روزنو :طولانیترین شب سال هم گذشت بدون آنکه صدا و سیما برای آن برنامه ویژه و سرگرم کنندهای داشته باشد. آنهم در شرایطی که مردم به خاطر مشکلات بسیار، از نظر روحی و روانی در خستهترین حالت ممکن خود دارند. در چنین شرایطی انتظار میرفت که حداقل صداوسیما برنامههای ویژهای را برای این شب در نظر بگیرد. اگرچه شب یلدا مصادف شده است با ایام فاطمیه و باید احترام این روز را نگه داشت، اما این سازمان حداقل میتوانست برنامههایی را در نظر بگیرد که برای بیننده جذاب و یا لااقل سرگرمکننده باشد که متاسفانه چنین نبود. البته سالهاست که صدا و سیما از نبود یک برنامه منسجم برای تهیه برنامههای تلویزیونی باب ذائقه مخاطبانش رنج میبرد، حتی حالا که مدیرانش هم عوض شده اند. عملکرد مدیران جدیدش، به خصوص در تولید برنامههای بیکیفیت گواه این است که این سازمان به تغییرات اساسی نیاز دارد. موضوعی که بارها کارشناسان رسانه به آن اذعان داشته اند. در واقع میتوان گفت صدا و سیما به ورطه تکرار افتاده است و جای تولید محتوا و برنامههای جذاب برای مخاطبان، در حال پخش و تکرار سریالهای گذشته است که البته آنها هم بعضا با سانسور مواجه میشود و به نوعی بیننده را از این همه تکرار خسته میکنند. برنامههای روتینشان هم دیگر جای خود دارد. بنابراین بیدلیل نیست که تلویزیون دیگر مخاطب آنچنانی ندارد. جالب اینجاست که سازمان صدا و سیما بودجه کلانی را از بودجه سال ۱۴۰۱ به خود اختصاص داده اما دریغ از تولید یک برنامه سرگرم کنند. انگار این همه بودجه برای هیچ است. همانطور که کارشناسان بارها عنوان کرده اند، صدا و سیما مخاطبانش را نمیشناسد و وجود طرز تفکری خاص در این سازمان مانع از آن شده است که بخواهند برنامههایی درخور مخاطبان را بسازند. اما اگر صدا و سیما بخواهد همین روند را در پیش بگیرد دیری نمیپاید که مخاطبش فقط صدا وسیماییها باشد.
به هر حال آنقدر برنامههای صدا و سیما بیکیفیت شدهاند که حتی صدای روزنامه دولت را هم درآورده است. روزنامه ایران نوشت: «امروز شبکه نمایش خانگی با ساخت سریالهای بعضاً جذاب و عامهپسند رقیب سینما و تلویزیون شده است. در فضایی که به راحتی میتوان فیلمها و سریالها را دانلود کرد، کشاندن بخشی از مخاطبان پای شبکه نمایش خانگی که هزینه نسبتاً بالایی هم دربردارد نکته قابل تاملی است. عقب افتادن از علایق مخاطبان، بیتوجهی به بخش خصوصی، کیفیت پایین سناریوها و دلایل بسیار زیاد دیگر در سالهای اخیر باعث شد شبکه نمایش خانگی با برطرف کردن حداقلی این موارد، اعتماد بخشی از مخاطبان را به سمت خود جذب کند. امروز شاهدیم که یک فیلم یا سریالی در صداوسیما قابلیت پخش ندارد، اما همان فیلم در شبکه نمایش خانگی پخش میشود. اگر این دوگانگی بین صداوسیما و شبکه نمایش خانگی عمیقتر شود، ضربات جبرانناپذیری به عرصه هنر و فرهنگ کشور وارد خواهد شد. اگر صداوسیما با علایق مخاطبان همگام شود، میتواند صاحب مخاطبان سریالها و برنامههای جذاب شبکه نمایش خانگی شود. برنامههای صبحگاهی صداوسیما همان روال دهه ۸۰ را طی میکنند. برنامه ظهرگاهی و مذهبی همان تاکشو قدیمی مجری و کارشناس محور است. برنامههای انتقادی در بیکیفیتترین حالت ممکن و با کلیشههای همیشگی روی آنتن میرود. سریالها جذابیت محتوایی خود را ازدست دادهاند. هرچند هرازگاهی برنامه یا سریالی گل میکند، اما این اتفاق مقطعی است. دلیل پیشرفت ناگهانی شبکه نمایش خانگی را باید عبور از کلیشهها و البته برخی خط قرمزهای صداوسیما جستوجو کرد.
در مقابل پیشرفت شبکه نمایش خانگی چیست؟ اگر همین شبکه نمایش خانگی هم دچار کلیشههای صداوسیما شود مخاطب به سمت شبکههای ماهوارهای و شبکههای نمایش خانگی خارجی روانه میشود. در روزهایی که فیلم و سریالهای جذاب خارجی با بودجههای کلان ساخته میشود نمیتوان با ممیزی هم باعث شد برنامهای از چشم مخاطبان دور بماند؛ نمونهاش یک مینی سریال کرهای است که توانست پربینندهترین سریال سال در ایران شود؛ درحالی که نه در صداوسیما پخششده است نه در شبکه نمایش خانگی!
نقطه گم شده این روزهای صداوسیما ایده است. ایدهای که بتواند ضمن رعایت هنجارها از کلیشهها عبور کرده و جذابیت را نیز لحاظ کند. این کار اگرچه سخت است ولی غیر قابل دستیابی نیست. روزگاری تلویزیون خود را در رقابت با شبکههای ماهوارهای میدید. شبکه نمایش خانگی نشان داد که مخاطب حتی با صرف هزینه حاضر است به جای ماهواره به تماشای محصولات داخلی بنشیند. ظهور شبکه نمایش خانگی با همه انتقادهایی که در روند پخش و محتوای آن وجود دارد، باعث شده است مدیران صداوسیما کلاهشان را بالاتر بگذارند و متوجه شوند که اهمیت دادن به علایق مخاطبان و بالابردن کیفیت تولیدات هم میتواند مخاطب را برگرداند و هم میتواند منافع مالی داشته باشد. ساخت برنامه، سریال و فیلم با کیفیت یک بازی برد- برد است؛ هم رضایت مخاطب از هزینهای را که برای اوقات فراغتش میپردازد در پی دارد و هم چرخ اقتصادی فرهنگ را به چرخش درمیآورد. امروز این مردم هستند که تصمیم میگیرند چه چیزی را و در کجاتماشا کنند.»