بلای مدارس غیرانتفاعی بر سرآموزش
روزنو :این مدارس برای کاهش هزینههای خود به جای معلمان واقعی از دانشجو معلمها سود میبرند که این موضوع به شدت بر کیفیت آموزش تاثیر میگذارد
معمولا هر سال، همین روزها مدارس غیر انتفاعی رقابت برای جذب دانشآموزان را شروع میکنند.این رقابت سردرگمیهای مختلفی برای اولیا به وجود میآورد.جلسه معارفه در برخی از این مدارس به این گونه است دبیران با روی خندان و لباسهای رنگی حاضر میشوند و سعی میکنند دانشآموزان را به این مدارس جذب کنند تا مدرسه و موسس آن به درآمدهای کلان دست پیدا کند. بسیاری از این مدارس تو خالی هستند.این مدارس که به سرعت قارچ در حال زیاد شدن هستند به دلایل اقتصادی پرداختیهای مناسبی نیز به معلمان خود ندارند و به صورت مداوم با چالش نیروی انسانی مواجه میشوند. از سوی دیگر از آن جا که مسئله این نوع مدارس تربیت و آموزش دانشآموزان نیست حتی فرآیند جذب معلم در آنها نیز روال منطقیای را طی نمیکند. بسیاری از معلمان مدارس غیر انتفاعی دانشجویانی هستند که در سمت معلم به دانشآموزان درس میدهند. از آن جایی که سود اقتصادی اصلیترین هدف این مدارس است جذب دانشجویان به عنوان معلم برای آنها صرفه اقتصادی بالایی دارد. زیرا به دلیل نبود کار و شرایط بد اقتصادی بسیاری از دانشجویان به خواستههای این مدارس تن میدهند و حتی به اندازه زحمت خود دریافتی ندارند. همچنین معلمی صرفا دارا بودن سواد نیست معلمی یک نوع حرفه و منش است و اگر این معلمان دانشجو حرفه معلمی را بلد نباشند و به صرف سواد دانشگاهی خود اتکا کنند میتوانند دانشآموزان را با آسیبهای گسترده آموزشی و تربیتی مواجه سازند. البته که در اینجا مقصر اصلی مدارسی غیر انتفاعی هستند که معلمی را حرفه نمیدانند و تلاش میکنند تا با سوء استفاده از معلمین دانشجو، والدین و دانشآموزان کسب سود اقتصادی خود را به بالاترین درجه ممکن برسانند. در این بین والدین باید آگاه باشند که فرزندان خود را به دست چه مدرسه و معلمی میسپارند خصوصا فرزندانی که در سالهای ابتدایی تحصیل خود هستند و هر نوع کوتاهی و خطائی از طرف معلم و مدرسه میتواند برای آنها خسارات جبران ناپذیری را به بار آورد.
>نادیده گرفتن معلمی به عنوان یک حرفه
محمدرضا نیک نژاد کارشناس آموزشی در این خصوص به آفتاب یزد گفت:«درصد مدارس غیر دولتیای که عموما از این نوع نیروها استفاده میکنند گسترده است.دلیل آن هم مسئله اقتصادی است و به ویژه با بدتر شدن شرایط اقتصادی و افت درآمدهای مدرسهها این اتفاق پر رنگتر شده است. پس ریشه این موضوع تا اندازه زیادی به مسئله اقتصادی باز میگردد. از طرف دیگر معلمهای رسمی به یکسری از خواستههای مدارس تن نمیدهند و حاضر نیستند با هر نوع دستمزدی قرار داد ببندند. اما به دلیل بیکاری گسترده، دم دست بودن آموزش در این زمینه و نادیده گرفتن این شغل به عنوان یک
حرفه مدارس به استفاده از نیروهای آزاد روی آورده اند. این شغل یک شغل حرفهای است؛ برای مثال به جای یک مهندس ساختمان یک مهندس صنایع که نمیتواند کار او را انجام دهد.معلمی یکسری ویژگیهای حرفهای دارد که این ویژگیها در بسیاری از جاها به ویژه مدارس غیر دولتی نادیده گرفته میشود. از سوی دیگر به لحاظ اقتصادی معلمان به یکسری از شرایط اقتصادی و آموزشی تن نمیدهند در نتیجه به نفع این مدارس است که با چنین معلمهای آزادی کار کنند.»
>افت نهفته و پنهانی در این نوع مدارس
وی ادامه داد: « منظور از شرایط آموزشی این است که فرض کنید من به یک مدرسه غیر دولتی برای تدریس میروم طبیعتا یکسری خط قرمزهایی داریم مثل اینکه به دانشآموزان نمره الکی ندهم یا بر بسیاری از مسائلی که در آن مدارس اتفاق میافتد چشم ببندم.بسیاری از کارنامههای صادر شده در بسیاری از مدارس غیر دولتی صوری است اما دانشجویان به دلایل مختلف به این خواستههای مدارس تن میدهند.خانوادهها از واقعیت اتفاقی که در کلاس و مدرسه میافتد دور میمانند. اتفاقا چند سال پیش مسئول امتحانات وزارت خانه یک آماری را ارائه داد که سر و صدای زیادی ایجاد کرد و بعد از مدتی همان مسئول آمد اعلام کرد که منظورش این نبوده است. اما به هر حال او گفت که در امتحانات نهایی سطح معدل مدارس غیر دولتی در جایگاه یکی به آخر مانده قرار گرفته اند. به نظر من بخشی از دلیل این اتفاق استفاده از نیروهایی است که حرفهای نیستند و فقط به دانشآموزان نمره میدهند و به لحاظ اقتصادی و آموزشی هم به دلیل مشکلات موجود به شرایط مدارس تن میدهند.یک افت نهفته و پنهانی در این مدارس عموما وجود دارد که آسیب آن در میان مدت و دراز مدت به ویژه در زندگی آموزشی و شخصی دانشآموزان مشخص میشود. من خود دیدهام که بچهها در این مدارس عموما با یک کارنامه صوری از یک مقطع به مقطع دیگر با معدلهای بالا منتقل میشوند.همچنین در امتحانات نهایی نمرههای مستمر باعث میشوند که آنها درسها را قبول شوند زیرا نمره امتحان آنها بسیار پایین است.»
>معلمی یک هنر و تجربه است
علی بهشتی نیا کارشناس آموزشی نیز در این باره به آفتاب یزد گفت:«این مسئله کما فی السابق هست و امروز بیشتر هم شده است. قبلا بیشتر در دوره متوسطه اول از این نوع معلمان استفاده میشد اما الان در دوران متوسطه دوم و ابتدایی هم از این نوع معلمان استفاده میشود.معلمی صرفا یک هنر و تجربه است و من بعد از 20 سال سابقه در آموزش و پرورش میگویم معلمی هنر و تجربه است و علم در رتبه بعد از اینها قرار میگیرد. در هر کلاس انواع دانشآموزان با روحیات و مشکلات مختلف وجود دارد به ویژه الان که مشکلات خانوادهها بیشتر شده است و صرفا تجربه معلمان است که میتواند این مسائل را در کنار علم آموزی حل و فصل کند. از سوی دیگر مبالغی که به معلمان آزاد پرداخت میشود بسیار پایین است و این میتواند انگیزهای برای آنها ایجاد نکند و از طرف دیگر هم چون این معلمان تجربه ندارند لطمات زیادی به دانشآموزان میزنند. خود دانشآموزان و کادر اداری میزان رضایت مندی بیشتری از معلمان رسمی دارند.بسیاری از معلمان حق التدریسی مدارک علمی بالایی دارند اما چون تجربه پایینی دارند و انگیزه لازم را نیز از لحاظ مالی ندارند، به دانشآموزان آسیب میزنند. دانشجو معلمان نمیتوانند با دانشآموزان ارتباط بگیرند و این مسئله در دوره ابتدایی پر رنگتر میشود زیرا این دوره واقعا دوره حساسی است که مهمترین مسئله همان ارتباط دانشآموز و معلم است که میتواند دانشآموز را به کلاس و تحصیل علاقه مند کند. »
>ارتباط غیر حرفهای
وی ادامه داد:« این دانشجو معلمان از بسیاری مزایای دیگر مانند سنوات، عیدی و... محروم هستند.بسیاری از مدارس به این معلمان ظلم میکنند زیرا از آنها کار زیادی میخواهند ولی متناسب با کار به آنها حقوق نمیدهند.از برخی از این معلمان خواسته میشود که کارهای اداری را نیز انجام دهند. ارتباط بین کارفرما و معلم در این شرایط یک ارتباط کاملا غیر حرفهای است.خود مدیر و معاونین هم نمیتوانند با دانشجو معلمان به صورت مناسب ارتباط برقرار کنند.البته سرباز معلم ها، دانشجو معلمها و حق التدریسیها نیز همین شرایط را دارند.در این شرایط دانشآموزان، معلمان و خانوادهها آسیب میبینند و مدارس از این شرایط سود میبرند. خانوادهها در این مسئله واقعا متضرر میشوند یعنی الان خانوادهها فکر میکنند که فرزندان خود را برای آموزش و کسب مهارت بیشتر به مدارس غیر دولتی فرستادهاند و نمیدانند واقعیت در این مدارس به چه شکل است. بخشی از این معلمان سواد مورد نیاز را دارند ولی بخش نسبتا بزرگی از آنها اصلا سواد کافی برای برخورد با دانشآموز را
ندارند.»