روزنو :فرافکنی درباره ریشه و علت مشکلات معیشتی این روزها بهقدری حاد شده که هرچه بیشتر جستوجو کنید، کمتر به نتیجه میرسید. دولتها عموماً حاضر نیستند مسئولیت سیاستگذاریها و لوایح خود را بپذیرند. تحریم تبدیل به موهبتی برای دولتها شده تا ناکارآمدیها و بیمسئولیتیها در حوزه مدیریتی را به گردن آن بیاندازند. به نظر میرسد مادامیکه ایران از تحریمهای هستهای آسیب میبیند، مردم نباید توقع حرکتی از دولت داشته باشند. روز گذشته روزنامه جمهوری اسلامی مطلبی انتشار داده و نوشت: «نکته اساسی در این زمینه این است که مشکلات معیشتی را نه باید بهحساب این دولت گذاشت و نه دولت قبل. علت اصلی این مشکلات، تحریمها هستند.»
ازیکطرف بحران اقتصادی فراگیر ناشی از افزایش قیمت ارز و تورم دورقمی کالاها را شاهد هستیم و از طرف دیگر در گفتوگوهای مسئولان و رسانهها گویا باید در یافتن مقصر با سوزن در انبار کاه بگردیم. چون در واقع هر دولتی مشکلات اقتصادی را از دولت قبل به ارث برده و اگر هم نمیتواند این مشکلات را حل کند، تقصیر به گردن تحریمها و مردم است! البته جای تعجب ندارد دولتهایی که سالهای سال به ارتزاق از پول نفت عادت کردهاند، هیچ اقدامی برای توقف این روند نداشتهاند. درحالیکه سهم مالیاتها از بودجه عمومی دولت از ۴۰ درصد در سالهای ۹۳ و ۹۴ به ۲۷ درصد در لایحه بودجه ۱۴۰۰ سقوط پیدا کرده است و تنها یک درصد نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی معادل ۶۰ هزار میلیارد تومان در اقتصاد ایران در سال ۱۴۰۰ است و اگر دولت در حد جهانی معادل ۱۵ درصد تولید ناخالص داخلی مالیات بگیرد، میتواند کل منابع بودجه را فراهم کند. اقتصاد نفتی ایران نیز قرار نیست از طریق سیاستهای دولتی به سمت اقتصاد مولد حرکت کند. جالب اینجاست که دولت همچنان از مشکلات خود درباره جبران کسری بودجه گلایه دارد و هنوز نتوانسته سیاست مشخصی بهجز چاپ پول، حذف ارز ترجیحی و گران کردن ارز و پایین آوردن ارز پول ملی که دولت رئیسی نیز همچون دولت روحانی با قوت و قدرت ادامه داشته است، راهکار مشخص دیگری ارائه کند. دراینبین جریانهای سیاسی در پاسکاری تقصیرکاری به گردن یکدیگر سنگ تمام گذاشتهاند. احسان ارکانی، عضو کمیسیون برنامهوبودجه مجلس شورای اسلامی در مصاحبهای میگوید: «واقعیت این است که ما با حجم عظیم مشکلات به ارث رسیده از دولت آقای روحانی به دولت سیزدهم مواجه هستیم که تورم ۴۰ تا ۵۰ درصدی، نرخ بالای بیکاری، کاهش شدید ارزش پول ملی و... بخشی از این مشکلات به ارث رسیده است.» او تأکید کرده است که «یکی از صفات و ویژگیهای آقای رئیسی، مردمی بودن وی است.» درحالیکه هنوز در حوزه اقتصادی دچار تزلزل در تصمیمگیری و ادامه تورم و گرانی هستیم. همچنین حجتالاسلام سیدمحمود نبویان، نماینده مجلس شورای اسلامی در همین خصوص میگوید: «یک دولت مقروض و سرزمین سوخته به آقای رئیسی تحویل شده است. بودجه کشور از نفت و مالیات و بخشی هم از فروش اوراق است. سال ۹۲ که آقای روحانی دولت را تحویل گرفت به لحاظ قانونی در بودجه پیشبینیشده ۱۰.۴ درصد حق فروش اوراق داشتهاند که ۴۱.۷ درصد فروش داشتهاند! در سال ۹۳ به دولت ۹.۷ درصد اجازه فروش اوراق دادهشده که در عمل ۵۱.۶ درصد فروش داشته است! به این بدهکاریها توجه کنید. فروش اوراق یعنی اینکه من و شما سرمایه اندکی داریم و در پروژههای دولت سرمایهگذاری میکنیم، با سود ۲۰-۱۰ درصد، مثلاً الان در سال ۱۴۰۰ که سال سررسید اوراق است، دولت آقای رئیسی هرچه درمیآورد باید بهعنوان بدهی ناشی از اوراق به مردم بدهد.»
بااینحال هر سطحی از مشکلات دولت پیشین را بپذیریم دولت جدید نیز تاکنون هیچگونه سیگنال مثبتی در راستای ارائه راهکار ارائه نداده و در نهایت عمده راهکارهایش نیز تاکنون به تعویق افتاده است و ابراهیم رئیسی درباره تبعات برنامههایش در فضای اجتماعی تردید دارد. همین است که چندی پیش عزتالله یوسفیان ملا، نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی تأکید میکند: «در حال حاضر نه دولت و نه مجلس برنامهای برای حل مشکلات معیشتی ندارند درصورتیکه تنها چیزی که در حال حاضر باید در دستور کار نمایندگان و دولت قرار بگیرد، حل مشکلات معیشتی است.» او در ادامه یادآوری میکند: «هنگام رقابتهای انتخاباتی آن شعاری که بین همه ۲۹۰ نماینده مشترک بود و با هم شعارش را دادند، در پوسترها و بنرهایشان تبلیغاتیشان هم نوشتند و در سخنرانیهایشان مطرح کردند، حل مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم بود.»
جالب است که در روزهای آخر دولت رجانیوز با انتشار مطلبی نسبت به اجرای همسانسازی حقوق بازنشستگان اعتراض کرده و این سیاست را در راستای تشدید کسری بودجه قلمداد کرده و نوشته بود: «طبیعتاً مصیبتهای اجرای این لایحه نیز به دولت سیزدهم به ارث خواهد رسید که این موضوع هم برای دولت روحانی نگرانکننده نبوده و دقیقاً در راستای پیادهسازی استراتژی تحویل «زمین سوخته» به دولت رئیسی است.» این نگاه و رویکرد به حدی جناحی است که این رسانه بر این باور است که تحویل دادن زمین سوخته اساساً جزو سیاستهای دولتها نسبت به دولت بعدی است. ازایندست موارد توهم توطئه طی این روزها زیاد دیده میشود و در دولت روحانی نیز سابقه داشته است. حالآنکه دولت حسن روحانی نیز با تأخیر اجرای همسانسازی را در دستور کار قرار داده بود و در سال ۹۹ که بازنشستگان مشمول افزایش مستمری از طریق اجرای همسانسازی حقوق شدند، تنها دو میلیون تومان دریافتی داشتند و با اجرای همسانسازی نیز بهسختی این مبلغ به حداقل دستمزد کارگری نزدیک شد.
محسن رضایی نیز در روزهای آخر دولت حسن روحانی زبان بهنقد گشوده و گفته بود: «با همه نقاط قوت و ضعفی که این دولت مانند دولتهای گذشته داشته است، همه اذعان دارند که زمینی که دولت تحویل دولت آینده میدهد، چگونه است؛ زمین حاصلخیز است یا زمین سوخته! متأسفانه آقای روحانی دولت را با میلیاردها تومان قرض و خالی کردن خزانه و آسیبهای جدی به زیرساختهای تولید ملی، تحویل دولت آینده خواهد داد.» بااینحال مشخص نیست چرا هنوز دولت ابراهیم رئیسی که ایشان معاون اقتصادی آن است، به تخریب اقتصادی و گرانیها ادامه میدهد و طی سه ماه عملاً شاهد گرانی ۲۰ درصدی دلار بودهایم که آثار تورمی بالا رفتن قیمت ارز نیز بر کسی پوشیده نیست. البته واکنش دولت گذشته نیز به گفتههای محسن رضایی جالب بود. در همان زمان محمود واعظی، رئیس دفتر رئیسجمهور خطاب به محسن رضایی میگوید: «اینکه برخی امروز میگویند این دولت زمین سوخته به دولت بعدی تحویل میدهد بیایند و بگویند این زمین سوخته کجاست. بعضیها فقط شعار میدهند و نمیآیند با مردم بهطور صریح و شفاف صحبت کنند. در هر بخشی که وارد شوید مشاهده خواهید کرد ما بیشتر ازآنچه در سال ۹۲ تحویل گرفتیم، امروز تحویل دولت بعدی میدهیم.»
البته این دست صحبتها تکراری است و در مردادماه ۹۳ نیز حسن روحانی در مواجهه با عدم توانایی در حل مشکلات معیشتی دولت را، دولتِ بدهکار و بدحساب خوانده بود و مشکل اقتصادی را ارث تحمیلی بر دولت دانسته بود. حسن روحانی بعد از تحویل گرفتن دولت گفته بود: «بسیاری ازآنچه امروز ما بهعنوان مشکل اقتصادی وارث آن هستیم، ارث تحمیلی بر ماست، در بحث تورم همچنین است. اگر دست ما بیمحابا در کیسه بانک مرکزی باشد و هر آنکه تصمیم گرفتیم، به رئیس بانک مرکزی دستور دهیم که از افزایش پایه پولی استفاده کند و مشکلات ریالی ما را در هرکجا میخواهیم تأمین کند، آن روزش، روز قشنگی است، اما فردایش سیاه است.» روحانی تصریح کرد: «۴۰ هزار میلیارد تومان از بانک مرکزی گرفتند و مسکن مهر ساختند و بیش از ۸۰ درصد پایه پولی کشور را افزایش دادند که براثر آن تورم به ۳۹ درصد افزایش یافت. دولت یازدهم مظلوم است و ارثهایی از قبل به او به ارث رسیده است.» جالب است که در دولت حسن روحانی شاهد رشد روزافزون حجم پایه پولی در کشور بودیم و به چاپ پول ۴۲۳ میلیارد تومان در روز رسیدیم. دولتی که در خلق نقدینگی ید طولایی داشت. جالب اینجاست که همین اتفاقات اکنون نیز در جریان است. ابراهیم رئیسی در مناظرههای انتخاباتی در خصوص «مدیریت بازار ارز» و «رفع وابستگی کالاهای اساسی و سفره مردم به نرخ ارز» وعده داده بود، اما سه ماه از دولتش گذشته و طی این مدت نرخ ارز رو به رشد بوده است بهنحویکه به قیمت ۲۸هزار تومان نیز رسیده است. حال موضوع از جایی جالبتر میشود که نهتنها دولتها مسئولیت عملکرد خود را به عهده نمیگیرند و حاضر به عذرخواهی از مردم نیستند بلکه مردم را دلیل برخی مشکلات میدانند. از سویی اخیراً حجتالاسلام کاظم صدیقی در خطبههای نماز جمعه تهران، مشکلات معیشتی را به گردن مردم انداخت و گفت: «اگر مردم خدا را در نظر میگرفتند مبتلا به مشکلات معیشتی نمیشدند»! در نهایت نهتنها مسئولان، مسئولیتی در قبال عملکرد خود نمیپذیرند، بلکه دستآخر این مردم هستند که تقصیر اصلی به گردنشان است؛ مردمی که مشکلات معیشتی امانشان را بریده است.