درباره خودتان هم صحبت کنید. چگونه و از کجا وارد فوتبال شدید؟
در دوره ما زمین های خاکی و آسفالت وجود داشت و در منطقه جوادیه تهران همه روی آسفالت فوتبال بازی می کردند. ما آن زمان روی زمین های آسفالت فوتبال بازی می کردیم و فوتبالیست شدیم. الان تاسف می خورم که در مناطق جنوبی تهران زمین های مناسب برای بازی کودکان وجود ندارد. در زمان ما هر جایی می خواستیم برویم و بازی کنیم از ما پولی درخواست نمی کردند اما الان هر کودکی قرار باشد به جایی برود و بازی کند باید پول پرداخت کند. به همین خاطر الان شاید بازیکنان شایسته پولی برای پرداخت کردن ندارند نتوانند پیشرفت کنند. الان در مناطقی چون یاغچی آباد، نازی آباد یا جوادیه زمین های آنچنانی برای فوتبال نمی بینیم و کودکان بیشتر به دنبال بازی های کامپیوتری هستند. در گذشته از این مناطق فوتبالیست های زیادی به فوتبال ایران معرفی شد اما الان خبری از ظهور فوتبالیست در این مناطق نیست. خود من در باشگاه یاغچی آباد شریعتی کارم را بطور رسمی شروع کردم و وقتی به آنجا رفتم کسی از من پولی درخواست نکرد.
بعد از آنجا چطور به پرسپولیس رسیدید؟
از آنجا به تیم شاهین رفتم و در رده جوانان و نوجوانان برای این تیم بازی کردم. بعد از آن هم در باشگاه فتح دوران سربازی را پشت سر گذاشتم و در ادامه دوباره به باشگاه بهمن رفتم و بعد به پرسپولیس آمدم.
زمانی که قرار بود به پرسپولیس بیاید آقای پروین با شما مذاکره کرد؟
در بازی با استقلال که به عنوان فینال برگزار می شد بازی کردم و عملکرد خیلی خوبی داشت. بعد از آن بازی از خیلی از باشگاه ها پیشنهاد داشتم اما چون دوست داشتم برای پرسپولیس بازی کند به این تیم آمدم. خاطرم است که بعد از بازی فینال آنقدر خسته بودم که به خانه آمدم و خوابیدم. صبح که از خواب بیدار شدم، متوجه شدم ۱۱۳ تماس بی پاسخ داشته ام چون موبایل من روی حالت بی صدا بود متوجه تماس ها نشده بودم. بعد از آن متوجه شدم که از باشگاه هایی چون استقلال، پرسپولیس و ذوب آهن با من تماس گرفته اند. همانطور که داشتم تماس های بی پاسخ را می دیدم از باشگاه ذوب آهن دوباره تماس گرفتند، پاسخشان را دادم و به من گفتند که برای یک فصل ۷۰ میلیون تومان به عنوان دستمزد پرداخت می کنند و یک خانه و یک ماشین هم به من می دهند. این پیشنهاد برای سال ۱۳۷۹ است. با این حال پاسخی به آنها ندادم و منتظر شدم که دوباره پرسپولیس با من تماس بگیرد. دیگر به مبالغ باشگاه ذوب آهن فکر نکردم و با قرارداد ۱۰ میلیون تومانی به پرسپولیس پیوستم. همان موقع به آقای عابدینی مدیرعامل وقت پرسپولیس گفتم که از باشگاه ذوب آهن پیشنهاد دارم اما می خواهم در پرسپولیس بازی کنم و به همین خاطر قراردادم را امضا کردم. بعد از آن هم دوباره با من تماس گرفتند و گفتند چرا به ذوب آهن نیامدی؟ ما که پول خوبی می دادیم اما گفتم عاشق پرسپولیس هستم و به همین خاطر به این تیم آمده ام.
یعنی در آن مقطع از استقلال هم پیشنهاد داشتید؟
بله! اما جواب تلفن آنها را ندادم چون در بازی آخر تیم فوتبال بهمن عملکرد خیلی خوبی داشتم از بیشتر باشگاه ها به من پیشنهاد دادند. سال اول قراردادم با پرسپولیس برای سال دوم ۱۵ میلیون تومان و برای سال سوم ۱۸ میلیون تومان قرارداد بستم یعنی در کل سه سال به اندازه یک فصل ذوب آهن پول نگرفتم.
شما جزو فوتبالیست هایی بودید که خیلی زود فوتبال را کنار گذاشتید؟ دلیلش چه بود؟
بله من حدود ۹۴ بازی برای پرسپولیس انجام دادم. در آخر به خاطر یک مصدومیت دیگر نتوانستم فوتبال را ادامه دهم. دکتر به من گفت که باید فوتبال را کنار بگذارم چون مشکلی در زانو داشتم و نمی توانستم ادامه دهم.
می خواهیم از خاطرات علی پروین و خاطراتی که در رختکن با او رخ میداد تعریف کنیم. چه خاطرهای از او دارید؟
علی پروین طاقت باخت را نداشت و باخت برایش سنگین تمام می شد. با این حال تعداد چهار بازی بود که در حضور من پرسپولیس باخت. خاطرم هست در یک بازی باخته بودیم و بعد از بازی بلافاصله من به رختکن رفتم و آماده شدم که دوش بگیرم. آقای پروین هم آماده رفتن شدند و در گوشهای با عصبانیت نشستند. وقتی آقای پروین به رختکن می آمدند کسی جرأت نداشت صحبت کند. به ویژه وقتی تیم می باخت شرایط رختکن بسیار عجیب بود. با این حال من دوش گرفتم و لحظه ای که آمدم به سمت کمد بروم و لباسم را بردارم متوجه حضور آقای پروین شدم. چند لحظه صبر کردم و بعد دیدم که قرار نیست آقای پروین از جای خود بلند شوند و به بیرون بروند. به همین خاطر دل را به دریا زدم و از روبروی آقای پروین عبور کردم تا به سمت کمد بروم. آقای پروین تا من را دید با لحنی عجیب گفت: «آقا را ببینید، دوش گرفته!» آقای پروین منتظر بود به یک نفر گیر بدهد. در آن زمان بهانه دستش آمد که به من حرفی بزند. من هم بعد از آن لباس هایم را پوشیدم و همین موضوع باعث شد که هم تیمی هایم مرا سوژه کنند و هر جا مرا می بینند بگویند دوش آماده است بفرمایید دوش بگیرید. همین الان هم هر وقت کریم باقری من را می بیند همین جمله را میگوید.
از داربیها خاطرهای در ذهن دارید؟
خاطرم است در یک داربی که ما یک بر صفر باختیم قرار بود از قبل من بازی کنم اما نمی دانم چه اتفاقی افتاد که به آقای پروین گفتند هادی مهدویکیا به جای من بازی کند. همان اتفاق هم باعث شد آقای پروین بعد از باخت خطاب به اطرافیانش بگوید: «بفرمایید، این هم تغییر بازیکن» همان جا متوجه شدم که قرار بود من بازی کنم اما نمی دانم چه شد بازی نکردم و بازی را باختیم. این خاطره هم بسیار در ذهن من باقی مانده است.