دفاع سفت و سخت روزنامه زاکانی از صیانت!
در این یادداشت میخوانیم:
* طرح صیانت خوب است یا بد؟ تقریبا میتوان گفت که امروز همه نظرهای مردم به این ختم میشود که بد است. چرا؟ چون کسی اصلا نمیداند دقیقا قرار است چه اتفاقی بیفتد. چون مردم نسبت به این طرح نهتنها اقناع نشدهاند، بلکه در امواج سنگین گزارههای درست و نادرست نسبت به آن قرار گرفتهاند. همه تقریبا باور کردهاند که طرح صیانت مساوی است با حذف اینترنت و شبکههای اجتماعی رایج در زندگی مردم. خب مسلما در این شرایط، همه از صیانت ناراضی هستند. با این تصور، عموم جامعه فکر میکنند خیلی از کسبوکارها از بین میرود، خیلی از مطالبهها ابتر میماند، خیلی از تخلفها دیده نمیشوند و فساد روی فساد انباشته میشود.
* چه کسانی شاکی هستند؟ خب از بیبیسی و اینترنشنال و رسانههای لندننشین و همراهان داخلیشان که توقعی غیر از تخریب نداریم. اما جالب اینجاست که اکنون گروهی در داخل از طرح صیانت شکایت میکنند که هر روز از آشفتگی محتوای نامناسب در شبکههای اجتماعی مینالند؛ همیشه نسبت به آسیب این شبکهها برای فرزندانشان ابراز نگرانی میکنند و از کلاهبرداریهای رایج در فضای مجازی گلایهمندند.
* خب حالا یکبار وضعیت این روزهای فضای مجازی کشور را مرور کنیم؛ وقتی که به اکثریت پیامها و تصاویر رد و بدل شده در این شبکهها نگاه میاندازیم، بسیاری از آنها را فاقد اصول اخلاقی پذیرفته شده جامعهمان میبینیم؛ پیامها و عکسهایی که حریمهای خصوصی را درمینوردند و مرزهای اخلاق را زیر پا میگذارند و به حرمت اشخاص هجوم میبرند. در ضمن مثل روز هم مشخص است که دشمن در فضای مجازی، آرایش جنگی گرفته است. نه اینکه امروز این اتفاق افتاده باشد، سالهاست دارند برای ملت ما در این فضا برنامهریزی میکنند. ما هم سالهاست دست روی دست گذاشتهایم و آرایشی برای حضور در این جنگ سایبری نداریم.
* علت چیست؟ هیچ قانون و مدیریتی در فضای مجازی وجود ندارد. تقریبا جزو معدود کشورهایی هستیم که فضای مجازی در کشورمان کاملا ول است. بسیاری از کشورها، سالهاست در این زمینه قانون دارند و اعمال مدیریت میکنند، اما در کشور ما سالهاست با شعار «آزادی بیان» از ولشدگی فضای مجازی، نهتنها دفاع، بلکه نسبت به آن افتخار هم میکنند. درحالیکه در کشورهای دیگر برای فضای مجازیشان، خطقرمز و قانون دارند و آن را کنترل میکنند، ما با این شعار که ملت را از فضای مجازی محروم نکنید، جلوی وجود هر قانون و خطقرمزی را گرفتهایم.
* چه اتفاقی افتاده است؟ جایی که قانون تمام شود، هرجومرج شروع خواهد شد. قانون را وضع میکنند تا اگر بین مردم اختلافی پیش آمد، به آن مراجعه کنند و طبق آن، اختلافات پیش آمده را حل و فصل کنند. اما وقتی که ناظر قانون، وجود نداشته باشد، تکلیف چه میشود؟ یا در جایی که قانون، صریحا مشخص نباشد، چه باید کرد؟ و وقتهایی که اصلا ناظران قانون نمیتوانند در موارد پیش آمده دخالت کنند، پس چهکسی باید دخالت کند؟
* چه بخواهیم و چه نخواهیم، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی آن وجود دارد و بیشتر ما نیز از آن استفاده میکنیم، اما استفاده از آن، اگر مقید به چارچوبهای مشخصی نباشد میتواند تبدیل به آسیبی شود که خودمان هم این روزها از آن نالان هستیم. اما اگر چارچوبی داشته باشد، طبعا نهتنها مشکلی ایجاد نمیکند، بلکه شکل آموزشی، اطلاعرسانی، سرگرمی و فرهنگسازی هم بهخود میگیرد. تعارف را کنار بگذاریم. آیا پیامهای رد و بدل شده، به فرهنگ و اخلاق و شعور فردی و اجتماعی ما ضربه میزنند یا نمیزنند؟ بپذیریم که صیانت، کنترل کردن، قانون داشتن و مدیریت کردن، معنایش این نیست که قرار است ملت را از فضای مجازی محروم کنیم.