![آخرین قیمت سمند، کوییک، دنا و تارا + جدول](/files/fa/news/1403/4/14/377436_790.jpg)
روزنو :عمر خانه ملت در ایران به بیش از صدسال میرسد. اولین پارلمان در زمان سلطنت مظفرالدین شاه قاجار در سال 1285 شمسی شکل گرفت. احوال خانه ملت در زمان شاهان مختلف دستخوش تغییرات زیادی بود. از زمان قاجاریه تا شکلگیری پهلوی هر دوره شرایط خاص خودش را داشت. گاهی مجلس شورای ملی نقش مهمی در عرصه سیاست ایفا میکرد و گاهی آنچنان تنزلی پیدا کرد که شاید کمتر کسی از عموم مردم چیزی از آن بداند. یک مجلس دستنشانده که فقط منویات شاه و مقامات ارشد تشکیلات سلطنتی را اجرا و تبلیغ میکرد. با پیروزی انقلاب اسلامی، شرایط خانه ملت هم تغییر کرد و مجلس شورای ملی به مجلس شورای اسلامی تغییر یافت؛ اما این تغییر ثابت نبود و خانه ملت نیز بعد از انقلاب افتوخیزهای بسیاری را تجربه کرد. در گام اول مرحوم سیدحسن مدرس الگو بود. مدرس از نمایندگان مشهور مجلس شورای ملی بود که در دوران نمایندگی خود مخالفتهای جدی با رضاخان میرپنج؛ رئیسالوزرا و شاه بعدی داشت. دهم آذر نیز سالروز درگذشت مرحوم مدرس، بهعنوان روز مجلس شورای اسلامی در تقویم ایران ثبتشده است. ابتدای انقلاب نگاه به مجلس شورای اسلامی بسیاری جدی بود. چهرههای سیاسی مؤثر در انقلاب توجه ویژهای به مجلس داشتند و هرکدام و از گروههای فعال در آن زمان تلاش میکردند که تعداد کرسی بیشتری در اختیار داشته باشند. در کنار این امام خمینی (ره) بهعنوان رهبر انقلاب در سخنرانیهای خود بارها بر اهمیت مجلس تأکید میکرد تا آنجا که اعلام کرد مجلس در رأس امور است. وقتی دوره اول مجلس شورای اسلامی نیز تشکیل شد ترکیب اعضا اهمیت آن را در نگاه سیاسیون بهخوبی نشان میداد. تقریباً همه آنان که در انقلاب و سرنگونی سلطنت پهلوی نقش مهمی داشتند، خود را به پارلمان رساندند. میزان آرای نمایندگان منتخب نیز بینظیر بود. میزان مشارکت مردم در انتخابات مجلس اول در سراسر کشور 52 درصد برآورد شده است؛ اما نمایندگان تهران در مجلس اول ازنظر کسب آرایی بیش از یکمیلیون نفر، منحصربهفرد هستند. تا آنجا که تمامی 18 نمایندهای که در دور اول وارد مجلس شدند، همگی بیش از یکمیلیون رأی اخذ کرده بودند. میزان مشارکت در انتخابات مرحله دوم کمی پایین آمد اما در انتخابات میاندورهای باز هم تمامی نمایندگان تهران آرایی بیش از یکمیلیون نفر از پایتختنشینان را در سبد رأی خود داشتند. تقریباً بسیاری از مهمترین چهرههای سیاسی انقلاب اسلامی که بعدها در ارکان مهم حکومت نیز به جایگاه مهمی رسیدند در مجلس اول بهعنوان نماینده حضور داشتند. آیتالله خامنهای که بعدها به رهبری رسید. اکبرهاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی که دو دوره ریاست جمهوری را بر عهده داشتند. چهرههایی همچون مهدی بازرگان، حسن حبیبی، حسن آیت، محمد موسویخوئینیها، مصطفی چمران، حسن روحانی، یدالله سحابی، عزتالله سحابی، عطاءالله مهاجرانی، علیاکبر ناطق نوری، علیاکبر ولایتی و بسیاری از چهرههای دیگری که بعدها به سمتهای مهمی رسیدند ازجمله نمایندگان دوره اول بودند. دور اول ازنظر بسیاری از سیاسیون جزو بهترین دورهها بوده چراکه تقریباً همه احزاب و گروههای سیاسی فعال در کشور توانسته بودند در این مجلس نمایندهای داشته باشند. ترکیب آن را مجموعه افراد توانمندی تشکیل داده که جدال آنان با یکدیگر یک تجربه تاریخی ارزشمندی را در تاریخ سیاسی ایران به ثبت رسانده است؛ اما بعدازاین ترکیب مجلس تغییر کرد و به عقیده بسیاری هیچگاه وزن مجلس اول در ایران تکرار نشد هرچند که مجالس قوی در دورههای بعدی شکل گرفتند ولی ازنظر تنوع ترکیب بهمانند دوره اول نبودند.
بعدازاین دو دوره مجالس دوم و سوم شورای اسلامی تحت شرایط جنگی و در دوران هشت سال دفاع مقدس شکل گرفت. ضمن اینکه دیگر در ایران قوای سهگانه مستقرشده بودند و از فضای بههمریختگی بعد از انقلاب فاصله گرفتهشده بود. در این دوره فضای سیاسی مجلس کمی یکدست شد و البته بخشی از نامزدها هم برای اولین بار موضوع رد صلاحیت را تجربه کرند.
در این دوره ناطق نوری، وزیر کشور بود و از حدود ۱۵۹۲ نفر که آمادگی خود را برای کاندیداتوری اعلام و ثبتنام کردند، حدود ۲۶۶ نفر از داوطلبین صلاحیتشان توسط هیاتهای اجرایی و شورای نگهبان رد شد. درصد رد صلاحیت شدهها ۱۶٫۷۱ درصد بود. در این انتخابات کاندیداهای جامعه روحانیت مبارز و حزب جمهوری اسلامی اکثر آرا را از آن خود کرده و به پیروزی قاطع در انتخابات دست یافتند. فضای مجلس دوم بیشتر در دست نزدیکان انقلاب بود و همین هم باعث شد کمکم اختلافاتی در بین آنان شکل بگیرد. برخی معتقدند که اصطلاح چپ و راست در سیاست ایران از این دوره مجلس شروع شد. از دیگر موضوعات اختلافی این مجلس مسئله رأی اعتماد به مهندس میرحسین موسوی بود. در مجلس سوم اما یک اتفاق خاص و متفاوت رخ داد. وقتیکه این مجلس تشکیل شد، رهبری انقلاب اسلامی بر عهده امام خمینی (ره) بود که بعد آیتالله خامنهای این مسئولیت را عهدهدار شد و این مجلس دو رهبری را تجربه کرد. اکثریت مجلس سوم را نیروهای موسم به چپ در اختیار داشتند و راستیها در اقلیت و صد نفر بودند. مجلس سوم با دو دولت میرحسین موسوی و هاشمی رفسنجانی که قبل از تشکیل دولت ریاست مجلس را بر عهده داشت؛ کار کرد.
بعد از مجالس اول و دوم تقریباً نیروهای غیرمذهبی حضوری در مجالس نداشتند و آنچه با عنوان اختلاف سیاسی در مجالس شکل گرفت تنها بین نیروهای مذهبی مختلف بود که هر دوره هم تقریباً رنگ خاصی داشت و با دورههای مختلف متفاوت بود. در دوره چهارم یک اتفاق تازه افتاد و مسئله نظارت بر انتخابات مجلس شورای اسلامی هم پررنگتر شد. در این دوره رسماً نظارت استصوابی وارد ادبیات حقوقی و سیاسی انتخابات مجلس شد هرچند که برای شروع اثر پررنگی نداشت اما رفتهرفته تا دوره فعلی یعنی دوره یازدهم بیشترین اثر بر ترکیب نهایی مجلس را همین نظارت استصوابی داشته است. قبل از انتخابات مجلس چهارم، در سال ۱۳۷۰ غلامرضا رضوانی، یکی از اعضای شورای نگهبان و رئیس هیأت مرکزی نظارت شورای نگهبان بر انتخابات، برای نخستین بار نظر تفسیریِ شورای نگهبان را دربارۀ این اصل جویا شد و محمد محمدی گیلانی، دبیر وقت شورای نگهبان، در پاسخ گفت: «نظارت مذکور در اصل ۹۹ قانون اساسی استصوابی است و شامل تمام مراحل اجرایی انتخابات ازجمله تأیید و ردّ صلاحیتِ کاندیداها میشود.»
در این دوره از انتخابات شورای نگهبان تعدادی از اعضای مجمع روحانیون مبارز (گروه اصلی معروف به جناح چپ در مجلس سوم) را رد صلاحیت کرد که با توجه به اینکه برخی افراد دارای سابقه نمایندگی بودند، حاشیههای زیادی به همراه داشت اما در نهایت با تاییدشدن برخی از افراد سرشناس در تهران موضوع تا حدودی خاتمه یافت. مجلس چهارم را چپیها از دست دادند و نیروهای موسوم به راست مرتبط با جامعه روحانیت مبارز بودند و با شعار اطاعت از رهبری و حمایت از هاشمی به مجلس دست یافتند.
فضای سیاسی در زمان انتخابات مجلس پنجم در ایران در حال تغییرات مهمی بود. جناحهای سیاسی در حال تغییرات جدی بودند و میان نیروهای موسوم به چپ و راست اختلافات داخلی زیادی به وجود آمده بود؛ اختلافاتی که کمکم باعث شد مفاهیم چپ و راست به حاشیه رانده شود. در کنار این موضوع رد صلاحیت در این دوره قوت گرفته بود تا آنجا که مجمع روحانیون مبارز انتخابات مجلس پنجم را به دلیل رد صلاحیتها تحریم کرد. درنتیجه مجلس پنجم ازنظر ترکیب سیاسی مانند مجلس چهارم بود و اکثریت را جناح راستیها در اختیار داشتند. هیات رئیسه را هم شخصیتهای مهم جناح راست که طرفدار هاشمی رفسنجانی نیز بودند به دست گرفتند. رئیس مانند دور چهارم علیاکبر ناطق نوری و نایبرئیس حسن روحانی بود؛ اما در دوران مجلس پنجم اتفاقات مهم زیادی رخ داد. جناح چپیها تمرکز خود را بر انتخابات ریاست جمهوری گذاشتند و با معرفی سید محمد خاتمی به صحنه رقابت با ناطق نوری که رئیس مجلس بود، رفتند. نتیجه با انتظارها و فضای سیاسی کشور خیلی اختلاف داشت. آنقدر که برخی میگویند دوم خرداد 1376 و با پیروزی قاطعانه سید محمد خاتمی یکفصل جدید سیاسی در کشور آغاز شد. تحلیل گران میگویند این اتفاق نتیجه یکدست شدن عرصه سیاست بعد از مجلس اول بود. تمام وزرای پیشنهادی خاتمی از مجلس پنجم رأی اعتماد گرفت اما مجلس بعد دو تن از وزرا، مهاجرانی وزیر فرهنگ و عبدالله نوری وزیر کشور را استیضاح کرد.
شکست راستیها تنها به ریاست جمهوری محدود نشد. آنان در انتخابات مجلس ششم و اولین دوره انتخابات شوراها نیز شکست سنگینی از چپیها خوردند. درنتیجه برخلاف ادوار گذشته مجلس ششم با ترکیب جدیدی از نیروهای سیاسی که عمدتاً خواهان اعمال اصلاحات سیاسی در کشور بودند روی کار آمدند. مهدی کروبی رئیس وقت مجلس ششم در مصاحبهای درباره این دوره گفته: «این درست است که در مجلس سوم و ششم اکثریت را جناح چپ داشت و من در هر دو دوره رئیس بودم. بعضی جهتگیریها هم در این دو مجلس یکی بود؛ اما برخی شعارها هم در تقابل کامل بود. در مجلس سوم شعارهای انقلابی و کفرستیز سر داده میشد ولی در مجلس ششم از جامعه باز و مدنی صحبت میشد. در مجلس سوم تلاش میشد تا روحانیون در هیات رئیسه قرار گیرند. همانطور که حسین هاشمیان و بیات و موسوی لاری در هیات رئیسه بودند ولی در مجلس ششم تلاش میشد تا روحانیون در هیات رئیسه قرار نگیرند. نمایندگان مجلس ششم آمدند ما را ابتدا در بنبست مطبوعاتی قرار دادند، بعد ما را گذاشتند در بنبست رفراندوم، بعد دوباره بردند به بنبست خروج از حاکمیت و سرانجام در بنبست تحصن کار ما را تمام کردند.» سخنان کروبی بهطور خلاصه مجلس ششم را روایت میکند. ازجمله موضوع جنجالی قانون مطبوعات و تحصن پایانی نمایندگان. بسیاری از نمایندگان مجلس ششم برای انتخابات مجلس هفتم رد صلاحیت شدند و همین هم باعث شد که آنان اولین و آخرین گروه سیاسی باشند که رسماً علیه نظارت استصوابی شورای نگهبان دست به اقدام میزنند. آنان در اعتراض به این موضوع در مجلس تحصن کردند. البته این تلاش بینتیجه ماند و به خاطر همین نظارت استصوابی تا مجلس دهم همه ادوار بهطور تقریباً کامل در اختیار نیروهای راستی یا همان اصولگرایان قرار گرفت.
از دوره هفتم تا دوره نهم، مجلس مانند قبل آن سروصدا را نداشت. هرچند که گاهی با دولت محمود احمدینژاد وارد چالش شد یا برخی نمایندگان بهطور مستقل مانند علی مطهری رویهای انتقادی در پیش گرفتند اما مجلس تقریباً از یک جنس سیاسی بود و در دفاع از وضعیت موجود حرکت میکرد. مجلس هفتم تمرکز خود را بر مسائل اقتصادی گذاشت و از مهمترین موضوعاتی که در مجلس هفتم تصویب شد، قانون سهمیهبندی بنزین بود.
مجلس هشتم اما یک رویداد مهم سیاسی را تجربه کرد. انتخابات ریاست جمهوری سال 88 در این دوره برگزار شد که تنشهای انتخاباتی به این مجلس هم کشید و برخی نمایندگان که در اقلیت بودند در حمایت از میرحسین موسوی در مجلس صحبت کردند که با واکنش تند سایر همکاران خود مواجه شدند. بهغیراز این مجلس هشتم در دو سال پایانی دولت محمود احمدینژاد با او وارد کشمکش شد و یکی از بالاترین رکوردهای طرح سؤال از وزرا در این مجلس و از دولت احمدینژاد ثبت شد.
مجلس نهم با پایان دولت محمود احمدینژاد همراه بود. هرچند این مجلس نیز کاملاً در اختیار اصولگرایان بود اما با حاشیههای زیادی توافق هستهای برجام به تصویب این مجلس رسید. در این مجلس اختلافاتی هم بین اصولگرایان شکل گرفت و برخی از آنان علی لاریجانی که ریاست مجلس را در اختیار داشت و اصولگرا محسوب میشد هم طرد کردند.
با پیروزی حسن روحانی در انتخابات سال 92 فضای سیاسی کشور تغییر کرد. مجلس نیز به دست اصلاحطلبان افتاد. هرچند نظارت استصوابی مانع راهیابی چهرههای مشهور جریان اصلاحطلب به مجلس شد اما آنان از شیوه جدیدی استفاده کردند و نیروهای جدیدی را برای انتخابات به میدان آوردند و توانستند با نیروهای کمتر شناختهشده ولی وابسته به جریان خود در انتخابات به پیروزی برسند. هرچند که باز هم نتوانستند تمام کرسیها یا اکثر آن را به دست آورند ولی تحلیل گران میگویند که بیشتر از صد کرسی را در اختیار داشتند و فراکسیون امید را تشکیل دادند. مجلس دهم در هماهنگی با دولت روحانی بود و درعینحال انتقادات زیادی به وضعیت سیاسی و اقتصادی کشور داشت. بااینحال در دو سال پایانی مجلس دهم به دلیل افزایش تحریمها مشکلات معیشتی در ایران بیشتر شد و جایگاه دولت روحانی و مجلس دهم در افکار عمومی تنزل یافت. با وجود نظارت استصوابی و کاهش چشمگیر مشارکت مردمی انتخابات مجلس یازدهم برگزار شد. گفته میشود که در انتخابات مجلس یازدهم در بسیاری از حوزهها پایینترین مشارکت مردم بعد از انقلاب ثبتشده و در چنین شرایطی دوباره فضای مجلس بهطور کامل در اختیار اصولگرایان قرار گرفت.
این مجلس تا کنون حاشیههای بسیاری را به فضای سیاسی کشور تزریق کرده است. ماجرای واگذاری خودروی دناپلاس به نمایندگان شروع جنجالهای این مقطع از بهارستان بود. این مجلس از ابتدا نام خود را مجلس انقلابی گذاشت با دغدغه مردم؛ اما تا کنون طرحهایی که در فضای سیاسی مطرح کرد به اعتقاد آگاهان سیاسی چندان در میان مطالبات مردم جایی ندارد. طرحهایی چون صیانت از فضای مجازی و قانون جوانی جمعیت در ماههای گذشته نگرانیهای بسیاری را در میان مردم بهخصوص فعالان فضای مجازی ایجاد کرده است که تاکنون از سوی نمایندگان طراح آنها بدون پاسخ مانده است.
آنچه در روند تشکیل مجلس در جمهوری اسلامی از ابتدا تاکنون رخ داده است بدون تردید پیشرفت محسوب نمیشود. از مجادلات سیاسی تندوتیز مجلس اول بر سر منافع و مطالبات مردم تا نگرانی افکار عمومی از طرحهای بهدوراز اولویتهای مردم چهل سالی طول کشید که اگرچه گذشت زمان را نشان میدهد، اما رشد، توسعه و پیشرفت پارلمان را روایت نمیکند.
مستأجران خانه ملت در چهار دهه گذشته رفتار یکسانی با آن نداشتهاند. اگر خانه ملت را نه صندلیها و تریبونها و میکرفون های موجود در صحن بهارستان بدانیم بلکه، مطالبات و منویات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در نظر بگیریم، به نظر میرسد که همه این مستأجران با آن متفاوت برخورد کردهاند. تحلیلها نشان میدهد که ملاحظه خانه ملت از مجلس اول تا مجلس یازدهم بهشدت افول کرده است. از آنهمه جنگ و جدال بر سر حقوق مردم در مجلس اول تا طرحهای دور از مطالبات مردم در مجلس کنونی نشان میدهد که کدام حرمت صاحبخانه را بیشتر نگاه داشتهاند.