وقت تجديدنظر در كابينه فرارسيد
دولت برای مدیریت دوران پسا تحریم چه بایدها و نبایدهایی را باید در دستور کار خود قرار بدهد؟
روزنو :
آیا ارادهای برای تغییر و اصلاحات اقتصادی در دولت و مجموعه حاکمیت وجود دارد؟ در این زمینه کشور با چه چالشها و فرصتهایی مواجه است؟ «آرمان ملی» برای پاسخ به این سؤالات با دکتر مهدی پازوکی اقتصاددان گفتوگو کرده است. دکتر پازوکی معتقد است: «مهمترین بایدی که در این زمینه باید در دستور کار قرار بگیرد تعامل با جهان است. ما باید به سمت تعامل با جهان برویم و از روابط بینالمللی خود تنشزدایی کنیم. نکته دیگری که باید توسط دولت موردتوجه قرار بگیرد انضباط مالی است. باید دیگری که باید در دستور کار قرار بگیرد برخورد علمی با پدیدههای اقتصادی است. چرا تاریخ احمدینژاد را نمیبخشد؟پاسخ این سؤال این است که رویکرد علمی در دولت احمدینژاد کنار گذاشته شد. احمدینژاد کشور را ربع قرن به عقب برد. متأسفانه همه افرادی که در دولت احمدینژاد بودند امروز در دولت رئیسی نیز حضور دارند که این نشان میدهد رئیسی از مدیرانی در کابینه خود استفاده کرده که درگذشته امتحان خود را بهخوبی پس ندادهاند.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
اقتصاد ایران با لغو تحریمها با چه شرایطی مواجه خواهد شد؟ افزایش قیمت دلار در روزهای اخیر چه تأثیری در اقتصاد ایران خواهد گذاشت؟
اخبار منتشر شده از وین نشان میدهد کـــه توافق بین ایـــران و کشــورهای غربی نزدیـــک است و بهاحتمالزیاد ایـــن توافق در آیندهای نزدیک صورت خواهد گرفت. مهمترین اقدامی که ایران بایــد در دوران پسا تحریم انج««ام بدهد این است که رویکرد تعامل با جــهان را بهجای تقابل با جهان در دستور کار خود قرار بدهد. در چنین شرایطی اگر ایران بهصورت مستقیم با آمریکا مذاکره کند منافع ملی ما بیشتر محقق خواهد شد. بههرحال در مذاکرات اخیر کشورهایی مانند روسیه بهعنوان واسطه در این زمینه نقشآفرینی میکردند که قابلاعتماد نیستند و ما مشاهده کردیم در زمانی که مذاکرات در حال به نتیجه رسیدن است این کشور با کارشکنیهایی که انجام میدهد تلاش میکند توافق را به تأخیر بیاندازد. اگر ما بهصورت مستقیم با آمریکا مذاکره کنیم به ضرر دشمنان ما و کشورهای رقیب در منطقه خواهد بود. برخی از کشورها از تنش بین ایران و آمریکا سود میبرند و به همین دلیل هنگامیکه ایران و آمریکا به سمت مذاکره مستقیم میروند تلاش میکنند از این کار جلوگیری کنند. ما باید سیاستهای تنشزدایی را در دستور کار خود قرار بدهیم. اگر ما موفق شویم شرکتهای آمریکایی را وارد صنعت نفت خود کنیم و از تکنولوژی آنها در پارس جنوبی استفاده کنیم به سود منافع ملی و به ضرر رقبای منطقهای خواهد بود. ما باید به شکلی در عرصه منطقهای و بینالمللی رفتار کنیم که نشان بدهیم خط قرمز ما منافع ملی ملت ایران است. همه بازیگران جهانی و منطقهای به دنبال منافع خود هستند و کسی نمیتواند منکر این موضوع شود. در شرایط کنونی روسها، چینیها و آمریکاییها منافع ملی خود را دنبال میکنند و جهتگیری سیاستهای آنها به سمتی است که منافع ملی آنها را محقق کند.
چگونه میتوان شرایطی را فراهم کرد که شرکتهای آمریکایی در اقتصاد ایران سرمایهگذاری کنند؟
در مرحله نخست باید ایران و آمریکا بهصورت مستقیم مذاکره کنند تا مذاکرات وین به نتیجه برسد. مذاکره مستقیم ایران و آمریکا میتواند شرایط ایران را برای رسیدن به توافق بهتر کند و امتیازهایی که به دست میآید با پیامدهای مثبت بیشتری همراه شود. این نکته را نیز گوشزد کنم که برجام دولت رئیسی چیزی بیش از برجام ظریف نخواهد بود. تجربه تاریخی نشان میدهد هرکجا ما به سمت مذاکره رفتهایم و با کشورهای دیگر مذاکره کردهایم به سود ما و به ضرر دشمنان ما بوده است. به همین دلیل نیز تندروها در آمریکا و اسرائیل دوست ندارند ما با آمریکا مذاکره کنیم. به نظر میرسید نزدیکی بیشتر ایران و آمریکا منافع آنها را به خطر میاندازد. واقعیت این است که ما چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم در شرایط کنونی آمریکا بزرگترین قدرت اقتصادی جهان است. اگر ما میخواهیم بازار نفت را به دست بیاوریم باید شرایطی را فراهم کنیم که شرکتهای آمریکایی بتوانند در صنعت نفت ایران سرمایهگذاری کنند. امروز پس از عربستان این کشور عراق است که جای ایران را گرفته و دومین کشور صادرکننده نفت در اوپک است. دلیل اینکه عراق به این مهم دست پیداکرده این است که از تکنولوژی کشورهــای پیشرفته در صنعت نفت خود استفاده کرده و موفق شده بازار را در اختیار بگیرد. عراق موفق شده سود حاصل از این رویکرد را صرف تقویت زیرساختهای خود کند. این در حالی است که در جنگ خلیجفارس به دلیل حماقتهای صدام زیربناهای این کشور از بین رفت. امروز در حـــدود بیست درصد مشکلات اقتصادی کشور به مسائل سیاست خارجی ارتباط دارد و هشتاد درصد مشکلات به مدیریت داخلی کشور ارتباط پیدا میکند.
برخی معتقـــدند اقتصاد ایران مدتهاست گروگــان سیاست خارجی است و مسائل بینالمللی و بهخصوص پرونده هستهای در اقتصاد ایران تأثیرگذار است. چرا معتقدید مدیریت داخلی سهم بیشتری در مشکلات کشور دارد؟
اینیک واقــعیـــت غیرقابلانکاراســت. اغلب مشکلات اقتصادی ما داخلی است و اگرسیاستهای خود را در این زمینه اصلاح کنیم میتوانیم با وضعیت اقتصادی بهتری در آینده مواجه باشیم. دولت سیزدهم باید به سمت اصلاحـــات اقـتصادی حرکت کنـــد. اصلاحات اقتصادی نیز شامل اصلاح نظام بودجهریزی، نظام اداری، سیستم مالیاتی و سیاستهای مالی است. نکته مهم دیگری که مشهود است این است که آقای رئیسی باید در کابینه خود تجدیدنظر کند. یکی از انتقادات جدی که به آقای رئیسی وارد است استفاده از مدیران ضعیف در دستگاههای اجرایی است. برخی از افرادی که امروز در دستگاههای اجرایی حضور دارند تنها به دلیل اینکه در ستاد انتخاباتـــی آقــای رئیسی حضــور داشتهانــد در سمتهای مدیریتی مورد استفاده قــرار گرفتهاند و از توانایی کافی برای مدیریت برخوردار نیـــستند. مــن حضور افراد ضعیف و مدیران ناکارآمد را برای اقتصاد ایران یک خطر میدانم و معتقدم باید در این وضعیت تجدیدنظر صورت بگیرد. آن چیزی که امروز جامعه ایران به آن نیاز دارد نظام تدبیر امور خوب است. با توجه به پشتیبانی و حمایتی که نهادهای قدرت از دولت آقای رئیسی انجام میدهند اگر این دولت قصد دارد جایگاه ماندگاری در تاریخ برای خود ایجاد کند باید به سمت اصلاحات اقتصادی حرکت کند. اصلاحات اقتصادی نیز نیازمند مدیران توانمند است که بتوانند نیاز به تغییر و تحول و اصلاحات را درک کنند. با فعالان ستاد انتخاباتی نمیتوان در اقتصاد کشور اصلاحات به وجود آورد.
آیا اراده و زمینههای لازم برای تجدیدنظر در کابینه و وضعیت مدیران وجود دارد؟
تجدیدنظر در مدیران اقتــصادی یک ضـــرورت است و دولت بایــد این ضرورت را درک کنـــد. بهتازگی آقای علی عسکری رئیس سابق صداوسیما بهعنوان مدیرعامل شرکت خلیجفارس انتخاب شدهاند. این در حالی است که رئیس هیاتمدیره سابـــق این شرکت که یکی از بهتــرین مدیران کشور بود کنــار گذاشته شد. نیروی انسانی کارآمد نسبت به مصالح کشور با مدیر بالادستی خود ملاحظهکاری نمیکند و بلکه حرف کارشناسی خود را میزند و از اینکه جایگاه خود را از دست بدهد هراس ندارد. به همین دلیل اگر دولت آقای رئیسی به دنبال اصلاحات اقتصادی در کشور است باید در وضعیت مدیران خود تغییر ایجاد کند. دولت باید از فرصتهای موجود استفاده کند. اگر دولت انضباط اقتصادی را به اقتصاد ایران برگرداند و هزینههای غیرضروری را کاهش بدهد میتواند تا حدودی تورم را مهار کند. امروز دولت به نهادهایی پول میدهد که نباید این کار را انجام بدهد. سرمایهای که ایرانیان خارج از کشور در اختیار دارند بین400 تا800 میلیارد دلار است. اگر ده درصد این پول نیز وارد اقتصاد ایران شود مشکل بیکاری در کشور حل خواهد شد و نرخ رشد اقتصادی فزاینده خواهد شد. مشکل اصلی در این زمینه تندروهای داخلی هستند که محیط جهانی را نمیشناسند و با کلمه ملی و منافع ملی مشکل دارند. بر اساس تفکر اقتصاد دولتــی نرخ رشد با بودجه به دست میآید که اشتباه است و در واقع چنین نیست. اقتــصــاد دستور و فرمان نمیپذیرد و کسانی که قصــد دارند اقتصاد را بهصورت دستوری مدیریت کنند اشتباه میکنند. اقتصاد به فضای مناسب کسبوکار نیاز دارد و برای اینکه فضای کسبوکار ایجاد شود باید شفافیت به اقتصاد ایران بازگردد و دست دلالان و کلاهبرداران از اقتصاد ملی کوتاه شود.
در دوران پساتحریم دولت باید چه بایدها و نبایدهایی را در دستور کار خود قرار بدهد؟
مهمترین بایدی که در این زمینه باید در دستور کار قرار بگیرد تعامل با جهان است. ما باید به سمت تعامل با جهان برویم و از روابط بینالمللی خود تنشزدایی کنیم. نکته دیگری که باید توسط دولت مورد توجه قرار بگیرد انضباط مالی است. باید دیگری که باید در دستور کار قرار بگیرد برخورد علمی با پدیدههای اقتصادی است. چرا تاریخ احمدینژاد را نمیبخشد؟ پاسخ این سؤال این است که رویکرد علمی در دولت احمدینژاد کنار گذاشته شد. احمدینژاد کشور را ربع قرن به عقب برد. متأسفانه همه افرادی که در دولت احمدینژاد بودند امروز در دولت رئیسی نیز حضور دارند که این نشان میدهد رئیسی از مدیرانی در کابینه خود استفاده کرده که درگذشته امتحان خود را بهخوبی پس ندادهاند. در دولت سیزدهم بهجز مشایی، بقایی و رحیمــی و عدهای دیگر از همه مدیران دولت احمدینژاد استفاده شده است. اگر دولت قصد دارد به موفقیت دست پیدا کند باید در این وضعیت تجدیدنظر کند. از سوی دیگر دولت باید سه اقدام دیگر نیز انجام بدهد. نخست اینکه شفافیت را به اقتصاد ایران بازگرداند و همهچیز شفاف باشد. دوم اینکه بین بنگاههای اقتصادی رقابت سالم ایجاد شود و سوم اینکه هرگونه انحصار از اقتصاد ایران گرفته شود. در شرایط کنونی برخی از نهادهایی که اقتصاد را در انحصار خود درآوردهاند زمینه را برای فعالیت بخش خصوصی سالم از بین بردهاند. من معتقدم نیستم این نهادها باید از بین برود، بلکه معتقدم این نهادها نباید برای بخش خصوصی مزاحمت ایجاد کنند. تجربه نشان داده بخش خصوصی دارای سرمایه است. با اینوجود باید متوجه شرایط کسبوکار سالم شود. اگر دولت رئیسی بتواند ثبات اقتصادی را به اقتصاد ایران بازگرداند و جلوی ریختوپاشهای اقتصادی را بگیرد میتواند به بهبود وضعیت آینده امیدوار باشد. واقعیت این است که اقتصاد ایران بهشدت از بیانضباطی مالی رنج میبرد. بیانضباطی پولی در سیستم بانکی، بیانضباطی مالی در سند بودجه و بیانضباطی اداری در سیستم اداری وجود دارد که دولت باید تلاش کند آنها را مرتفع کند. درهمه کشورهای جهان بهترین نیروهای متخصص را جذب دولت میکنند این در حالی است که در ایران افرادی را به استخدام دولت درمیآوردند که از دانشگاههای درجه پنج و شش مدرک خود را اخذ کردهاند. موضوع مهم دیگری که در این زمینه تعیینکننده است سیاست خارجی دولت است. دولت رئیسی بهعنوان یک دولتی که مورد تأیید نهاد قدرت در ایران است و از سوی آنها حمایت میشود اگر بتواند به جهان توسعهیافته وغرب ارتباط داشته باشد به سود کشوراست. این ارتباط نیز باید در چارچوب منافع ملی مردم ایران باشد. برخی از مسئولان بهخوبی با جهان و مراودات دیپلماتیک آشنایی ندارند و گمان میکنند با حرف میتواند اقتصاد را درست کرد. واقعیت این است که دوران حرف درمانی به پایان رسیده است. ما باید باسیاستهای بخردانه و رویکردهای علمی اقتصاد را اصلاح کنیم و وضعیت زندگی مردم را بهبود بدهیم.