مگر سياست خارجی جای جنگ و تنش است؟ | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۶:۳۳
انتخابات ریاست جمهوری گذشته که در آن آقای رئیسی به پیروزی رسیدند مانند انتخابات گذشته نبود و بسیاری از شخصیت‌های طراز اول جمهوری اسلامی مانند آقایان لاریجانی، جهانگیری و پزشکیان در این انتخابات به دلایل نامشخص برای مردم رد صلاحیت شدند

مگر سياست خارجی جای جنگ و تنش است؟

روز نو :چالش‌ها و بحران‌ها بزرگ‌تر از اراده دولت سیزدهم است. این نکته را به‌خوبی می‌توان از عملکرد دولت رئیسی در سه ماه گذشته متوجه شد. اگرچه رئیسی در ایام انتخابات همواره به تغییر وضعیت مردم تأکید داشت و عنوان می‌کرد مشکلات را حل خواهم کرد اما در ماه‌های گذشته ادبیات وی تغییر کرده و درباره مسائل مختلف تنها عنوان می‌کند این اتفاق باید بیفتد. این اتفاقی است که در مورد روسای‌جمهور گذشته نیز رخ داد و ادبیات آن‌ها در قبل و بعد از پیروزی در انتخابات تغییر کرد. به نظر می‌رسد جامعه ایران با بحران‌های مهمی مواجه است که یک‌شبه به وجود نیامده و حل آنها نیز یک‌شبه تحقق پیدا نخواهد کرد. اینکه دولت رئیسی قصد دارد با این بحران‌ها به چه صورت برخورد کند مسئله‌ای است که به‌مرورزمان مشخص خواهد شد. برای بررسی این موضوع با حجت‌الاسلام حسین انصاری راد نماینده سابق مجلس شورای اسلامی و فعال سیاسی اصلاح‌طلب گفت‌وگو کرده است. در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.

درحالی‌که سه ماه از دولت آقای رئیسی می‌گذرد اما همچنان بسیاری از مطالبات مردم محقق نشده و دغدغه‌های مردم مرتفع نشده است. مهم‌ترین دلایل تداوم مشکلات مردم در شرایط کنونی چیست؟

انتخابات ریاست جمهوری گذشته که در آن آقای رئیسی به پیروزی رسیدند مانند انتخابات گذشته نبود و بسیاری از شخصیت‌های طراز اول جمهوری اسلامی مانند آقایان لاریجانی، جهانگیری و پزشکیان در این انتخابات به دلایل نامشخص برای مردم رد صلاحیت شدند. از سوی دیگر میزان مشارکت مردم در این انتخابات نیز نسبت به ادوار گذشته انتخابات پایین‌تر بود. انتخابات گذشته یک بازی یک‌طرفه بود. در بازی یک‌طرفه نیز برنده واقعی و حقیقی وجود ندارد. در چنین شرایطی مدیرانی برای اداره کشور انتخاب شدند که در چنین فضایی حرکت می‌کردند.هدف این گروه این بود که قدرت در اختیار یک جریان خاص قرار بگیرد کار جریان‌های دیگر را یکسره کنند تا آنچه فکر می‌کنند درست است را بدون هیچ مانعی انجام بدهند. این راهی است که درنهایت به نتیجه نخواهد رسید. هنگامی‌که اراده ملت موردتوجه قرار نگیرد نمی‌توان نسبت به آینده خوشبین بود. بنیاد جمهوری اسلامی، قانون اساسی و اندیشه‌های حضرت امام اراده ملت و امام تأکید زیادی داشتند که اراده ملت از همه‌چیز مهم‌تر باشد.در انقلاب سال57 نیز آنچه تعیین‌کننده بود اراده ملت بود. در انتخابات ادوار گذشته از ابتدای انقلاب تاکنون نیز مردم مشارکت داشتند و امیدوار بودند گردونه انقلاب و انتخابات در مسیر خود حرکت خواهــد کرد.این در حالــی است که این گردونه از مدت‌هاست کــه از مسیر خود منحرف‌شده است. شرایط به شکلی است که در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری اخیر تنها یک جریان سیاسی در انتخابات حضور داشت و جریان‌های دیگر عملاً در انتخابات حضور نداشتند. استدلال این افراد نیز این بود که بدون هیچ‌گونه مزاحمتی گره از کار مردم باز کنند.این در حالی است که چنین اتفاقی رخ نداده و مشکلات مردم نه‌تنها کمتر نشده و بلکه بیشتر نیز شده است.

چرا به‌رغم تلاش‌هایی که صورت می‌گیرد مشکلات کاهش پیدا نمی‌کند؟

واقعیت این است که در دهه‌های گذشته سیاست خارجی و داخلی ما به بن‌بست خورده است. اتفاقاتی که در انتخابات ریاست جمهوری رخ داد نشان می‌دهد که راهی که در پیش‌گرفته این به بن‌بست رسیده است. یکی از شعارهای اصلی ما در سیاست خارجی دشمنی با آمریکا و محو اسرائیل بود. به همین دلیل نیز هزینه‌های زیادی در این زمینه پرداخت شد. نتیجه این نوع سیاست ورزی به ارتقای اقتصادی و سیاسی ایران در مجامع بین‌المللی نینجامید. این سخن به معنای این است که نه‌تنها شعارهایی که داده می‌شد تحقق پیدا نکرد و بلکه این شعارها به ضرر کشور نیز تمام‌شده است. از سوی دیگر جنگ و دشمنی درنهایت نتیجه مطلوبی به همراه نخواهد داشت. اگرچه این واقعیت غیرقابل کتمان است که اسرائیل یک کشور غاصب است و آمریکا نیز ذاتاً سلطه‌جو و مستکبر است. ازنظر فقهی یک تکلیف تنها با داشتن سه شرط محقق خواهد شد. نخستین شرط یک تکلیف«امکان» است. یعنی انسان و جامعه مکلف به تکلیفی نیستند که امکان تحقق آن وجود ندارد. در قرآن مجید نیز ذکرشده امر ناممکن قابل تکلیف نیست. شرط دوم این است که فساد در آن وجود نداشته باشد. تکلیفی که ملت را فقیر و ضعیف کند و رضایت و اعتماد مردم را به همراه نداشته باشد، برای هیچ فرد و جامعه‌ای ضروری نیست. سرمایه‌های مادی و معنوی کشور قربانی شعارهایی شده که همراه با فساد بوده است. برخی از کشورهای عربی به‌جای اینکه با اسرائیل که دشمنی واقعی آن‌هاست و سرزمین‌ها آنها غصب کرده است با دیگران دشمنی می‌کنند و رابطه خود با اسرائیل را از سر گرفته‌اند. شرط سوم یک تکلیف این است که نباید در تعارض با«اهم» باشد. به‌عنوان‌مثال اجبار به حجاب نمی‌تواند در تعارض با حرمت رسول اکرم یا کیان اسلام و تضعیف اسلام باشد.ما باید به شکلی تکلیف خود را انجام بدهیم که تکالیف بالاتری وجود نداشته باشد.

در شرایــط کنــونــی تکلیف«اهم» در جامعه چیست؟

مهم‌ترین تکلیف این اســت کــه رضایت مردم درزمینه‌های مختلف و به‌خصوص اقتصادی جلب شود. بدون تردید حرمت اسلام و پیامبر اسلام نیز در گروه رضایت مردم است. امروز بزرگ‌ترین تکلیف مسئولان محترم جمهوری اسلامی این است که رضایت مردم را جلب کنند. منکر این موضوع نیستم که آمریکا سالیان زیادی در این کشور سلطه‌جویی کرده و از منابع کشور سوءاستفاده کرده است. آمریکا مسبب کودتای28 مرداد در ایران بود. آمریکا یک دولت سلطه‌جو است؛ درگذشته بوده و امروز هم هست. بااین‌وجود تکلیف ما این نیست که با مقابله با آمریکا اساس و حیات زندگی مردم را درخطر قرار بدهیم. موجودیت جمهوری اسلامی به اعتماد و رضایت مردم است. اسلام نیز درگرو رضایت مردم است. مردم باید از مدیریت جامعه راضی باشند. سؤال اینجاست که در شرایط کنونی از مدیریت جامعه رضایت دارند؟آیا ما باید در شرایطی زندگی کنیم که بیش از چهل درصد مردم زیرخط فقر زندگی کنند و مردم ما از برآورده کردن ضروریات زندگی خود ناتوان باشند؟وضعیت بد زندگی مردم برخلاف تکلیف شرعی است که بر عهده مدیریت جامعه قرار دارد. سرمایه‌های انسانی که به دلیل عدم شرایط مناسب از کشور مهاجرت می‌کنند و در کشورهای خارجی زندگی می‌کنند باید به کشور برگردند و در راستای خدمت به کشور و مردم خود مورداستفاده قرار بگیرند. چرا میزان مهاجرت نخبگان در سال‌های اخیر نسبت به گذشته افزایش چشم‌گیری داشته است؟ ما باید کاری کنیم که ایران نمونه یک دموکراسی واقعی، قانونمند و یک کشور اخلاقی و معنوی باشد. وعده ما در انقلاب اسلامی این بود و قرار بود چنین اتفاقی در آینده رخ بدهد. اصل یک قانون اساسی جمهوری اسلامی استقرار نظام جمهوری اسلامی را به رأی قاطع مردم استناد می‌کند. در اصل59 این قانون آمده که خداوند سرنوشت اجتماعی انسان را به خود وی واگذار کرده است. هیچ کش نمی‌تواند این حق الهی و اسلامی را به هیچ بهانه‌ای از مردم بگیرد. جنگی که سال‌هاست در سیاست خارجی وجود دارد بی‌سرانجام است و شعارهایی که در این زمینه مطرح می‌شود نیز بی‌سرانجام است.

اصلاح این رویکرد نیازمند چه الزاماتی است؟

بنده به خاطر دارم در انتخابات ریاست جمهوری1392 و حتی در سال1396 مردم زیادی در انتخابات حضور پیداکرده بودند و تنها دلیل این حضور نیز امید به اصلاح بود. مردم امید داشتند در دولت آقای روحانی اصلاحات مهمی در کشور صورت بگیرد هرچند آقای روحانی هم نخواست و هم نتوانست. درنتیجه امروز در شرایطی قرارگرفته‌ایم که مردم از مدیریت و آینده کشور مأیوس هستند.به همین دلیل نیز نسبت به موضوعات مختلف معترض هستند. نمونه بارز آن تجمع مردم در رودخانه زاینده‌رود برای مطالبه گری درزمینه بحران آب است. درگذشته حیات شهر اصفهان به زاینده‌رود وابسته بود و از زمانی که رودخانه خشک‌شده شرایط مردم در این شهر سخت شده است. اگر این موضوع و موضوعات مشابه به‌خوبی مدیریت‌شده بود امروز شاهد این وضعیت نبودیم و مردم در رودخانه تجمع نمی‌کردند. قرار بود ایران اسلامی کانون معنویت، اخلاق و دموکراسی باشد. اسلام نیز در چارچوب آزادی زنده است. کسانی که برداشتی جز این دارند اشتباه می‌کنند. شکنجه در چارچوب اسلام رحمانی جایگاهی ندارد. پیامبر اسلام پس از فتح مکه خانه ابوسفیان را که دشمن اصلی ایشان بود خانه امن قرارداد و اجازه نداد کسی به خانه وی تعدی و تعرض کند. جنگ‌های گه پیامبر اسلام انجام داده‌اند همگی دفاعی است و ایشان هیچ‌گاه دستور حمله و یا آغاز جنگی را صادر نکردند. در قرآن مجید نیز هیچ جنگ ابتدایی وجود ندارد. البته حوادثی در تاریخ اسلام رخ‌داده که برخی مفاهیم وارد مفاهیم اسلامی شد که واقعی نبود.

دولــت چگونــه می‌تواند از بحران‌هــای موجود در جامعه عبور کند؟

واقعیت این است که تــا زمــانی که رویکــردهایــی که به آن اشاره کردم تغــییر نکند دولت نمی‌تواند مشکلات را در حــد مــطلوب حل کند. اگر قرار است وضعیت مردم تغییر کند باید استراتژی‌هایی که در سال‌های اخیر توسط جمهوری اسلامی مورداستفاده قرارگرفته تغییر کند. در شرایط کنونی جامعه ایران با بحران‌ها و چالش‌های متعددی مواجه است. به‌همین دلیل نیاز بود دولت از افرادی در کابینه خود استفاده کند که از تجربه و تخصص کافی برای مدیریت بحران‌ها برخوردار باشند.پس از آغاز به کار دولت اغلب کارشناسان و تحلیلگران به این نکته اشاره کردند که تیمی که آقای رئیسی برای مدیریت کشور انتخاب‌شده ضعیف است و می‌توانست افراد بهتری را انتخاب کند. اغلب افرادی که امروز در دولت حضور دارند دارای کارنامه موفقی درگذشته نیستند. از سوی دیگر برخی از افراد دارای تجربه کافی نیستند. شرایط کشور نیز به شکلی نیست که افراد جوان و بی‌تجربه بتوانند بحران‌ها را مدیریت کنند. شرایط کشور به شکلی است که حتی افراد باتجربه و تخصص که از دانش کافی برخوردار هستند نیز به‌راحتی نمی‌توانند مشکلات را حل کنند.سیاست‌هایی که تاکنون اتخاذشده همان سیاست‌هایی است که در چهل سال گذشته اصولگرایان دنبال کرده‌اند.کسانی که امروز در مناصب مختلف کشور حضور دارند طرفدار همان سیاست‌هایی هستند که در چهل سال گذشته امتحان خود را پس داده و مسبب وضعیت موجود جامعه بوده است. نتیجه ادامه این سیاست‌ها این است که امروز مردم ایران با بحران‌ها و ابر بحران‌های متعددی مواجه هستند.

آیا بین رویکردی که دولت برای حل مشکلات در پیش‌گرفته با واقعیت‌های موجود جامعه همخوانی و تناسب وجود دارد؟

بین وضعیت اقتصادی،فرهنگی و اجتماعی جامعه و تفکراتی که اصولگرایان و آقای رئیسی دنبال می‌کنند سازگاری وجود ندارد. راه نجات برای اینکه وضعیت اقتصادی مردم بهتر شود و تحریم‌ها برداشته شود و مدیران کشور بتوانند ایده‌های خود را اجرائی کنند این است که متخصصان و کارشناسانی که امروز به دلایل مختلف، منزوی هستند بتوانند درصحنه حضور پیدا کنند و باکار کارشناسی و تخصصی وضعیت موجود را تغییر بدهند. امروز بسیاری از نخبگان به دلایل مختلف و مبهم از حضور در عرصه تصمیم‌گیری جامعه محروم شده‌اند و برخی اجازه نمی‌دهند این نیروهای متخصص در مدیریت جامعه نقش‌آفرینی کنند.هنگامی نخبگان و متخصصان می‌توانند درصحنه حضورداشته باشند که شرایط یک انتخابات آزاد در کشور وجود داشته باشد تا گروه‌های مختلف فکری در فضای انتخابات نماینده داشته باشند.بسیاری از افرادی که امروز خانه‌نشین شده‌اند مؤمن به جمهوری اسلامی هستند و درگذشته خدمات ارزشمندی برای نظام و کشور انجام داده‌اند.قدرت و حاکمیت نباید در تضاد با نخبگان و شایسته‌سالاری باشد به شکلی که این افراد را محدود کند و اجازه ندهد در عرصه مدیریت جامعه فعالیت داشته باشند. متأسفانه در شرایط کنونی این اتفاق رخ‌داده است. از سوی دیگر بسیاری از نخبگان کشور نیز به دلیل محدودیت‌های داخلی به خارج از شکور مهاجرت کرده‌اند وهم اکنون در خارج زندگی می‌کنند. بدون تردید اگر این نخبگان در داخل کشور حضور داشتند می‌توانستند به حل مشکلات کشور کمک کنند. شاید این افراد با برخی از اصحاب قدرت اختلاف‌سلیقه داشته باشند اما این افراد نسبت به منافع ملی و مردم حساسیت دارند و از همه ظرفیت‌های خود برای تحقق منافع ملی استفاده خواهند کرد.نکته مهم دیگر موضوع آزادی است. تا زمانی که مردم و نخبگان جامعه از موهبت آزادی در کشور برخوردار نباشند نباید انتظار یک جامعه پویا و روبه‌جلو را داشت.

نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز