به روز شده در: ۰۴ آذر ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۳
کد خبر: ۵۱۶۰۹۳
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۱ - ۱۱ اسفند ۱۴۰۰

صيانت جز «مخالفت با آزادی بيان» و «مسدودسازی كسب و كار»است؟

نوع رویکرد امروز جامعه را می‌توان از کاهش چشمگیر حضورشان در انتخابات‌‌های پیشین فهمید. چنانکه مجلس کنونی و در انتخابات اخیر دولت؛ عملکرد و محصول برخی فیلترهای نظارتی و عدم مشارکت مردم و انتخاباتی است که اکثریت نسبت به حضور در انتخابات بی‌علاقه شدند و این اتفاق افتاد.
روزنو :

صيانت جز «مخالفت با آزادی بيان» و «مسدودسازی كسب و كار»است؟

روزنو :این بحث طی سال‌های مختلف همواره مطرح بوده که میان اولویت‌های جامعه و اولویت‌های دولت‌ها تفاوت‌‌های بسیاری بوده است. لذا دولت‌ها همواره بر اساس آنچه سیاست‌‌های کلی بوده و عمل می‌کردند وجامعه نیز همواره پیگیر مطالبات خود بوده است. این در حالی است که در برخی مواقع برخی مطالبات جامعه مثل ایجاد رفاه و حل مشکلات اقتصادی و معیشتی به اموری بدل می‌شده است که نه تنها جامعه آن را در صدر اولویت‌های خود داشته بلکه دولت‌ها نیز با توجه به شرایط جامعه درصدد حل این مسائل و مشکلات بر می‌آمده‌اند. اما از آنجا که در بسیاری از اوقات برخی مسائل حل و عده‌ای مرتفع نمی‌شده مردم همواره نسبت به روند امور ابراز نارضایتی داشته‌اند و همین امر سبب ساز کاهش اعتماد عمومی جامعه نسبت به روندها و عملکردها شده است. حال بسیاری معتقدند برای اینکه شرایط بهتری را در راستای هم افزایی دولت و ملت شاهد باشیم باید دولت درصدد احیای اعتماد کاهش یافته بر‌آید واقدامات لازم را برای ایجاد میزانی از رضایتمندی در جامعه انجام دهد. در این راستا برای بررسی شرایط جامعه، لزوم احیای اعتماد عمومی، طرح صیانت از فضای مجازی و آنچه در سپهر سیاسی و اجتماعی جامعه می‌گذرد«آرمان ملی» با سید محمود میرلوحی فعال سیاسی اصلاح‌طلب وعضو سابق شورای شهر تهران به گفت‌وگو پرداخته است که می‌خوانید.
شرایط امروز جامعه را با توجه به نوع نگاه مردم به روندها و مطالباتی که بعضا تحقق نیافته چگونه ارزیابی می‌کنید؟

نوع رویکرد امروز جامعه را می‌توان از کاهش چشمگیر حضورشان در انتخابات‌‌های پیشین فهمید. چنانکه مجلس کنونی و در انتخابات اخیر دولت؛ عملکرد و محصول برخی فیلترهای نظارتی و عدم مشارکت مردم و انتخاباتی است که اکثریت نسبت به حضور در انتخابات بی‌علاقه شدند و این اتفاق افتاد. علتش نیز همین است که جریانی احساس می‌کند از مسیر انتخابات اکثریت و مشارکت حداکثری کم نصیب است و نتیجه نمی‌گیرد و به این شیوه‌ها متوسل می‌شود. وقتی هم که روی کار می‌آیند احساس دین و بدهی به آن جریانی می‌کنند که بالاخره این مسیر را هموار کرده که اینها روی کار بیایند. اگر مشارکت حداکثری باشد این افراد با رای بالایی وارد نهادهای انتخابی می‌شوند اما می‌بینیم که حتی در شهرستان‌هایی با سیصد هزار نفر جمعیت افراد با دوازده و یا سیزده هزار رای به مجلس رسیده‌اند. زمانی این تعداد رای مقدار رای اقلیت‌های دینی بود اما اکنون متاسفانه به تعداد رای نمایندگان شهرهای قابل توجه تبدیل شده است. در خود تهران نیز می‌بینید که چه اتفاقاتی درانتخابات‌های اخیر و نحوه مشارکت مردم رخ داده است. اولویت‌های اینها با اولویت‌های بدنه و اکثریت جامعه هماهنگ نمی‌شود. مساله امروز جامعه معیشت، اقتصاد، اشتغال و نشاط اجتماعی است. ولی می‌بینید که این مسائل کنار رفته و اموراتی که هیچ نسبتی با مسائل و مطالبات اکثریت جامعه ندارد اولویت‌دار شده است. می‌بینیم هر روز چندین و چند طرح از مجلس در می‌آید که یکی می‌خواهد انتخابات ریاست جمهوری را به جایی برساند که بعدها از فیلترهای نظارتی امروز یاد کنیم. برای انتخابات شوراها سال‌هاست که گفته می‌شود این شوراها باید توسعه پیدا کنند و اختیاراتشان گسترش پیدا کند اما می‌بینیم که اصلا دغدغه عده‌ای این است که چکار کنند اختیارات فعلی اعضای شوراها را کمتر کنند و به نحوی به گزینش آنها بپردازند که در شوراها نیز فیلترهای نظارتی سایر انتخابات را به کار ببرند. جامعه نگاه مثبتی به روند تحولات ندارد و با نگاهی ابهام‌آمیز به مسائل می‌نگرد.

طرح صیانت امروز باعث شده تا شاهد بسیاری از واکنش‌ها ازسوی اقشار مختلف جامعه باشیم؛ اساسا این دوگانه نگاه جامعه و طراحان و حامیان این طرح را چگونه تحلیل می‌کنید؟

واقعیت اینکه بحث طرح صیانت از فضای مجازی که اسم آن را صیانت گذاشتند در حقیقت تعرض به کسب، کار، فعالیت و ارتباطات جامعه است. درشرایط کرونایی اگر این فضای مجازی و ارتباطات نبود تاب‌آوری جامعه شکسته می‌شد. فراموش نکنیم که در ماه‌های اولیه انتشار ویروس کرونا چه اضطراب‌ها و استرس‌هایی در جامعه وجود داشت و خشونت‌ها چه میزان در جامعه طغیان کرد. یک سامانه‌ای به کمک مردم آمد و تحصیل دانش‌آموزان و دانشجویان به صورت مجازی درآمد و آغاز شد. مردم نیز موفق شدند که خریدها و مبادلات خود را از طریق فضای مجازی انجام دهند. حال پس از این‌همه مدت عده‌ای درصددند که با این فضا به اسم صیانت مقابله کنند. البته روشن است که اینها از دو جهت با فضای مجازی مشکل دارند و به قول خودشان می‌خواهند آن را صیانت کنند؛ نخست اینکه فضای مجازی آنها را به چالش کشیده و آنها را نسبت به روندهای موجود در جامعه در حوزه‌های مختلف پاسخگو کرده است. درحالی که تا پیش از این در جامعه رسانه فقط صداو سیما و انحصاری بوده و مدت‌هاست که جریانی اساسا اجازه نمی‌دهد صداوسیما رسانه ‌ملی باشد و آن رسانه را در اختیار یک اقلیت و تفکر خاصی قرار داده است. حال فضای مجازی می‌خواهد این انحصار را از این طریق کنار بگذارد و رسانه‌های دیگر نیز در جامعه فعالیت داشته باشند که اینها ناراحت هستند. به‌همین خاطر است که قبلا هم تلاش کردند رسانه‌های مجازی را زیر نظر صداو سیما ببرند. در حالی که می‌بینید تمام استارآپ‌ها،انجمن‌های تخصصی، کسب و کارهای اینترنتی، جریان‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی با این رویه طرح صیانت مخالفت کردند و همه معتقدند که این مساله اولویت جامعه نیست و این طرح‌هایی که ارائه می‌شود به هیچ عنوان پاسخگوی نیازهای جامعه نیست. با این طرح‌ها و تصمیمات درصدد هستند که فضای مجازی را زیر نظر نظامی‌ها ببرند. در حالی که این امری کاملا تخصصی است و متخصصان مربوط باید دراین مساله ورود کنند و اساسا صلاح نیست نظامی‌ها وارد این مساله شوند. نکته دیگر اینکه درشرایطی که اکنون تحریم‌ها و مسائل دیگر تاثیر‌گذار در جامعه را مشاهده می‌کنید بعضی از این تصمیمات و طرح‌ها در نتیجه مردم را از حقوق خود محروم می‌کند. اینکه می‌گویند تمام اپلیکیشن‌ها، موتورهای جست‌وجوگر و... باید ملزوم و تابع دیدگاه‌های ما باشند معلوم است چه اتفاقی می‌افتد و آنها نخواهند آمد و در شرایط فعلی حاضر به همکاری نخواهند شد. با ادامه این روند مشخص است که اینستاگرام، تلگرام و بقیه امکانات ارتباطاتی که برای جامعه است محدود و مسدود می‌شوند. به جای اینکه مستقیم بگویند همه چیز در فضای مجازی باید از زیر نظر ما بگذرد و اگر اینگونه نشود، مسدود خواهیم کرد مصوباتی را در این طرح پیشنهاد کردند که صدای عموم کاربران و کسانی که با این فناوری و تکنولوژی سر و کار دارند و اهل فکر و فرهنگ هستند را نیز در آورده است. اکنون آنچه محدود می‌شود آزادی اندیشه، انتقال آزاد اطلاعات، آزادی کار و فعالیت و استفاده بهینه از این دانش و تکنولوژی است که امروز یکی از اجزای لاینفک زندگی مردم است. مثل برق که از ابتداییات و ملزومات زندگی بشر است و نمی‌توان کسی را در جوامع مختلف پیدا کرد که امروز استفاده‌ای از برق در زندگی خود نداشته باشد. امروز بحث فناوری اطلاعات و اینترنت جزو جدایی ناپذیر زندگی مردم است. درهمین بحث‌هایی که مطرح می‌شود دولت مسیر رشد وارتقای اینترنت را متوقف کرده ملاحظه کردید که جامعه چقدر دغدغه‌مند بود، چراکه همه با این فضا درگیرند. از یک راننده اسنپ که صبح تا شب زندگی‌اش با این ابزار و امکانات می‌گذرد تا کسب و کارهای اینترنتی و فروش آنلاین کسی را پیدا نمی‌کنید که بی‌نیاز ازاینترنت باشد. این دغدغه باید اولویت مسئولان باشد. باید ببینند که چه باید کنند تا جامعه و مردم با استفاده بهینه ازاین ابزارهم کسب و کار، فضای کسب اطلاعاتشان مختل نشود و هم با مشکلاتی دراین فضا مواجه نشوند. اما اینکه بخواهند رویکردهای بسته داشته باشند و دنبال محدودیت اینستاگرام، کلاب هاوس، تلگرام و... باشند رویه درستی نیست و جامعه هم نخواهد پذیرفت.

طی سال‌های اخیر آنچه در صحن عمومی جامعه دیده شده این است که نوع مطالبات مردم با آنچه از سوی برخی نهادهای حاکمیت مطرح می‌شود متفاوت است، اساسا این گپ و شکاف از چه رواست؟

معتقدم تبلیغات مستقیم در دنیا کم اثر است و حتی در برخی مواقع نتیجه عکس می‌دهد. امروز در دنیا روش‌های غیرمستقیم موثر‌تر و موفق‌تر است. اما متاسفانه سال‌هاست که جریانی مسائل فرهنگی را به جای تعامل با دستور و تحکم به جامعه اعمال می‌کند. در صورتی که بسیار گفته شده که حتی در نهی از منکر هم باید با دانش و بیان درست صورت گیرد اما در بسیاری از موارد دیدیم که برخی از این نهی کردن‌ها به طور نادرست جامعه را به واکنش و مقابله در مسائل مختلف وادار کرده است. در مدارس و دانشگاه‌ها چقدر برای این بحث‌های عقیدتی و سیاسی و... هزینه کردیم و چقدر نتیجه گرفتیم؟ به قول یکی از دوستان 800 سازمان فرهنگی داریم از سازمان تبلیغات و شورای تبلیغات گرفته تا فلان دانشگاه و صداوسیما همه کار فرهنگی می‌کنند و هزینه‌های هنگفت نیز دارند اما در نهایت چه برون‌دادی از آنها بیرون می‌آید که به درد جامعه بخورد. این است که متاسفانه باعث شده شاهد یک دوگانه میان تعلیمات رسمی با تعلیمات غیررسمی عمومی مواجه باشیم. مثلا در حوزه موسیقی می‌بینید که چقدر برای مقابله با موسیقی هزینه شد اما می‌بینید که جامعه امروز موسیقی را جزو نیازهای خود می‌داند. مردم خودشان هزینه می‌کنند، خودشان آموزش می‌بینند وحتی آموزشگاه می‌زنند و جلو می‌روند. ولی می‌بینید که چقدر در بخش‌های دیگر هزینه کردیم اما آنطور که باید و شاید دستاوردی نداشتیم. بنابراین دراین دوگانگی می‌توان با برآوردی موفقیت‌های تعلیمات رسمی را با روش‌های خودشان با موفقیت‌های روش‌های غیررسمی مقایسه کرد. گاهی اوقات یک نفر با دست خالی کارکرده و آثار و فعالیت‌ها وماندگاریش را می‌بینید و آن طرف هم سیستم رسمی سال‌ها بودجه، اعتبار و هزینه می‌کند و نتایج آن نیز مشخص می‌شود. متاسفانه امروز کم نیست مسائلی که این دوگانگی در آن به چشم می‌خورد وظاهرا بنا نیست که دوستان قبول کنند که این روش جواب نداده است. به‌هرصورت نگاه رحمانی به مسائل از منظر دینی و توجه و پذیرش آزادی اندیشه، بیان، فکر، فرهنگ، خلاقیت و احترام به انسان‌ها و... باعث رشد، شکوفایی، پیشرفت، زایش و رویش فکر واندیشه می‌شود که بیشتر نتیجه می‌دهد تا روش‌های الزامی، اجباری و محدودیت‌هایی که متاسفانه بعضا با اینکه چندین بار تکرار شده و نتیجه بخش نبودنش مشاهده شده اما بازهم اصرار به ادامه آن دارند.

با توجه به اینکه بسیاری معتقدند حاکمیت و جامعه برای هم‌ا‌فزایی و همراستایی باید به یک درک مشترک از مسائل برسند و در این راستا باید اقداماتی برای بازیابی اعتماد عمومی صورت گیرد؛ آسیب‌شناسی این مساله را چگونه تبیین می‌کنید؟

از گذشته چهار راه گفت‌وگوی تمدن‌ها بودیم و هستیم. اما امروز شاهدیم با این انفجار اطلاعات و شبکه‌ها و... دیگر حکومت‌ها که می‌خواهند جامعه را اداره کنند و حکمرانی خوب را پیاده سازند؛ در این حکمرانی خوب در حوزه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنیت و مسائل اجتماعی بدون مشارکت مردم نمی‌توان کشور را اداره کرد. می‌شود بدون حضور و مشارکت زنان و جوانان در جامعه امروز ولو در کشورهای جهان سوم کشور را اداره کرد؟ می‌شود بدون حضور و نظر اهل فکر، فرهنگ و نخبگان کشور را اداره کرد یا بدون حضور اقتصاددانان و کارآفرینان اقتصاد کشور را مدیریت کرد؟ پاسخ همه اینها این است که نمی‌توان کشور را بدون حضور مردم در قشرهای مختلف اداره کرد. لذا است که اصل مشارکت جامعه و اصل اینکه دولت یک حداقلی ناظر باشد. دولت باید با مردم کار کند. وقتی صحبت از مردم و مشارکت به میان می‌آید بحث اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی مطرح می‌شود. اینکه بالاخره این دولت؛ دولت اکثریت است یا یک اقلیت محدود. امروز مولفه‌های قدرت دولت‌ها میزان سهم و مشارکت مردم در اقتصاد، امنیت، دفاع، توسعه علمی و فرهنگی است. حال ما در این دنیای کنونی به‌خصوص پس از پیروزی انقلاب هرجا در سایر حوزه‌ها کسری داشتیم توانستیم از اعتماد و حمایت و پشتیبانی مردم آن کسری‌ها را جبران کنیم. مشارکت در کشور ما و اعتماد مردم فراتر از ابزاری است که معمولا در دنیا به جد از آن استفاده می‌کنند و سعی می‌کنند که مشارکت حداکثری مردم را در فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و دفاعی استفاده کنند. ما در مقابله با طوفان‌ها و حوادث و در تحریم و... از اعتماد عمومی استفاده کردیم که اکنون این اعتماد به شدت آسیب دیده که بخش قابل توجهی از آن به خاطر کم دقتی‌هایی است که صورت گرفته است. امروز یکی از نمادها و شاخص‌های مهم مشارکت مردم انتخابات است اما متاسفانه کاری کردیم که هر روز دامنه این مشارکت کاهش پیدا می‌‌کند. از طرف دیگر به جهت موانعی مثل تحریم و هم به واسطه اینکه بخش خصوصی هنوز شکل نگرفته و رانت‌ها بیشتر شده اعتماد عمومی کاهش پیدا کرده است. امروز از یک طرف فشار اقتصادی و معیشتی، گرانی و تورم بر روی دوش مردم و کمبود مایحتاج را شاهد هستیم و از آنطرف اخباری به گوش می‌رسد که عده‌ای منابع عمومی را از طریق فساد و رانت در اختیار می‌گیرند که باعث شده در همه محافل دور و نزدیک شاهد نارضایتی‌های مردم باشیم که همه موجبات کاهش اعتماد عمومی را فراهم می‌آورد.

عکس روز
خبر های روز