حمله موشکی سپاه به اقلیم کردستان چه آینده ای را برای برجام رقم می زند؟
روزنو :ضمن تاکید بر این نکته که شان، جایگاه و منزلت مردم ایران بسیار بالاتر از آن است که حقوق و مزایای احیای برجام و لغو تحریمها فدای جاهطلبی پوتین به عنوان سیاستمداری منفور در جهان بشود، عنوان داشت که اقدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حمله موشکی به اربیل تاثیر مخرب و ملموسی بر مذاکرات احیای برجام ندارد.
بامداد یکشنبه حمله موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به اربیل، مرکز اقلیم کردستان انجام گرفت؛ اقدامی که به باور برخی از کارشناسان و تحلیلگران فارغ از تبعاتش بر تحولات خاورمیانه میتواند تاثیر ملموس و مستقیمی هم روی مذاکرات احیای برجام داشته باشد. پیرو نکته یاد شده دیپلماسی ایرانی در گفت و گویی با حشمت الله فلاحت پیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در دوره دهم و تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل به واکاوی و بررسی دقیقتر تاثیرات حمله موشکی سپاه به اربیل بر مناسبات و مذاکرات احیای برجام در وین پرداخته است که در ادامه میخوانید:
ساعات ابتدایی یکشنبه هفته جاری شاهد حمله موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به اربیل، مرکز اقلیم کردستان عراق بودیم. با توجه به اینکه حضرتعالی در گفت وگو با دیپلماسی و سایر رسانه ها همواره تحرکات اسرائیل به عنوان عوامل آشوب ساز تاکید داشته اید، اما مکرر هم بیان کردید جمهوری اسلامی ایران باید مذاکرات احیای برجام با محوریت پرونده فعالیت های هسته ای را حتی المقدور از پرونده فعالیتهای موشکی و نفوذ منطقهای دور کند. حال توجه به این اقدام جمهوری اسلامی ایران آیا می توان گفت که از یک طرف مذاکرات برجامی تحت الشعاع حمله موشکی سپاه به اربیل قرار می گیرد و از طرف دیگر سایه سنگین دو پرونده توان موشکی و نفوذ منطقه ایران هم بر مذاکرات وین پررنگ تر خواهد شد؟
واقعیت مسئله این است که من اقدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای حمله به مواضعی مشخص در اربیل عراق را جدای از مسئله برجام میدانم.
چرا چنین باوری دارید؟
چون اقدام سپاه پاسداران طبق اخبار و اطلاعات منتشر شده با هدف حمله به مراکز آموزشی و جاسوسی موساد در خاک اقلیم کردستان عراق شکل گرفته است. از طرف دیگر اسرائیل به عنوان یک عامل آشوب ساز همواره به دنبال بن بست و شکست در مذاکرات احیای برجام بوده و خواهد بود. لذا تل آویو همواره تلاش داشته، هم از مسیر دیپلماسی و هم از مسیر غیردیپلماتیک به اهداف و منافع خود در این راستا دست پیدا کند. مضافا همان گونه که مطرح شده این حمله موشکی سپاه در پاسخ به تجاوز اسرائیلیها به خاک سوریه و شهادت چند نفر از نیروهای نظامی ایران شکل گرفته است. البته منابع خبری در دقایق و ساعات اولیه این حمله عنوان داشتند که هدف اصلی حمله صرفا ساختمان کنسولگری آمریکا در اربیل بوده است که من آن را دور از ذهن می دانستم که نهایت امر هم چنین بود. چون در بیانیه سپاه این حمله موشکی با هدف حمله به مراکز جاسوسی و آموزشی موساد در اربیل صورت گرفته است. در عین حال مشاور امنیت ملی کاخ سفید هم بعد از گذشت ۸ ساعت از انجام این حمله موشکی سپاه به صراحت عنوان داشت که این اقدام با هدف حمله به اهداف و مواضع آمریکایی ها صورت نگرفته است و هیچ خسارتی هم به اماکن دیپلماتیک ایالات متحده در اربیل عراق وارد نشده است.
لذا من معتقدم این وضعیت چالشی بین جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی است؛ تنشی که باید آن را جدای از مسئله برجام دانست. به هر حال حمله رژیم صهیونیستی به برخی مواضع و اهداف ایران در سوریه طی چند روز اخیر نشان می دهد که سیاست و برنامه جدیدی توسط اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران در جریان است. خصوصا که حمله اسرائیل به نیروهای ایرانی در سوریه درست بعد از گفت وگوی تلفنی نفتالی بنت، نخست وزیر اسرائیل با پوتین، رئیس جمهور روسیه بود. یعنی اسرائیل در همان روز، تجاوز به خاک سوریه را در دستور کار قرار داد. بنابراین سپاه پاسداران باید در کوتاه ترین زمان ممکن پاسخ قاطعی به تجاوز صهیونیست ها می داد. از این منظر نباید حمله موشکی سپاه پاسداران به را چندان به مذاکرات احیای برجام گره زد.
اما جناب فلاحت پیشه آیا این تمایزی که شما قائل هستید برای غرب و به خصوص اروپایی ها و ایالات متحده آمریکا مشروعیت دارد؛ حتی اگر بپذیریم حملات موشکی سپاه به اربیل با هدف پاسخ به حملات اسرائیل در سوریه باشد، اما نهایت امر تبعات و خروجی این اقدام صرفا باعث پررنگ تر شدن توان موشکی و هم سایه سنگین نفوذ منطقهای ایران بر مذاکرات وین خواهد شد، آن هم در شرایطی که این دست اقدامات جمهوری اسلامی بهانه خوبی از طرف غرب برای گره زدن مذاکرات احیای برجام به نفوذ منطقه ای و توان موشکی خواهد بود؟
اولا من هم منکر این تحلیل شما نیستم و تا اندازه ای هم باید آن را درست دانست، اما به هر حال اقدامات و رفتارهای مخرب رژیمصهیونیستی به عنوان یک عمال آشوب ساز در طول سال های گذشته شرایطی را رقم زد که باید در یک نقطه پاسخ قاطعی به این اقدامات داده شود. ضمن اینکه اقدامات مخرب صهیونیستها در طول سال های گذشته شرایطی را رقم زده است که نتیجه کاملاً عکس از اهداف اولیه را برای رژیم صهیونیستی رقم زده است. چون در سایه اقدامات مخرب اسرائیل علیه ایران، نه تنها مواضع غربیها در برابر تهران تقویت نشد، بلکه باعث تضعیف وزن دیپلماتیک آنها و عقبنشینی غرب در برابر جمهوری اسلامی شد. برای مثال زمانی که شاهد اقدام تروریستی و خرابکارانه رژیم صهیونیستی در کارگاه تسای کرج بودیم بلافاصله ایران بعد از گذشت بیش از دو دهه غنیسازی را از سطح ۲۰ درصد به ۶۰ درصد ارتقا داد.
این اقدام و واکنش تهران به معنای آن بود که اگر رژیم صهیونیستی به اقدامات تروریستی و خرابکارانه خود ادامه دهد ایران قطعاً افزایش غنی سازی ۹۰ درصد را هم در دستور کار قرار می دهد و در این بین اسرائیل مسئول شرایط کنونی و نزدیک شدن ایران به نقطه گریز هستهای است. به همین دلیل بود که اسرائیل با برخورد و واکنش تند دولت بایدن مواجه شد. با اینحال درست در زمانی که طبق اخبار متن پیش نویس نهایی توافق در وین آماده بود و زمزمه احیای برجام و لغو تحریم ها شنیده می شد اسرائیل در یک اقدام کم سابقه حمله به مواضع و اهداف ایران در خاک سوریه را عملیاتی کرد تا با واکنش تهران، شرایطی را رقم بزند که روی مذاکرات اثر مخرب خود را داشته باشد. لذا با توجه به اینکه رژیم صهیونیستی بیش از هر چیزی به دنبال تنش آلود کردن روابط و مناسبات جهانی با جمهوری اسلامی ایران است، شرایطی را رقم زد که عملاً رفتهرفته توان موشکی و نفوذ منطقه ای از مذاکرات وین جدا شد.
از طرف دیگر با پیروزی انقلاب و آغاز حیات جمهوری اسلامی شاهد بودیم که جریان های رادیکال و افراطی در سرزمین های اشغالی به شدت تقویت پیدا کردند به گونهای که اکنون دیگر رقابت سیاسی در سرزمین های اشغالی فقط بین جناح های تندرو با هدف ضربه زدن هرچه بیشتر به منافع و امنیت جمهوری اسلامی ایران است. لذا در چنین شرایطی که بیان کردم ایران هیچگاه خود را مقید نمی بیند که بخواهد مذاکرات احیای برجام با محوریت پرونده فعالیتهای هستهای را به توان موشکی و نفوذ منطقه ای گره بزند. البته تا اینجای کار هم مقاومت جمهوری اسلامی و به خصوص مردم هم جواب داد. چون به هر حال متن نهایی احیای برجام آنگونه که مطرح شد صرفا در چارچوب پرونده فعالیتهای هستهای است و چیزی فراتر از برجام در قالب توان موشکی و نفوذ منطقه ای در آن وجود ندارد.
با اینحال به نظر میرسد برخی جریان های رادیکال علیرغم روی کار آمدن دولت رئیسی و یکدست شدن قدرت به دنبال شکست در مذاکرات وین هستند، کما اینکه علاوه بر حمله موشکی به اربیل و اقدام مشابه اخیر حوثی ها برای حمله به تاسیسات نفتی آرامکو شاهد اقدامات متعددی از برگزاری رزمایش موشکی، حمله به ماکت تاسیسات هستهای دیمونا با شلیک همزمان ۱۶ موشک بالستیک، اقدام برای پرتاب فضاپیما، رونمایی از شهر موشکی و ... در زمان کوتاهی بودیم. با توجه به این نکات آیا به اندازه تحرکات مخرب اسرائیل به عنوان یک عامل آشوب ساز میتوان سهمی هم برای اقدامات منفی جریان های داخلی قائل بود؟
این سوال شما باید در دو سطح مورد ارزیابی قرار گیرد. اول اینکه در یک سوی داستان برخی جریان های رادیکال در داخل کشور اقدامات و مواضعی را اتخاذ می کنند که به باور من برخلاف امنیت ملی و منافع جمهوری اسلامی ایران است. برای مثال اخیراً در داخل کشور عنوان شده است که کل اروپا اکنون در تیررس موشک های نقطه زن جمهوری اسلامی ایران قرار دارد. بی شک این موضع گیری، آن هم در شرایط حساس کنونی بیش از تلاش مخرب اروپایی ها و آمریکا میتواند توان موشکی و نفوذ منطقه ای ایران را به مذاکرات برجام گره بزند. این در حالی است که در سال ۲۰۰۱ میلادی جمهوری اسلامی ایران پروژه ساخت شهاب ۴ با هدف تنظیم برد موشک های ساخت داخل روی ۲ هزار کیلومتر را متوقف کرد. البته در این راستا بهینه سازی و کیفی سازی موشک های ساخت داخل بر اساس آخرین استانداردهای روز دنیا کماکان در دستور کار قرار داد، اما ایران به عمد تمایلی برای ساخت موشک با برد بیشتر ۲ هزار کیلومتر ندارد.
یعنی هر چند این برد ۲ هزار کیلومتر می تواند کل سرزمین های اشغالی را در تیررس موشک های ایرانی قرار دهد، اما این توان موشکی ایران خطر و تهدیدی برای اروپا نیست. یعنی جمهوری اسلامی ایران با داشتن دانش و توان لازم برای افزایش برد موشکهای خود به عمد ساخت چنین موشک هایی را در دستور کار قرار نمیدهد تا ضمن نشان دادن حسن نیت، اروپا را وارد تنش و تخاصم با ایران نکند. لذا اروپایی ها هم با درک این موضوع در طول سال های گذشته هر گاه به توان موشکی ایران اشاره کرده اند آن را یکی از مصداق های ناامن سازی منطقه خاورمیانه توسط جمهوری اسلامی می دانستند، نه اقدامی برای ناامن سازی اروپا توسط ایران.
در سطح دوم و برخلاف برخی تحلیل ها من معتقدم که اتفاقاً به رخ کشیدن توان موشکی و نفوذ منطقه ای توسط جمهوری اسلامی ایران بیش از آنکه تاثیر مخربی بر احیای مذاکرات برجام داشته باشد، می تواند به عنوان کاتالیزوری در جهت تسریع لغو تحریم ها و حصول توافق عمل کند. چون به هر حال در داخل کشور این ارزیابی هم وجود دارد که بعد از انجام توافق جدید احتمال مطرح شدن مذاکراتی مشابه مذاکرات وین بر سر توان موشکی و نفوذ منطقه ای بسیار پررنگ است. یعنی بعد از احیای برجام اصلی با موضوع پرونده فعالیتهای هستهای امکان پیش کشیدن مباحثی در خصوص برجام ۲ و ۳ پیرامون توان موشکی و نفوذ منطقهای ایران هم وجود دارد. با این وجود تک تک اقداماتی که از آن نام بردید از پرتاب فضاپیما گرفته تا شلیک موشک بالستیک به ماکت تاسیسات هستهای دیمونا، رونمایی از شهر موشکی و ... همگی حکایت از آن دارد که جمهوری اسلامی ایران، ضمن تلاش برای تقویت توان خود اتکای دفاعی داخلی از هر گونه اقدام سازنده دیپلماتیک و پیگیری مذاکرات برای احیای برجام و لغو تحریم ها استقبال می کند. یعنی این اقدامات در این برهه فعلی بر خلاف گذشته با هدف شکست در مذاکرات انجام نشده است.
البته با توجه به آنچه که قبلا عنوان داشتم تحرکات اسرائیل در سالهای گذشته به عنوان یک عامل آشوب ساز شرایطی را رقم زده است که ایران مجبور به پاسخ گویی در برهه های زمانی متفاوت شده است تا به روشنی، هم به صهیونیست ها، هم به آمریکایی ها و هم به جامعه جهانی اعلام کند که تهران تحت هر شرایطی حاضر به مذاکره و پذیرش شرایط طرف مقابل نیست. بنابراین اگر یک دیدگاه واقع بینانه به مسائل داشته باشیم به نظر می رسد در این برهه با روی کار آمدن دولت رئیسی اقدامات فوق با هدف تقویت توان چانهزنی دیپلماتیک در دستور کار قرار گرفته است. لذا اگر اروپاییها و آمریکا یک نگاه درست را انتخاب کنند به جای ربط دادن توان موشکی و نفوذ منطقهای ایران به مذاکرات احیای برجام باید تمرکز جدی روی پرونده فعالیتهای هستهای و حصول هر چه زودتر توافق داشته باشند.
در لابه لای مطالبی که عنوان داشتید به نکته بسیار مهم اشاره کردید مبنی بر اینکه حمله اسرائیل به مواضع و نیروهای انسانی در خاک سوریه در همان روز گفت و گوی تلفنی بنت، نخست وزیر اسرائیل با پوتی،ن رئیسجمهور روسیه صورت گرفت. فارغ از اینکه این حملات مکرر اسرائیل به خاک سوریه و مورد هدف قرار دادن مواضع و نیروهای ایران در این کشور با چراغ سبز روسیه و حتی تحریک پوتین در شرایط فعلی جنگ اوکراین صورت گرفته باشد تا در ادامه با واکنش تهران شرایط برای به بن بست کشاندن برجام شکل بگیرد، واقعیت غیرقابل انکار به تلاش های مخرب و مستقیم روسیه برای به شکست کشاندن مذاکرات برجام باز می گردد. در شرایطی که روسیه به واسطه تجاوز به اوکراین با حدود ۵ هزار تحریم در مدت ۲ هفته دست به گریبان شده است، اما کرملین برای مناسبات دو و نیم میلیارد دلاری با ایران به دنبال گرفتن تضمین از ایالات متحده آمریکاست. لذا این تضین ادعایی روس ها فقط با هدف شکست در احیای برجام و لغو تحریم ها صورت گرفته است. حال به باور شما در این شرایط روسیه، هم در عرصه تحولات میدانی جنگ اوکراین و خاورمیانه و هم در حوزه دیپلماتیک چه نقشی را برای خود تعریف کرده است؟
ببینید به باور من سه عامل باعث افزایش توان چانه زنی دیپلماتیک ایران طی سال های گذشته شده است؛ اول توان خود اتکای دفاعی در داخل کشور، دوم فناوری صلحآمیز هستهای ایران و سوم مقاومت بی نظیر و جانانه مردم ایران در برابر تحریم ها و سیاست فشار حداکثری ایالات متحده؛ این سه پارامتر، سه پارامتر داخلی و ملی هستند که ربطی به عوامل منطقهای و بینالمللی ندارد که توسط برخی بازیگران جهانی به نفع منافع آنها مصادره شود. مصداق بارز این نکته من روسیه است. به باور من سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال روسیه قابل دفاع نیست. چون روس ها هر سه پارامتر ایران برای افزایش توان چانه زنی دیپلماتیک، یعنی توان موشکی و نفوذ منطقهای ایران، مقاومت مردم در برابر تحریم ها و فناوری صلح آمیز هسته ای کشور را در جهت تحقق منافع خود مصادره کرده اند. واقعیت امر آن است که مذاکرات فعلی برجام هشت طرف دارد که البته به جز ایران اکنون همه طرفهای مذاکرات عنوان داشته اند که روسیه خواسته ها و پیش شرط های جدیدی برای احیای برجام و حصول توافق مطرح کرده است.
یعنی روس ها دیگر تعارف را کنار گذاشته اند و به طور رسمی به عنوان تنها طرف مذاکرات وین شروطش را مطرح کرده است، این در حالی است که این اقدامات مخرب روسیه برای توقف و به بن بست کشاندن مذاکرات در داخل کشور با یک واکنش مناسب دیپلماتیک همراه نمی شود. به باور من، نه اقدامات و تلاش های داخلی برای تقویت توان موشکی و نفوذ منطقه ای، بلکه اقدامات مخرب روسیه باعث توقف و بن بست در مذاکرات خواهد شد، آن هم در شرایطی که روسیه در ایام غربت ایران به واسطه سیاست فشار حداکثری، نه تنها کمکی به مردم ما نکردند، بلکه شرایطی را برای افزایش فشار به ایران ایجاد نمود.
لذا هیچ کدام از آن سه پارامتر ملی برای افزایش توان چانه زنی دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران ربطی به روسیه ندارد، اما متاسفانه امروز همه آن پارامترهای ملی در جهت منافع کرملین توسط روس ها به گروگان گرفته شده است. در حالی که دلیلی ندارد ما در این شرایط حساس بخواهیم مذاکرات برجام را به روسیه ربط بدهیم. روسیه تنها در یک بخش می تواند خواهان معافیت های آمریکا باشد، آن هم در جایی است که قرار است روسیه به عنوان واسطه و میانجی برای مبادله سوخت با کیک زرد نقشآفرینی کند. اگر روسیه در این زمینه از معافیتهای تحریمی برجامی مستثنی شود قابل دفاع است ولی فراتر از آن هرگونه تلاش برای گرفتن تضمین توسط روس ها صرفاً و صرفاً اقدام عمدی مخرب برای به شکست کشاندن مذاکرات احیای برجام است، آن هم در شرایطی که پوتین سعی دارد از برگ برنده ایران و شکست در مذاکرات به عنوان اهرم فشار در برابر غرب به واسطه حجم بی سابقه تحریم ها ذیل جنگ اوکراین استفاده کند.
در حالی که واقعیت این است که پوتین باید تاوان زیادهخواهیها و تجاوزش را به اوکراین بدهد. چنانی که عنوان داشتید در همین دو هفته روسیه حدود ۵ هزار تحریم یعنی چیزی حدود سه برابر بیشتر از تحریم های فعلی ایران را به دلیل حمله به اوکراین به جان خریده است، اما دلیلی ندارد ایران هم شریک جرم زیادهخواهیها و تجاوز پوتین به اوکراین باشد. منطقی نیست مردم ایران هم تاوان سیاستهای غلط کرملین را بدهند. لذا باید هر چه زودتر مذاکرات را به نتیجه برسانیم و در شرایط کنونی بازار انرژی حداکثر استفاده را برای ارتقاء توان اقتصاد داخلی ببیریم داشته باشیم. شاید در ظاهر این گونه عنوان شود که پوتین با هدف تقابل در برابر تلاش ناتو و آمریکا برای نفوذ به مرزهای روسیه اقدام به لشکرکشی و تجاوز به اوکراین کرده است، اما به باور من عامل اصلی در حمله ارتش روسیه به خاک اوکراین فقط و فقط به جاه طلبی و شخصیت دیکتاتورماب پوتین بازمیگردد.
یعنی اکنون به واسطه زیاده خواهی ها و جاهطلبی پوتین این همه تحریم برای اقتصاد و معیشت مردم روسیه رقم خورده است. ولی با این وجود شان، جایگاه و منزلت مردم ایران بسیار بالاتر از آن است که حقوق و مزایای احیای برجام و لغو تحریمها فدای جاهطلبی پوتین به عنوان سیاستمداری منفور در جهان بشود. لذا در این شرایط که شاهد یک وقفه کوتاه یک هفتهای در مذاکرات وین هستیم اگر کماکان روسیه بر پیششرط خود تاکید داشته باشد ایران می تواند به جای روسیه به یک متحد دیگر مانند چین و یا یک کنسرسیوم مشترک اروپایی - چینی فکر کند و یا اینکه با مذاکره مستقیم ایران و ایالات متحده آمریکا شرایطی رقم زده شود که توافق جدید نیازی به قطعنامه جدید نداشته باشد. چون من معتقدم روسیه در جهت تحقق منافع ملی خود، آن هم بعد از حمله و تجاوز به اوکراین و مواجهه شدن با بیش از ۵ هزار تحریم ظرف دو هفته حاضر است دست به هر اقدامی بزند که از تک تک برگ های برنده خود در برابر غرب استفاده کند که یکی از مهمترین این برگ های برنده شکست در وین و سایه سنگین پرونده فعالیتهای هستهای ایران است. در این شرایط روسیه برای منافع خود حتی حاضر است در آینده مکانیسم ماشه را فعال کند.
به هر حال چالشی که اکنون در مواد ۱۱ تا ۱۳ قطعنامه ۲۲۳۱ به عنوان تضمین کننده برجام وجود دارد سبب شده ما با تحریم ها مواجه باشیم. یعنی اگر طبق مواد ۱۱ تا ۱۳ قطعنامه ۲۲۳۱ طرفی از طرف دیگر در برجام شکایت داشته باشد در گام اول این تحریم هاست که احیا خواهد شد. لذا تا زمانی که اعتراض به یک قطعنامه جدید منتهی نشود، ایران باید کماکان تحریمها را تحمل کند تا بعد از یک ماه قطعنامه جدیدی در شورای امنیت صادر شود. حال روسیه ای که برای تحقق منافع خود در شرایط کنونی حاضر است تا به این حد از اهرم ایران استفاده کند چرا باید با همراهی تهران مواجه شود؟ واقعا دلیل این میزان از اغماض، همسویی و وابستگی مقامات جمهوری اسلامی به روسیه را درک نمی کنم، آن هم در شرایطی که روسیه، هم در طول تاریخ و هم در شرایط فعلی به روشنی ثابت کرده که اولویتش فقط منافع ملی است.
اخیرا رجب صفروف، مدیر مرکز مطالعات ایرانِ معاصر در روسیه عنوان داشت که به دلایل متعدد ایران غرب گرا برای روسیه بسیار خطرناکتر از ایران هستهای است. چرا که ایران همچون سپر دفاعی آهنین برای ما (روسیه) در برابر غرب عمل می کند. لذا اگر دولتی غرب گرا در ایران سر کار بیاید از همان لحظه فروپاشی روسیه بهشدت آغاز خواهد شد. بنابراین به هر قیمتی نباید اجازه فرصت تمایل ایران به غرب را بدهیم. حال پیرو این نکته آیا عملا مسکو شرایط احیای برجام را خواهد داد؟
ابتدا به ساکن نباید گفته ها و تحلیل های یک کارشناس روس را ملاک نظر قرار دهیم. در ثانی به نظر من با وجود انتقادات گسترده به عملکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی طی سال های اخیر در برابر روسیه باز هم ایران از آن میزان استقلال سیاسی و دیپلماتیک برخوردار است که بخواهد در مسیر روسیه گام بر ندارد.
ولی به نظر می رسد که عملاً با نفوذ و حضور فردی مانند لوان جاگاریان، سفیر روسیه در ایران و تعیین تکلیف وی برای رسانه های داخلی کشور با هدف استفاده از عبارت «عملیات ویژه نظامی» به جای تجاوز، حمله و جنگ روسیه علیه اوکراین نشان می دهد که همان حداقل های استقلال سیاسی ایران در برابر روسیه وجود ندارد؟
من این توصیه های سفیر روسیه را در حد تعیین تکلیف برای رسانههای داخلی نمی دانم. البته وی هم در آن حد سیاسی و دیپلماتیک نیست که برای رسانههای ایران تعیین تکلیف کند، اما سعی کرده در این بین با حضور برخی خبرنگاران توصیه هایی را برای استفاده از برخی واژه ها مطرح کند. این امر سابقه دارد که برخی سفارتخانه ها یادداشت، توصیه، تذکر و یا پیشنهادهایی را مطرح کنند، اما اینکه برای رسانههای ایران تعیین تکلیف شود قابل قبول نیست، کما اینکه تمام رسانه های داخلی کشور هم از عبارت عملیات ویژه نظامی روسیه علیه اوکراین استفاده نمیکنند. چون دیپلماسی عمومی روسیه مانند حوزه نظامی و دفاعی این کشور اکنون با یک انفعال و بحران جدی روبروست به طوری که حتی اگر روس ها بتوانند کل اوکراین را هم تصرف کنند به نظر من فروپاشی روسیه و شخص پوتین آغاز شده است.